خلیفه، سحر: تفاوت میان نسخهها
DaneshGostar (بحث | مشارکتها) (جایگزینی متن - '\\1' به '<!--1') |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
خلیفه، سَحَر (نابلس | خلیفه، سَحَر (نابلس ۱۹۴۱م - )<br> | ||
[[پرونده: 19078800.jpg | بندانگشتی|خليفه، سَحَر]]<p>بانوی رماننویس فلسطینی. عناصر غالب در رمانهای سحر، فمینیسم و تجربۀ شخصی او از زندگی در کرانۀ غربی تحت اشغال اسرائیل است. وی در داستانهایش تلاش زن فلسطینی را در چالش با هنجارهای جامعۀ مردسالار خود مطرح میکند. ''صبّار'' ( | [[پرونده: 19078800.jpg | بندانگشتی|خليفه، سَحَر]]<p>بانوی رماننویس فلسطینی. عناصر غالب در رمانهای سحر، فمینیسم و تجربۀ شخصی او از زندگی در کرانۀ غربی تحت اشغال اسرائیل است. وی در داستانهایش تلاش زن فلسطینی را در چالش با هنجارهای جامعۀ مردسالار خود مطرح میکند. ''صبّار'' (۱۹۷۶م) رمانی است که هنرمندانه تنشهای موجود بین نسل خوکرده به اشغالگری اسرائیل و نسل جوان سرکش فلسطینی کرانۀ غربی را، که مشتاق درهمشکستن پدرسالاری خشک جامعۀ سنتی است، بیان میدارد. درونمایههای ناسیونالیستی و آزادیخواهی فمینیستی در ''گل آفتابگردان'' (۱۹۸۰م) تلفیق تام پیدا میکنند. در ''یادداشتهای زن غیر واقعی'' (۱۹۸۶م) به دستمایۀ آزادی فردی و اجتماعی زن فلسطینی بازمیگردد و آن را رؤیایی دوردست تصویر میکند.</p> | ||
<br><!--19078800--> | <br><!--19078800--> | ||
[[رده:ادبیات عرب]] | [[رده:ادبیات عرب]] | ||
[[رده:(ادبیات عرب)آثار و اشخاص]] | [[رده:(ادبیات عرب)آثار و اشخاص]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۳۹
خلیفه، سَحَر (نابلس ۱۹۴۱م - )

بانوی رماننویس فلسطینی. عناصر غالب در رمانهای سحر، فمینیسم و تجربۀ شخصی او از زندگی در کرانۀ غربی تحت اشغال اسرائیل است. وی در داستانهایش تلاش زن فلسطینی را در چالش با هنجارهای جامعۀ مردسالار خود مطرح میکند. صبّار (۱۹۷۶م) رمانی است که هنرمندانه تنشهای موجود بین نسل خوکرده به اشغالگری اسرائیل و نسل جوان سرکش فلسطینی کرانۀ غربی را، که مشتاق درهمشکستن پدرسالاری خشک جامعۀ سنتی است، بیان میدارد. درونمایههای ناسیونالیستی و آزادیخواهی فمینیستی در گل آفتابگردان (۱۹۸۰م) تلفیق تام پیدا میکنند. در یادداشتهای زن غیر واقعی (۱۹۸۶م) به دستمایۀ آزادی فردی و اجتماعی زن فلسطینی بازمیگردد و آن را رؤیایی دوردست تصویر میکند.