انگلیسی، هنر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
اِنگلیسی، هُنر (English art)<br> | اِنگلیسی، هُنر (English art)<br> | ||
[[پرونده: 11572800- | [[پرونده:11572800-3.jpg|بندانگشتی|آقا و خانم اندروز اثر تامس گینزبارو]] | ||
نقاشی و مجسمهسازی انگلستان از قرن ۱۰م. سنّت تصویرگری نسخ خطی از قرون پیش از قرن ۱۰م استمرار یافته بود. تکچهرهسازی از اواخر قرن ۱۵م رونق گرفت (نخست به پیشگامیِ نقاشان آلمانی و فروبومان<ref>Low Countries</ref>)؛ و سپس در قرن ۱۸م (توسط [[گینزبارو، تامس (۱۷۲۷ـ۱۷۸۸)|تامس گِینزبارو]]<ref>Thomas Gainsborough</ref> و [[رینولدز، جاشوا (۱۷۲۳ـ۱۷۹۲)|جاشوا رینولدز]]<ref>Joshua Reynolds</ref>) و در قرن ۲۰م (توسط [[هاکنی، دیوید|دیوید هاکنی]]<ref>David Hockney</ref> و لوتسیان فروید<ref>Lucian Freud</ref>) تداوم یافت. منظرهپردازی در قرن ۱۹م با آثار [[کانستبل، جان (۱۷۷۶ـ۱۸۳۷)|جان کانستبل]]<ref>John Constable</ref> و [[ترنر، سیریل (۱۵۷۵ـ۱۶۲۶)|ترنر]]<ref>Turner</ref> بهاوج رسید. نقاشان گروه احیاگران هنر پیشا رافائلی<ref>Pre-Raphaelite Brotherhood</ref>، برداشتِ ویکتوریایی از فرهنگ قرون وسطایی را عرضه کردند. در ''''''آغاز قرن ۲۰م گروه کَمدِن تاون<ref>Camden Town Group</ref> و [[بلومزبری، گروه|گروه بلومزبری]]<ref>Bloomsbury Group</ref> به تأثیرات هنر مدرن در نقاشی و مجسمهسازی پاسخ مساعد دادند؛ آثار [[اپستاین، جیکوب (۱۸۸۰ـ۱۹۵۹)|جیکوب اپستاین]]<ref>Jacob Epstein</ref> و [[مور، هنری (۱۸۹۸ـ۱۹۸۶)|هنری مور]]<ref>Henry Moore</ref> و [[هپورت، باربارا (۱۹۰۳ـ۱۹۷۵)|باربارا هپورت]]<ref>Barbara Hepworth</ref> بهتدریج راه را بهسوی انتزاعگرایی گشود. در دهۀ ۱۹۵۰م هنر پاپ در [[انگلستان]] آغاز شد. در نیمۀ دوم قرن ۲۰م، هنرمندان با مواد مختلط و غیرمعمول طبعآزمایی کردند، ازجمله لاشۀ گوسفند، اثر [[هرست، دمین|دامیِن هرست]]<ref>Damien Hirst | |||
</ref>؛ و تختۀ شکلات، اثر هلن چادویک<ref>Helen Chadwick</ref> ( | </ref>؛ و تختۀ شکلات، اثر هلن چادویک<ref>Helen Chadwick</ref> (۱۹۵۳ـ۱۹۹۶م). | ||
'''قرون وسطا'''. از قرن ۱۰ تا ۱۵م همچون دیگر کشورهای اروپایی، نقاشی و مجسمهسازی این دورۀ انگلستان نیز بر مضامین دینی متمرکز بود، و بیشتر جنبهای بینالمللی داشت تا ویژگی ملّی. از نقاشیهای قرون وسطایی انگلیس شمار اندکی برجا ماندهاند. در طول قرن ۱۳م نقاشی انگلیس در سایۀ حمایت هنری سوم رونق یافت، لیکن در قرن ۱۴م بهسبب جنگ گلها<ref>Wars of the Roses</ref> به انحطاط گرایید. اندک مجسمههایی که از تخریب نهضت اصلاح دینی، و سپس از آفات جنگهای داخلی قرن | '''قرون وسطا'''. از قرن ۱۰ تا ۱۵م همچون دیگر کشورهای اروپایی، نقاشی و مجسمهسازی این دورۀ انگلستان نیز بر مضامین دینی متمرکز بود، و بیشتر جنبهای بینالمللی داشت تا ویژگی ملّی. از نقاشیهای قرون وسطایی انگلیس شمار اندکی برجا ماندهاند. در طول قرن ۱۳م نقاشی انگلیس در سایۀ حمایت [[هنری سوم (۱۲۰۷ـ۱۲۷۲م)|هنری سوم]] رونق یافت، لیکن در قرن ۱۴م بهسبب جنگ گلها<ref>Wars of the Roses</ref> به انحطاط گرایید. اندک مجسمههایی که از تخریب نهضت اصلاح دینی، و سپس از آفات جنگهای داخلی قرن ۱۷م حفظ شدهاند، همگی قویاً وامدار کارهای فرانسویان بودهاند. | ||
'''قرنهای ۱۵، ۱۶ و ۱۷م'''. تورّیجانو<ref>Torrigiano</ref>، مجسمهساز ایتالیایی، با ساختن مقبرۀ هنری هفتم در کلیسای وستمینستر<ref>Westminster Abbey</ref> ( | '''قرنهای ۱۵، ۱۶ و ۱۷م'''. تورّیجانو<ref>Torrigiano</ref>، مجسمهساز ایتالیایی، با ساختن مقبرۀ هنری هفتم در کلیسای وستمینستر<ref>Westminster Abbey</ref> (۱۵۱۲ـ۱۵۱۸م)، انگلستان را با شیوۀ رنسانسی آشنا ساخت. از سوی دیگر سلطنت [[هنری هشتم (۱۴۹۱م ـ۱۵۴۷)|هنری هشتم]] عملاً به دوران هنر کلیسایی پایان بخشید. نقاشی، بهویژه تکچهرهسازی، با تأثیر از آثار [[هولباین (کهین)، هانس (۱۴۹۷م ـ۱۵۴۳)|هانس هولباین]]<ref>Hans Holbein</ref> آلمانی، تداوم یافت. با اینهمه در دورۀ سلطنت ملکه الیزابت، نقاشان انگلیسی شیوۀ متمایزی را در تکچهرهپردازی مینیاتوری پروراندند. [[هیلیارد، نیکلاس (ح ۱۵۴۷ـ۱۶۱۹)|نیکلاس هیلیارد]]<ref>Nicholas Hilliard</ref> و شاگردش [[اولیور، آیزاک (ح ۱۵۶۵ـ۱۶۱۷)|آیزاک اولیور]]<ref>Isaac Oliver</ref>، از شخصیتهای برجستۀ این جنبش بودند. هنر انگلستان در قرن ۱۷م بار دیگر از سوی نقاشان خارجی احیا گردید، بهویژه توسط نقاشان [[فلاندری، هنر|فلاندری]]<ref>Flemish</ref> ازجمله [[روبنس، پتر پل (۱۵۷۷ـ۱۶۴۰)|پیتر پل روبنس]]<ref>Peter Paul Rubens</ref> (که مدت کوتاهی در انگلستان بهسر برد)، و [[وان دایک، آنتونی (۱۵۹۹ـ۱۶۴۱)|آنتونی وان دایک]]<ref>Anthony van Dyck</ref> که در انگلستان اقامت گزید و نقاش دربار [[چارلز اول]]<ref>Charles I</ref> شد. آراستگی شیوۀ باروک<ref>baroque</ref> در آثار وان دایک، بر تکچهرهسازی انگلستان در قرن ۱۷م تأثیر نهاد. در دورۀ مشترکالمنافعی و پس از آن در بازگشت [[استوارت، خاندان|خاندان استوارت]]<ref>Restoration</ref>، نفوذ نقاشان بیگانۀ فعّال در انگلستان ادامه یافت. | ||
'''قرن ۱۸'''. در این قرن، هنر انگلیسی با دستاوردهایش در تکچهرهسازی و منظرهپردازی، استقلال یافت. تکچهرهسازی به یُمن وجود دو شخصیت برجستۀ هنری، گِینزبارو و رینولدز، دگرگون شد. هر دو هنرمند لطافت و ظرافت نوینی را به تکچهرهسازی بخشیدند، و تابلوهایی را آفریدند که واجد بیانی گویا از توانگری و تشخّص افراد جامعۀ انگلیسی بودند. آکادمی سلطنتی در ۱۷۶۸م تأسیس شد، و رینولدز در مقام اولین سرپرست آن توانست اصول مقرّر در کلاسیسیسم<ref>classicism</ref> مبتنیبر رنسانس متعالی<ref>High Renaissance</ref> ایتالیا را ارتقا دهد. تکچهرهسازی باب روزِ قرن ۱۸م انگلستان، ناگهان با ظهور ویلیام هوگارت<ref>William Hogarth</ref> (۱۶۹۷ـ۱۷۶۴م) به چالش گرفته شد؛ او چهرهها و صحنههای زندگی عصر خویش را با توانمندی و صراحت عرضه میکرد و نخستین نقاش انگلیسی بود که شهرت جهانی یافت. منظرهسازی در انگلیس با کارهای نقاشان بیگانه ازجمله کانالِتّو<ref>Canaletto</ref> مستقر شد؛ نخستین نقاش انگلیسی که در منظرهپردازی مهارت فوقالعادهای داشت، ریچارد ویلسون<ref> Richard Wilson</ref> بود که چند سالی در رم هنر آموخت. در زمانی که ویلسون بهشیوۀ ایتالیایی متأثر از کلود لورن<ref>Claude Lorrain</ref>، نقاش فرانسوی، منظرهپردازی میکرد، گِینزبارو در منظرهپردازیهایش به بیانی مشخصتر، و احساسی شاعرانهتر دست یافت که از نقاشان قرن ۱۷م هلند، همچون یاکوب وان رویسدال<ref>Jacob van Ruisdael</ref> و مایندرت هوبما<ref>Meindert Hobbema</ref> تأثیر داشت. جورج مورلند<ref>George Morland</ref>، موفقترین منظرهپرداز پیروِ ویلسون شناخته شده است. ویلیام بلیک<ref>William Blake</ref>، شاعر و باسمهساز<ref>etcher</ref> انگلیسی، شخصیّتی منحصربهفرد بود، که شیوۀ کاملاً فردی خویش را برای بیان عالم اساطیری پیچیده و شخصیاش پروراند. نقاشیهای رؤیاییاش از نخستین تجلیّات پرتوان رمانتیسم، بر ساموئل پالمر<ref>Samuel Palmer</ref> تأثیر نهاد. پالمر لحنی مؤکّد از ادراک عارفانه را با منظرهپردازیهایش درآمیخت. تصوّراتِ کابوسوار هنری فیوزلی<ref>Henry Fuseli</ref>، لحن محزونِ شیوۀ رمانتیسم را بازمیتابند. در نیمۀ دوم قرن | '''قرن ۱۸'''. در این قرن، هنر انگلیسی با دستاوردهایش در تکچهرهسازی و منظرهپردازی، استقلال یافت. تکچهرهسازی به یُمن وجود دو شخصیت برجستۀ هنری، گِینزبارو و رینولدز، دگرگون شد. هر دو هنرمند لطافت و ظرافت نوینی را به تکچهرهسازی بخشیدند، و تابلوهایی را آفریدند که واجد بیانی گویا از توانگری و تشخّص افراد جامعۀ انگلیسی بودند. آکادمی سلطنتی در ۱۷۶۸م تأسیس شد، و رینولدز در مقام اولین سرپرست آن توانست اصول مقرّر در [[کلاسی سیسم|کلاسیسیسم]]<ref>classicism</ref> مبتنیبر رنسانس متعالی<ref>High Renaissance</ref> [[ایتالیا]] را ارتقا دهد. تکچهرهسازی باب روزِ قرن ۱۸م انگلستان، ناگهان با ظهور [[هوگارت، ویلیام (۱۶۹۷ـ۱۷۶۴)|ویلیام هوگارت]]<ref>William Hogarth</ref> (۱۶۹۷ـ۱۷۶۴م) به چالش گرفته شد؛ او چهرهها و صحنههای زندگی عصر خویش را با توانمندی و صراحت عرضه میکرد و نخستین نقاش انگلیسی بود که شهرت جهانی یافت. منظرهسازی در انگلیس با کارهای نقاشان بیگانه ازجمله کانالِتّو<ref>Canaletto</ref> مستقر شد؛ نخستین نقاش انگلیسی که در منظرهپردازی مهارت فوقالعادهای داشت، [[ویلسون، ریچارد (۱۷۱۴ـ۱۷۸۲)|ریچارد ویلسون]]<ref> Richard Wilson</ref> بود که چند سالی در [[رم، شهر|رم]] هنر آموخت. در زمانی که ویلسون بهشیوۀ ایتالیایی متأثر از [[کلود لورن]]<ref>Claude Lorrain</ref>، نقاش فرانسوی، منظرهپردازی میکرد، گِینزبارو در منظرهپردازیهایش به بیانی مشخصتر، و احساسی شاعرانهتر دست یافت که از نقاشان قرن ۱۷م هلند، همچون [[رویسدال، یاکوب وان (ح ۱۶۲۸ـ۱۶۸۲)|یاکوب وان رویسدال]]<ref>Jacob van Ruisdael</ref> و [[هوبما، مایندرت لوبرتسون (۱۶۳۸ـ۱۷۰۹)|مایندرت هوبما]]<ref>Meindert Hobbema</ref> تأثیر داشت. [[مورلند، جورج (۱۷۶۳ـ۱۸۰۴)|جورج مورلند]]<ref>George Morland</ref>، موفقترین منظرهپرداز پیروِ ویلسون شناخته شده است. [[بلیک، ویلیام (۱۷۵۷ـ۱۸۲۷)|ویلیام بلیک]]<ref>William Blake</ref>، شاعر و باسمهساز<ref>etcher</ref> انگلیسی، شخصیّتی منحصربهفرد بود، که شیوۀ کاملاً فردی خویش را برای بیان عالم اساطیری پیچیده و شخصیاش پروراند. نقاشیهای رؤیاییاش از نخستین تجلیّات پرتوان رمانتیسم، بر [[پالمر، ساموئل|ساموئل پالمر]]<ref>Samuel Palmer</ref> تأثیر نهاد. پالمر لحنی مؤکّد از ادراک عارفانه را با منظرهپردازیهایش درآمیخت. تصوّراتِ کابوسوار [[فیوزلی، هنری (۱۷۴۱ـ۱۸۲۵)|هنری فیوزلی]]<ref>Henry Fuseli</ref>، لحن محزونِ شیوۀ رمانتیسم را بازمیتابند. در نیمۀ دوم قرن ۱۸م، کاریکاتورسازی رونق گرفت و پدیدآورندگان پیشتاز آن، ازجمله [[گیلری، جیمز (۱۷۵۷ـ۱۸۱۵)|جیمز گیلری]]<ref>James Gillray</ref>، [[رولندسون، تامس (۱۷۵۷ـ۱۸۲۷)|تامس رولندسون]]<ref>Thomas Rowlandson</ref> و هوگارت، طنزی گزنده و خشن را در آثارشان بهکار گرفتند. در اواخر قرن ۱۸م [[فلکسمن، جان (۱۷۵۵ـ۱۸۲۶)|جان فَلکسمَن]]<ref>John Flaxman</ref>، نمایندۀ اصلی مجسمهسازی [[نئوکلاسی سیسم|نئوکلاسیسیسم]]<ref>neoclassicism</ref> بود. | ||
'''قرن ۱۹'''. کانستبل و ترنر ژرفا و گسترۀ نوینی به منظرهپردازی بخشیدند، تا آنجا که منظرهپردازی پرطرفدارترین و مهمترین گونۀ نقاشی انگلیسی شد. جنبش احیاگران هنر پیشارافائلی که در دهۀ ۱۸۴۰م پا گرفت تا پایان آن قرن بر هنر انگلستان مسلّط ماند. اعضای این جنبش عبارت بودند از هولمن هانت<ref>Holman Hunt</ref>، دانته گابریل روسّتی<ref>Dante Gabriel Rossetti</ref>، و جان اِوِرت میلی<ref>John Everett Millais</ref> که کار خود را بر اجرای رنگین و پرتفصیل مضامین دینی، ادبی، و صحنههای زندگی روزمره متمرکز ساختند. شیوۀ پیشارافائلی که نخست مورد تمسخر قرار گرفت؛ چندی نگذشت که مقلّدان بسیاری یافت. در اواخر قرن ۱۹م، جنبش هنرها و صنایع دستی<ref>Arts and Crafts Movement</ref> به سرپرستیِ ویلیام ماریس<ref>William Morris</ref> شکل گرفت، که جنبشی بود برای احیای صنایع دستی و طراحی زیبا. رونق مجدّدِ مصوّرسازی کتاب که در اوایل همان قرن بهوسیلۀ تامس استادارد<ref>Thomas Stothard</ref> آغاز گردیده بود، با تأثیر از گروه احیاگران هنر پیشارافائلی و نهضت هنرها و صنایع دستی بهاوج شکوفایی خود رسید. در اواخر قرن | '''قرن ۱۹'''. کانستبل و ترنر ژرفا و گسترۀ نوینی به منظرهپردازی بخشیدند، تا آنجا که منظرهپردازی پرطرفدارترین و مهمترین گونۀ نقاشی انگلیسی شد. جنبش احیاگران هنر پیشارافائلی که در دهۀ ۱۸۴۰م پا گرفت تا پایان آن قرن بر هنر انگلستان مسلّط ماند. اعضای این جنبش عبارت بودند از [[هانت، هولمن (۱۸۲۷ـ۱۹۱۰)|هولمن هانت]]<ref>Holman Hunt</ref>، [[روستی، دانته گابریل (۱۸۲۸ـ۱۸۸۲)|دانته گابریل روسّتی]]<ref>Dante Gabriel Rossetti</ref>، و [[میلی، جان اورت (۱۸۲۹ـ۱۸۹۶)|جان اِوِرت میلی]]<ref>John Everett Millais</ref> که کار خود را بر اجرای رنگین و پرتفصیل مضامین دینی، ادبی، و صحنههای زندگی روزمره متمرکز ساختند. شیوۀ پیشارافائلی که نخست مورد تمسخر قرار گرفت؛ چندی نگذشت که مقلّدان بسیاری یافت. در اواخر قرن ۱۹م، جنبش هنرها و صنایع دستی<ref>Arts and Crafts Movement</ref> به سرپرستیِ ویلیام ماریس<ref>William Morris</ref> شکل گرفت، که جنبشی بود برای احیای صنایع دستی و طراحی زیبا. رونق مجدّدِ مصوّرسازی کتاب که در اوایل همان قرن بهوسیلۀ [[استادارد، تامس (۱۷۵۵ـ۱۸۳۴)|تامس استادارد]]<ref>Thomas Stothard</ref> آغاز گردیده بود، با تأثیر از گروه احیاگران هنر پیشارافائلی و نهضت هنرها و صنایع دستی بهاوج شکوفایی خود رسید. در اواخر قرن ۱۹م، هنر انگلستان از هنر نقاشان فرانسوی، بهویژه [[دگا، ادگار (۱۸۳۴ـ۱۹۱۷)|اِدگار دگا]]<ref>Edgar Degas</ref> و امپرسیونیستها، تأثیر گرفت. جیمز مکنیل ویسلر<ref>James McNeill Whistler</ref>، هنرمند برجستۀ زادۀ [[امریکا، ایالات متحده|امریکا]]، دغدغۀ داستانسرایی و نقاشی توصیفیِ خاص هنر ویکتوریایی را وانهاد، تا به ویژگیهای زیباشناسانۀ فرم، رنگ، و رنگسایه بپردازد. امپرسیونیستهای انگلیسی، در ۱۸۸۶م باشگاه هنر انگلیسی نو<ref>New English Arts Club</ref> را تأسیس کردند. نفوذ هنری فرانسه که با قوت تمام تا قرن ۲۰م در انگلستان ادامه یافت، بهخوبی در آثار نقاشانی همچون [[استیر، فیلیپ ویلسون (۱۸۶۰ـ۱۹۴۲)|ویلسون اِستیر]]<ref>Wilson Steer</ref>، [[سارجنت، جان سینگر (۱۸۵۶ـ۱۹۲۵)|جان سینگر سارجنت]]<ref>John Singer Sargent</ref> (هنرمند امریکایی دیگری که در انگلستان فعّال بود)، [[سیکرت، والتر (۱۸۶۰ـ۱۹۴۲)|والتر سیکرت]]<ref>Walter Sickert</ref> و [[جان، اوگوستوس ادوین (۱۸۷۸ـ۱۹۶۱)|اوگوستوس جان]]<ref>Augustus John</ref> مشهود است. | ||
'''قرن ۲۰'''. در | '''قرن ۲۰'''. در ۱۹۱۰م [[فرای، راجر (۱۸۶۶ـ۱۹۳۴)|راجر فرای]]<ref>Roger Fry</ref>، منتقد انگلیسی، نمایشگاهی برگزار کرد، و هنرمندان انگلیسی را با پُست امپرسیونیسم و [[فوویسم]]<ref>fauvism</ref> آشنا ساخت. گروه نقاشان کَمدِن تاون در ۱۹۱۱م پا گرفت تا به تشویق نقاشانی همّت گمارَد، که ادراکی نو از فرم و رنگ را در نقاشی از صحنههای روزمرۀ زندگیِ لندن بهکار میگرفتند. والتر سیکرت، [[جینر، (آیزاک) چارلز (۱۸۷۸ـ۱۹۵۲)|چارلز جینر]]<ref>Charles Ginner</ref> و هارولد گیلمَن<ref>Harold Gilman</ref>، شخصیتهای پیشگام این گروه بودند. نقاشان گروه بلومزبری، همچون [[گرانت، دانکن (۱۸۸۵ـ۱۹۷۸)|دانکن گرانت]]<ref>Duncan Grant</ref>، دورا کرینگتون<ref>Dora Carrington</ref>، و [[بل، ونسا (۱۸۷۹ـ۱۹۶۱)|ونسا بل]]<ref>Vanessa bell</ref>، در پیشبرد همان اهداف گامهای بلندتری برداشتند. درست پیش از آغاز [[جنگ جهانی اول]]، نهضتی اختصاصاً انگلیسی توسط [[لوئیس، ویندم|ویندم لِوئیس]]<ref>Wyndham Lewis</ref> پا گرفت، که [[ورتی سیسم|ورتیسیسم]]<ref>Vorticism</ref> نامگذاری شد. لوویس از معدود هنرمندانی بود که مستقیماً از [[کوبیسم]]<ref>cubism</ref> و فتوریسم<ref>Futurism</ref> تأثیر پذیرفت. نقاشیهای دیوید بامبرگ<ref>David Bomberg</ref> و مجسمههای هنری [[گودیه ـ بژسکا، هنری (۱۸۹۱ـ۱۹۱۵)|گودیه بژسکا]]<ref>Henry Gaudier-Brzeska</ref> و جیکُب اپستاین، از دستاوردهای جنبش ورتیسیسم بودند. در فاصلۀ دو جنگ جهانی هنرمندان انگلستان با شتاب، طیف گستردهای از سبکها و داعیههای هنری را عرضه کردند. [[اسمیت، متیو (۱۸۷۹ـ۱۹۵۹)|مَتیو اسمیت]]<ref>Matthew Smith</ref> بهشیوۀ فوویستی کار میکرد؛ کریستوفر وود<ref>Christopher Wood</ref> (۱۹۰۱ـ۱۹۳۰م)، سیسل کالینز<ref>Cecil Collins</ref> (۱۹۰۸ـ۱۹۸۹م)، و [[لوری، لارنس استیون (۱۸۸۷ـ۱۹۷۶)|لارنس استیون لوری]]<ref>Laurence Stephen Lowry</ref> نوعی معصومیت کودکانه را در آثار خود پروراندند؛ [[اسپنسر، استنلی (۱۸۹۱ـ۱۹۵۹)|استنلی اسپنسر]]<ref>Stanley Spencer</ref> با بهرهگیری از نوعی واقعگرایی بسیار پرتفصیل درپی دستیابی به ادراکی ژرف از زندگی روزمره بود؛ [[نیکلسون، بن (۱۸۹۴ـ۱۹۸۲)|بن نیکلسون]]<ref>Ben Nicholson</ref> انتزاع ناب را در پیش گرفت؛ [[نش، پل (۱۸۸۹ـ۱۹۴۶)|پل نَش]]<ref>Paul Nash</ref>، سری ریچاردز<ref>Ceri Richards</ref> (۱۹۰۳ـ۱۹۷۹م)، و گراهام سادرلند<ref>Graham Sutherland</ref> به [[سوررئالیسم]] گراییدند. سوررئالیسم در هِنری مورِ مجسمهساز نیز تأثیر نهاد. باربارا هپورت و بن نیکلسون، هر دو انتزاعگرا؛ جیکب اپستاین، که بهشیوۀ ورتیسیسم کار میکرد؛ [[گیل، اریک (۱۸۸۲ـ۱۹۴۰)|اریک گیل]]<ref>Eric Gill</ref> و [[دابسون، فرانک (۱۸۸۹ـ۱۹۶۳)|فرانک دابسون]]<ref>Frank Dobson</ref>، که بهشیوۀ شکلنما<ref>figurative</ref> هنرآفرینی میکردند. پس از [[جنگ جهانی دوم]] هنر انگلستان بهطور فزایندهای خاصیّت کثرتگرایانه یافت. سنّت پرتوان شکلنمایی به شیوههای مختلف ادامه پیدا کرد؛ ازجمله هنرمندان شکلنما عبارتاند از [[بیکن، فرانسیس (۱۹۰۹ـ۱۹۹۲)|فرانسیس بیکن]]<ref>Francis Bacon</ref>، که تصاویر کابوسوارش از پرتوانترین نمودهای یأس معنوی معاصرند؛ لوسین فروید؛ فرانک اوربک<ref>Frank Auerbach</ref>؛ [[برتبی، جان (۱۹۲۸ـ۱۹۹۲)|جان برتبی]]<ref>John Bratby</ref>؛ کیت وون<ref>Keit Vaughan</ref> (۱۹۱۲ـ۱۹۷۶م)؛ کارِل ویت<ref>Carel Weight</ref> (۱۹۰۸ـ )، و گروهی از نقاشان که همگی بهگونههای مختلف با هنر پاپ طبعآزمایی کردند، همچون [[همیلتون، ریچارد (۱۹۲۲ـ۲۰۱۱)|ریچارد همیلتون]]<ref>Richard Hamilton</ref>، [[بلیک، پیتر|پیتر بلیک]]<ref>Peter Blake</ref>، دیوید هاکنی، و [[کیتاج، رونالد بروکس (۱۹۳۲ـ ۲۰۰۷)|کیتاج]]<ref>Kitaj</ref>. هنر انتزاعی هرگز پیروان پرشوری در انگلستان پیدا نکرد، و فقط در آثار معدودی از نقاشان تجلّی یافت؛ رایلی شخصیت سرآمد اُپ آرت<ref>op art</ref> بود. از هنرمندانی که در شیوۀ هنر اجرا<ref>performance art</ref> کار میکنند، گیلبرت<ref>Gilbert</ref> و جورج، که خود را همچون «مجسمههای زنده» عرضه کردند، و بروس مکلین<ref>Bruce MCLean</ref> (۱۹۴۴ـ ) درخور ذکرند. | ||
---- | |||
[[رده:هنر]] | [[رده:هنر]] | ||
[[رده:اصطلاحات، تاریخ عمومی و اشخاص]] | [[رده:اصطلاحات، تاریخ عمومی و اشخاص]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۲۶
اِنگلیسی، هُنر (English art)

نقاشی و مجسمهسازی انگلستان از قرن ۱۰م. سنّت تصویرگری نسخ خطی از قرون پیش از قرن ۱۰م استمرار یافته بود. تکچهرهسازی از اواخر قرن ۱۵م رونق گرفت (نخست به پیشگامیِ نقاشان آلمانی و فروبومان[۱])؛ و سپس در قرن ۱۸م (توسط تامس گِینزبارو[۲] و جاشوا رینولدز[۳]) و در قرن ۲۰م (توسط دیوید هاکنی[۴] و لوتسیان فروید[۵]) تداوم یافت. منظرهپردازی در قرن ۱۹م با آثار جان کانستبل[۶] و ترنر[۷] بهاوج رسید. نقاشان گروه احیاگران هنر پیشا رافائلی[۸]، برداشتِ ویکتوریایی از فرهنگ قرون وسطایی را عرضه کردند. در آغاز قرن ۲۰م گروه کَمدِن تاون[۹] و گروه بلومزبری[۱۰] به تأثیرات هنر مدرن در نقاشی و مجسمهسازی پاسخ مساعد دادند؛ آثار جیکوب اپستاین[۱۱] و هنری مور[۱۲] و باربارا هپورت[۱۳] بهتدریج راه را بهسوی انتزاعگرایی گشود. در دهۀ ۱۹۵۰م هنر پاپ در انگلستان آغاز شد. در نیمۀ دوم قرن ۲۰م، هنرمندان با مواد مختلط و غیرمعمول طبعآزمایی کردند، ازجمله لاشۀ گوسفند، اثر دامیِن هرست[۱۴]؛ و تختۀ شکلات، اثر هلن چادویک[۱۵] (۱۹۵۳ـ۱۹۹۶م).
قرون وسطا. از قرن ۱۰ تا ۱۵م همچون دیگر کشورهای اروپایی، نقاشی و مجسمهسازی این دورۀ انگلستان نیز بر مضامین دینی متمرکز بود، و بیشتر جنبهای بینالمللی داشت تا ویژگی ملّی. از نقاشیهای قرون وسطایی انگلیس شمار اندکی برجا ماندهاند. در طول قرن ۱۳م نقاشی انگلیس در سایۀ حمایت هنری سوم رونق یافت، لیکن در قرن ۱۴م بهسبب جنگ گلها[۱۶] به انحطاط گرایید. اندک مجسمههایی که از تخریب نهضت اصلاح دینی، و سپس از آفات جنگهای داخلی قرن ۱۷م حفظ شدهاند، همگی قویاً وامدار کارهای فرانسویان بودهاند.
قرنهای ۱۵، ۱۶ و ۱۷م. تورّیجانو[۱۷]، مجسمهساز ایتالیایی، با ساختن مقبرۀ هنری هفتم در کلیسای وستمینستر[۱۸] (۱۵۱۲ـ۱۵۱۸م)، انگلستان را با شیوۀ رنسانسی آشنا ساخت. از سوی دیگر سلطنت هنری هشتم عملاً به دوران هنر کلیسایی پایان بخشید. نقاشی، بهویژه تکچهرهسازی، با تأثیر از آثار هانس هولباین[۱۹] آلمانی، تداوم یافت. با اینهمه در دورۀ سلطنت ملکه الیزابت، نقاشان انگلیسی شیوۀ متمایزی را در تکچهرهپردازی مینیاتوری پروراندند. نیکلاس هیلیارد[۲۰] و شاگردش آیزاک اولیور[۲۱]، از شخصیتهای برجستۀ این جنبش بودند. هنر انگلستان در قرن ۱۷م بار دیگر از سوی نقاشان خارجی احیا گردید، بهویژه توسط نقاشان فلاندری[۲۲] ازجمله پیتر پل روبنس[۲۳] (که مدت کوتاهی در انگلستان بهسر برد)، و آنتونی وان دایک[۲۴] که در انگلستان اقامت گزید و نقاش دربار چارلز اول[۲۵] شد. آراستگی شیوۀ باروک[۲۶] در آثار وان دایک، بر تکچهرهسازی انگلستان در قرن ۱۷م تأثیر نهاد. در دورۀ مشترکالمنافعی و پس از آن در بازگشت خاندان استوارت[۲۷]، نفوذ نقاشان بیگانۀ فعّال در انگلستان ادامه یافت.
قرن ۱۸. در این قرن، هنر انگلیسی با دستاوردهایش در تکچهرهسازی و منظرهپردازی، استقلال یافت. تکچهرهسازی به یُمن وجود دو شخصیت برجستۀ هنری، گِینزبارو و رینولدز، دگرگون شد. هر دو هنرمند لطافت و ظرافت نوینی را به تکچهرهسازی بخشیدند، و تابلوهایی را آفریدند که واجد بیانی گویا از توانگری و تشخّص افراد جامعۀ انگلیسی بودند. آکادمی سلطنتی در ۱۷۶۸م تأسیس شد، و رینولدز در مقام اولین سرپرست آن توانست اصول مقرّر در کلاسیسیسم[۲۸] مبتنیبر رنسانس متعالی[۲۹] ایتالیا را ارتقا دهد. تکچهرهسازی باب روزِ قرن ۱۸م انگلستان، ناگهان با ظهور ویلیام هوگارت[۳۰] (۱۶۹۷ـ۱۷۶۴م) به چالش گرفته شد؛ او چهرهها و صحنههای زندگی عصر خویش را با توانمندی و صراحت عرضه میکرد و نخستین نقاش انگلیسی بود که شهرت جهانی یافت. منظرهسازی در انگلیس با کارهای نقاشان بیگانه ازجمله کانالِتّو[۳۱] مستقر شد؛ نخستین نقاش انگلیسی که در منظرهپردازی مهارت فوقالعادهای داشت، ریچارد ویلسون[۳۲] بود که چند سالی در رم هنر آموخت. در زمانی که ویلسون بهشیوۀ ایتالیایی متأثر از کلود لورن[۳۳]، نقاش فرانسوی، منظرهپردازی میکرد، گِینزبارو در منظرهپردازیهایش به بیانی مشخصتر، و احساسی شاعرانهتر دست یافت که از نقاشان قرن ۱۷م هلند، همچون یاکوب وان رویسدال[۳۴] و مایندرت هوبما[۳۵] تأثیر داشت. جورج مورلند[۳۶]، موفقترین منظرهپرداز پیروِ ویلسون شناخته شده است. ویلیام بلیک[۳۷]، شاعر و باسمهساز[۳۸] انگلیسی، شخصیّتی منحصربهفرد بود، که شیوۀ کاملاً فردی خویش را برای بیان عالم اساطیری پیچیده و شخصیاش پروراند. نقاشیهای رؤیاییاش از نخستین تجلیّات پرتوان رمانتیسم، بر ساموئل پالمر[۳۹] تأثیر نهاد. پالمر لحنی مؤکّد از ادراک عارفانه را با منظرهپردازیهایش درآمیخت. تصوّراتِ کابوسوار هنری فیوزلی[۴۰]، لحن محزونِ شیوۀ رمانتیسم را بازمیتابند. در نیمۀ دوم قرن ۱۸م، کاریکاتورسازی رونق گرفت و پدیدآورندگان پیشتاز آن، ازجمله جیمز گیلری[۴۱]، تامس رولندسون[۴۲] و هوگارت، طنزی گزنده و خشن را در آثارشان بهکار گرفتند. در اواخر قرن ۱۸م جان فَلکسمَن[۴۳]، نمایندۀ اصلی مجسمهسازی نئوکلاسیسیسم[۴۴] بود.
قرن ۱۹. کانستبل و ترنر ژرفا و گسترۀ نوینی به منظرهپردازی بخشیدند، تا آنجا که منظرهپردازی پرطرفدارترین و مهمترین گونۀ نقاشی انگلیسی شد. جنبش احیاگران هنر پیشارافائلی که در دهۀ ۱۸۴۰م پا گرفت تا پایان آن قرن بر هنر انگلستان مسلّط ماند. اعضای این جنبش عبارت بودند از هولمن هانت[۴۵]، دانته گابریل روسّتی[۴۶]، و جان اِوِرت میلی[۴۷] که کار خود را بر اجرای رنگین و پرتفصیل مضامین دینی، ادبی، و صحنههای زندگی روزمره متمرکز ساختند. شیوۀ پیشارافائلی که نخست مورد تمسخر قرار گرفت؛ چندی نگذشت که مقلّدان بسیاری یافت. در اواخر قرن ۱۹م، جنبش هنرها و صنایع دستی[۴۸] به سرپرستیِ ویلیام ماریس[۴۹] شکل گرفت، که جنبشی بود برای احیای صنایع دستی و طراحی زیبا. رونق مجدّدِ مصوّرسازی کتاب که در اوایل همان قرن بهوسیلۀ تامس استادارد[۵۰] آغاز گردیده بود، با تأثیر از گروه احیاگران هنر پیشارافائلی و نهضت هنرها و صنایع دستی بهاوج شکوفایی خود رسید. در اواخر قرن ۱۹م، هنر انگلستان از هنر نقاشان فرانسوی، بهویژه اِدگار دگا[۵۱] و امپرسیونیستها، تأثیر گرفت. جیمز مکنیل ویسلر[۵۲]، هنرمند برجستۀ زادۀ امریکا، دغدغۀ داستانسرایی و نقاشی توصیفیِ خاص هنر ویکتوریایی را وانهاد، تا به ویژگیهای زیباشناسانۀ فرم، رنگ، و رنگسایه بپردازد. امپرسیونیستهای انگلیسی، در ۱۸۸۶م باشگاه هنر انگلیسی نو[۵۳] را تأسیس کردند. نفوذ هنری فرانسه که با قوت تمام تا قرن ۲۰م در انگلستان ادامه یافت، بهخوبی در آثار نقاشانی همچون ویلسون اِستیر[۵۴]، جان سینگر سارجنت[۵۵] (هنرمند امریکایی دیگری که در انگلستان فعّال بود)، والتر سیکرت[۵۶] و اوگوستوس جان[۵۷] مشهود است.
قرن ۲۰. در ۱۹۱۰م راجر فرای[۵۸]، منتقد انگلیسی، نمایشگاهی برگزار کرد، و هنرمندان انگلیسی را با پُست امپرسیونیسم و فوویسم[۵۹] آشنا ساخت. گروه نقاشان کَمدِن تاون در ۱۹۱۱م پا گرفت تا به تشویق نقاشانی همّت گمارَد، که ادراکی نو از فرم و رنگ را در نقاشی از صحنههای روزمرۀ زندگیِ لندن بهکار میگرفتند. والتر سیکرت، چارلز جینر[۶۰] و هارولد گیلمَن[۶۱]، شخصیتهای پیشگام این گروه بودند. نقاشان گروه بلومزبری، همچون دانکن گرانت[۶۲]، دورا کرینگتون[۶۳]، و ونسا بل[۶۴]، در پیشبرد همان اهداف گامهای بلندتری برداشتند. درست پیش از آغاز جنگ جهانی اول، نهضتی اختصاصاً انگلیسی توسط ویندم لِوئیس[۶۵] پا گرفت، که ورتیسیسم[۶۶] نامگذاری شد. لوویس از معدود هنرمندانی بود که مستقیماً از کوبیسم[۶۷] و فتوریسم[۶۸] تأثیر پذیرفت. نقاشیهای دیوید بامبرگ[۶۹] و مجسمههای هنری گودیه بژسکا[۷۰] و جیکُب اپستاین، از دستاوردهای جنبش ورتیسیسم بودند. در فاصلۀ دو جنگ جهانی هنرمندان انگلستان با شتاب، طیف گستردهای از سبکها و داعیههای هنری را عرضه کردند. مَتیو اسمیت[۷۱] بهشیوۀ فوویستی کار میکرد؛ کریستوفر وود[۷۲] (۱۹۰۱ـ۱۹۳۰م)، سیسل کالینز[۷۳] (۱۹۰۸ـ۱۹۸۹م)، و لارنس استیون لوری[۷۴] نوعی معصومیت کودکانه را در آثار خود پروراندند؛ استنلی اسپنسر[۷۵] با بهرهگیری از نوعی واقعگرایی بسیار پرتفصیل درپی دستیابی به ادراکی ژرف از زندگی روزمره بود؛ بن نیکلسون[۷۶] انتزاع ناب را در پیش گرفت؛ پل نَش[۷۷]، سری ریچاردز[۷۸] (۱۹۰۳ـ۱۹۷۹م)، و گراهام سادرلند[۷۹] به سوررئالیسم گراییدند. سوررئالیسم در هِنری مورِ مجسمهساز نیز تأثیر نهاد. باربارا هپورت و بن نیکلسون، هر دو انتزاعگرا؛ جیکب اپستاین، که بهشیوۀ ورتیسیسم کار میکرد؛ اریک گیل[۸۰] و فرانک دابسون[۸۱]، که بهشیوۀ شکلنما[۸۲] هنرآفرینی میکردند. پس از جنگ جهانی دوم هنر انگلستان بهطور فزایندهای خاصیّت کثرتگرایانه یافت. سنّت پرتوان شکلنمایی به شیوههای مختلف ادامه پیدا کرد؛ ازجمله هنرمندان شکلنما عبارتاند از فرانسیس بیکن[۸۳]، که تصاویر کابوسوارش از پرتوانترین نمودهای یأس معنوی معاصرند؛ لوسین فروید؛ فرانک اوربک[۸۴]؛ جان برتبی[۸۵]؛ کیت وون[۸۶] (۱۹۱۲ـ۱۹۷۶م)؛ کارِل ویت[۸۷] (۱۹۰۸ـ )، و گروهی از نقاشان که همگی بهگونههای مختلف با هنر پاپ طبعآزمایی کردند، همچون ریچارد همیلتون[۸۸]، پیتر بلیک[۸۹]، دیوید هاکنی، و کیتاج[۹۰]. هنر انتزاعی هرگز پیروان پرشوری در انگلستان پیدا نکرد، و فقط در آثار معدودی از نقاشان تجلّی یافت؛ رایلی شخصیت سرآمد اُپ آرت[۹۱] بود. از هنرمندانی که در شیوۀ هنر اجرا[۹۲] کار میکنند، گیلبرت[۹۳] و جورج، که خود را همچون «مجسمههای زنده» عرضه کردند، و بروس مکلین[۹۴] (۱۹۴۴ـ ) درخور ذکرند.
- ↑ Low Countries
- ↑ Thomas Gainsborough
- ↑ Joshua Reynolds
- ↑ David Hockney
- ↑ Lucian Freud
- ↑ John Constable
- ↑ Turner
- ↑ Pre-Raphaelite Brotherhood
- ↑ Camden Town Group
- ↑ Bloomsbury Group
- ↑ Jacob Epstein
- ↑ Henry Moore
- ↑ Barbara Hepworth
- ↑ Damien Hirst
- ↑ Helen Chadwick
- ↑ Wars of the Roses
- ↑ Torrigiano
- ↑ Westminster Abbey
- ↑ Hans Holbein
- ↑ Nicholas Hilliard
- ↑ Isaac Oliver
- ↑ Flemish
- ↑ Peter Paul Rubens
- ↑ Anthony van Dyck
- ↑ Charles I
- ↑ baroque
- ↑ Restoration
- ↑ classicism
- ↑ High Renaissance
- ↑ William Hogarth
- ↑ Canaletto
- ↑ Richard Wilson
- ↑ Claude Lorrain
- ↑ Jacob van Ruisdael
- ↑ Meindert Hobbema
- ↑ George Morland
- ↑ William Blake
- ↑ etcher
- ↑ Samuel Palmer
- ↑ Henry Fuseli
- ↑ James Gillray
- ↑ Thomas Rowlandson
- ↑ John Flaxman
- ↑ neoclassicism
- ↑ Holman Hunt
- ↑ Dante Gabriel Rossetti
- ↑ John Everett Millais
- ↑ Arts and Crafts Movement
- ↑ William Morris
- ↑ Thomas Stothard
- ↑ Edgar Degas
- ↑ James McNeill Whistler
- ↑ New English Arts Club
- ↑ Wilson Steer
- ↑ John Singer Sargent
- ↑ Walter Sickert
- ↑ Augustus John
- ↑ Roger Fry
- ↑ fauvism
- ↑ Charles Ginner
- ↑ Harold Gilman
- ↑ Duncan Grant
- ↑ Dora Carrington
- ↑ Vanessa bell
- ↑ Wyndham Lewis
- ↑ Vorticism
- ↑ cubism
- ↑ Futurism
- ↑ David Bomberg
- ↑ Henry Gaudier-Brzeska
- ↑ Matthew Smith
- ↑ Christopher Wood
- ↑ Cecil Collins
- ↑ Laurence Stephen Lowry
- ↑ Stanley Spencer
- ↑ Ben Nicholson
- ↑ Paul Nash
- ↑ Ceri Richards
- ↑ Graham Sutherland
- ↑ Eric Gill
- ↑ Frank Dobson
- ↑ figurative
- ↑ Francis Bacon
- ↑ Frank Auerbach
- ↑ John Bratby
- ↑ Keit Vaughan
- ↑ Carel Weight
- ↑ Richard Hamilton
- ↑ Peter Blake
- ↑ Kitaj
- ↑ op art
- ↑ performance art
- ↑ Gilbert
- ↑ Bruce MCLean