رمانتیسم (هنر و ادبیات): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
رمانتیسم (هنر و ادبیات)(romanticism)<br/> [[File:22119200.jpg|thumb|سرگردان بر | رمانتیسم (هنر و ادبیات)(romanticism)<br/> [[File:22119200.jpg|thumb|سرگردان بر بالای دریای مه، اثر کاسپار داوید فریدریش]]در ادبیات و هنرهای بصری<ref>visual arts</ref>، سبکی که بر تخیّل، عواطف، و خلاقیت پدیدآورندۀ اثر تأکید دارد. بهطور اخص به فرهنگ اروپایی اواخر قرن ۱۸م و اوایل قرن ۱۹م در مقابل [[کلاسی سیسم|کلاسیسیسم]]<ref> classicism</ref> قرن ۱۸م اطلاق میشود. رمانتیسم با الهام از آرای [[روسو، ژان ژاک (۱۷۱۲ـ۱۷۷۸)|ژان ژاک روسو]]<ref> Jean Jacques Rousseau</ref>، و دگرگونیهای اجتماعی، و انقلابهای زمان (در [[امریکا، ایالات متحده|امریکا]] و [[فرانسه]]) بهمنزلۀ واکنشی دربرابر ارزشهای قرن ۱۸م شکل گرفت. رمانتیسم احساس و کشفوشهود را بر عقل و منطق، و اهمیت فرد را بر سازگاری اجتماعی، و اکتشاف روح وحشی انسان و طبیعت وحشی را بر خویشتنداری کلاسیک رجحان داد. مضامین اصلی هنر و ادبیات رمانتیک عبارتاند از ستایش مناظر رؤیایی؛ دلتنگی برای گذشته، بهویژه دورۀ گوتیک<ref> Gothic</ref>؛ دلبستگی به بدویت<ref> primitive</ref>، ازجمله سنّتهای عامیانه<ref> folk traditions</ref>؛ پرستش قهرمان، اغلب هنرمند یا فرد انقلابی؛ شور رمانتیک؛ گرایش به عرفان؛ و شیفتگی به مرگ. ازجمله نویسندگان رمانتیک عبارتاند از [[نووالیس]]<ref> Novalis</ref>، [[برنتانو، کلمنس (۱۷۷۸ـ۱۸۴۲)|کلمنس برِنتانو]]<ref> Clemens Brentano</ref>، [[آیشندورف، یوزف بارون (۱۷۸۸ـ۱۸۵۷)|یوزف آیشندورف]]<ref> Joseph Eichendorff</ref>، و یوهان تیک<ref> Johann Tieck</ref> در [[آلمان]] که ادامهدهندۀ جنبش ''اشتورم اوند درانگ''<ref> ''Sturm und Drang''</ref> (توفان و فشار) بودند؛ ویلیام وردزورت<ref> William Wordsworth</ref>، [[کولریج، ساموئل تیلور|ساموئل تیلور کولریج]]<ref> Samuel Taylor Coleridge</ref>، پِرسی بیش شِلی<ref> Percy Bysshe Shelley</ref>، لرد بایرون<ref> Lord Byron</ref>، و [[اسکات، والتر (۱۷۷۱ـ۱۸۳۲)|والتر اسکات]]<ref> Walter Scott</ref> در [[انگلستان]]؛ و [[هوگو، ویکتور (۱۸۰۲ـ۱۸۸۵)|ویکتور هوگو]]<ref> Victor Hugo</ref>، آلفونس دو لامارتین<ref> Alfonse de Lamartine</ref>، [[ساند، ژرژ (۱۸۰۴ـ۱۸۷۶)|ژرژ ساند]]<ref> George Sand </ref>، و اَلکساندر دومای پدر<ref>Alexandre Dumas</ref> در [[فرانسه]]. آثار نویسندگان امریکایی ادگار آلن پو<ref> père Edgar Allan Poe</ref>، [[ملویل، هرمان (۱۸۱۹ـ ۱۸۹۱)|هرمان ملویل]]<ref> Herman Melville</ref>، [[لانگفلو، هنری وادزورت (۱۸۰۷ـ۱۸۸۲)|هنری وادزورت لانگفلو]]<ref> Henry Wadsworth Longfellow </ref>، و والت ویتمن<ref>Walt Whitman </ref> نیز از رمانتیسم تأثیر دارند. در نقاشی، کاسپار داوید فریدریش<ref>Caspar David Friedrich</ref> در آلمان، و ترنر<ref> Turner </ref> در انگلستان برجستهترین منظرهپردازان سنّت رمانتیکاند و در آثار [[فیوزلی، هنری (۱۷۴۱ـ۱۸۲۵)|هنری فیوزلی]]<ref>Henry Fuseli </ref> و [[بلیک، ویلیام (۱۷۵۷ـ۱۸۲۷)|ویلیام بلیک]]<ref>William Blake </ref>، گرایشی عارفانه و رؤیاپردازانه مشهود است. نقاش فرانسوی اوژن دولاکروا<ref>Eugène Delacroix </ref>، اغلب سرآمد نقاشان رمانتیک، و تئودور ژریکو<ref>Théodore Géricault</ref> از دیگر نقاشان این شیوه برشمرده میشوند. رمانتیسم در ادبیات از دوران اوگوستی<ref> Augustan era</ref> جوانه زد، و قدمت آن به ۱۷۲۶م بازمیگردد (زمانی که جیمز تامسون<ref> James Thomson</ref> نگارش «فصول<ref> The Seasons</ref>» ۱۷۲۶ـ۱۷۳۰م را آغاز کرد). رمانتیسم در هر دو حوزۀ ادب و هنر، واکنشی بود دربرابر محدودیتهای کلاسیک در سبک و مضمون. با سپریشدن قرن ۱۸م، کلاسیسیسم بیشازپیش در بیان معضلات روزافزون جامعه عاجز ماند. انقلاب صنعتی<ref> Industrial Revolution</ref> رفتهرفته شیوههای سنّتی زندگی را، بهویژه در روستا دگرگون میساخت، و فقر و استثمار در شهرهای کوچک و بزرگ بیداد میکرد. واکنشی هم در مقابل دینباوری عمومی شکل گرفت که احتمالاً نتیجۀ کار علمی بود. در این بستر، رمانتیسم تصویرهای آرمانی، و اغلب هراسانگیز، را جانشین یقینهای دستوپابستۀ کلاسیک کرد. آشوب طبیعت، به تمثیلی از عواطف و تجربههای انسان بدل شد. مباحث مهم از این قرار بودند که انسان نه از منطق، که از احساس و الهام خود فرمان میبَرد، و فرد مهمتر از اجتماعی است که در آن زندگی میکند. | ||
'''شعر'''. در عمل، مخالفتِ با صنعتیشدن و از نو توجهکردن به فرد در دل طبیعت، پیامدهایی داشت که گسترۀ آن از کفّ نفس ویلیام وردزورت، شاعر انگلیسی، و استفادۀ وسیع تامس دو کوئینسی<ref> Thomas De Quincey </ref> و لرد بایرون، نویسندگان انگلیسی، از مواد مخدر، تا کشفوشهود فکری و روحانی [[بلیک، ویلیام (۱۷۵۷ـ۱۸۲۷)|ویلیام بلیک]]، شاعر و نقاش انگلیسی، را دربر میگرفت. وردزورت در «پیشدرآمد<ref>''The Prelude''</ref>» (که در ۱۸۵۰م پس از مرگ او انتشار یافت)، تفاوت دوران کودکی خود در روستایی بِکر را با دگرگونیهای بعد از آن نشان میدهد، و طبیعت را همچون نیرویی الهی بهتصویر میکشد. کولریج در بسیاری از آثارش نیروی شفابخش زیبایی طبیعی را دستمایه میگیرد. در نگاه کلی شعر پرقدرتترین واسطۀ بیانی در نزد ادیبان رمانتیک بود، و ''چکامههای غنایی''<ref> ''Lyrical Ballads''</ref> (۱۷۹۸م) را میتوان پرنفوذترین اثر رمانتیک دانست، که حاصل همکاری وردزورت و کولریج بود. مضمون مرگ، چه در خیال و چه در واقعیت، از دیگر مضامین مهم است. [[کیتس، جان (۱۷۹۵ـ۱۸۲۱)|جان کیتس]]<ref> John Keats</ref>، شاعر انگلیسی، در «قصیدۀ پاییز<ref> ''Ode to Autumn''</ref>» (۱۸۱۹م) که آن را دو سال پیش از مرگ زودهنگامش سرود، به مرگ نگاهی مثبت دارد. شایعتر از این رویکرد، تصوّر مرگ بهمثابه موجودی هولناک است برای کسانی که دل به دنیا و لذات آن میبندند. افراط و تفریط ادبی که درپی رهایی ناگهانی از قید محدودیتهای قرن ۱۸م حاصل شده بود، بهخوبی در دهنکجی آشکار رمانتیسم به اعتقادات و اخلاقیات مسیحی نمایان گردید. شلی در شعر بلند «پرومتئوس از بند رسته<ref> Prometheus Unbound</ref>» (۱۸۲۰م) خداوند را نه نگهدار انسان، بلکه دشمن او خواند. بایرون را با شعر بلند «دون ژوان<ref> ''Don Juan''</ref>» (۱۸۱۹ـ۱۸۲۴م)، اغلب خالق «ضدقهرمان<ref> anti-hero</ref>» میشناسند (شخصیت تبهکار و ویرانگری که بااینحال خواننده را مفتون خود میکند). نوع دیگر ضدقهرمان فردی است که بیاعتنا به صلاح جامعه، از پی امیال خویش میرود؛ نمونۀ آن را در «منظومۀ دریانورد کهنسال<ref> ''Rime of the Ancient Mariner''</ref>» (۱۷۹۷ـ۱۷۹۸م) از کولریج مییابیم: دریانورد با کشتن بیدلیل مرغی دریایی خود و همکارانش را گرفتار نفرین میکند و شعر با سرگردانی او در جهان پایان مییابد. نفی دنیای جدید، گرایش به داستانهای تاریخی، بهویژه قرون وسطا<ref> medieval </ref>یی، را درپی داشت. ''آیوانهو''<ref>''Ivanhoe''</ref> (۱۸۱۹م) و آثار دیگر سِر والتر اسکات، نویسندۀ اسکاتلندی، نمونههایی از این دستاند. گرایش قرون وسطایی در قرن ۱۹م و خاصّه در میان نقاشان پیشارافائلی<ref> Pre-Raphaelite </ref> تداوم یافت. استمرارِ تمایل خوانندگان به رمان گوتیک، به تلفیق بسیاری از عناصر رمانتیک، همچون مناظر وحشی و هراسانگیز با انسانهای کوچکمانده در سایۀ آنها، انجامید. رمانهایی همچون ''فرانکنشتاین''<ref>''Frankenstein''</ref> (۱۸۱۸م) از مری شلی<ref> Mery Shelley | |||
</ref>، نویسندۀ انگلیسی، از رشد سوءظن به آزمایشهای علمی در مقابل روش «طبیعی» زندگی نشان دارند. | </ref>، نویسندۀ انگلیسی، از رشد سوءظن به آزمایشهای علمی در مقابل روش «طبیعی» زندگی نشان دارند. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۵:۱۳
رمانتیسم (هنر و ادبیات)(romanticism)

در ادبیات و هنرهای بصری[۱]، سبکی که بر تخیّل، عواطف، و خلاقیت پدیدآورندۀ اثر تأکید دارد. بهطور اخص به فرهنگ اروپایی اواخر قرن ۱۸م و اوایل قرن ۱۹م در مقابل کلاسیسیسم[۲] قرن ۱۸م اطلاق میشود. رمانتیسم با الهام از آرای ژان ژاک روسو[۳]، و دگرگونیهای اجتماعی، و انقلابهای زمان (در امریکا و فرانسه) بهمنزلۀ واکنشی دربرابر ارزشهای قرن ۱۸م شکل گرفت. رمانتیسم احساس و کشفوشهود را بر عقل و منطق، و اهمیت فرد را بر سازگاری اجتماعی، و اکتشاف روح وحشی انسان و طبیعت وحشی را بر خویشتنداری کلاسیک رجحان داد. مضامین اصلی هنر و ادبیات رمانتیک عبارتاند از ستایش مناظر رؤیایی؛ دلتنگی برای گذشته، بهویژه دورۀ گوتیک[۴]؛ دلبستگی به بدویت[۵]، ازجمله سنّتهای عامیانه[۶]؛ پرستش قهرمان، اغلب هنرمند یا فرد انقلابی؛ شور رمانتیک؛ گرایش به عرفان؛ و شیفتگی به مرگ. ازجمله نویسندگان رمانتیک عبارتاند از نووالیس[۷]، کلمنس برِنتانو[۸]، یوزف آیشندورف[۹]، و یوهان تیک[۱۰] در آلمان که ادامهدهندۀ جنبش اشتورم اوند درانگ[۱۱] (توفان و فشار) بودند؛ ویلیام وردزورت[۱۲]، ساموئل تیلور کولریج[۱۳]، پِرسی بیش شِلی[۱۴]، لرد بایرون[۱۵]، و والتر اسکات[۱۶] در انگلستان؛ و ویکتور هوگو[۱۷]، آلفونس دو لامارتین[۱۸]، ژرژ ساند[۱۹]، و اَلکساندر دومای پدر[۲۰] در فرانسه. آثار نویسندگان امریکایی ادگار آلن پو[۲۱]، هرمان ملویل[۲۲]، هنری وادزورت لانگفلو[۲۳]، و والت ویتمن[۲۴] نیز از رمانتیسم تأثیر دارند. در نقاشی، کاسپار داوید فریدریش[۲۵] در آلمان، و ترنر[۲۶] در انگلستان برجستهترین منظرهپردازان سنّت رمانتیکاند و در آثار هنری فیوزلی[۲۷] و ویلیام بلیک[۲۸]، گرایشی عارفانه و رؤیاپردازانه مشهود است. نقاش فرانسوی اوژن دولاکروا[۲۹]، اغلب سرآمد نقاشان رمانتیک، و تئودور ژریکو[۳۰] از دیگر نقاشان این شیوه برشمرده میشوند. رمانتیسم در ادبیات از دوران اوگوستی[۳۱] جوانه زد، و قدمت آن به ۱۷۲۶م بازمیگردد (زمانی که جیمز تامسون[۳۲] نگارش «فصول[۳۳]» ۱۷۲۶ـ۱۷۳۰م را آغاز کرد). رمانتیسم در هر دو حوزۀ ادب و هنر، واکنشی بود دربرابر محدودیتهای کلاسیک در سبک و مضمون. با سپریشدن قرن ۱۸م، کلاسیسیسم بیشازپیش در بیان معضلات روزافزون جامعه عاجز ماند. انقلاب صنعتی[۳۴] رفتهرفته شیوههای سنّتی زندگی را، بهویژه در روستا دگرگون میساخت، و فقر و استثمار در شهرهای کوچک و بزرگ بیداد میکرد. واکنشی هم در مقابل دینباوری عمومی شکل گرفت که احتمالاً نتیجۀ کار علمی بود. در این بستر، رمانتیسم تصویرهای آرمانی، و اغلب هراسانگیز، را جانشین یقینهای دستوپابستۀ کلاسیک کرد. آشوب طبیعت، به تمثیلی از عواطف و تجربههای انسان بدل شد. مباحث مهم از این قرار بودند که انسان نه از منطق، که از احساس و الهام خود فرمان میبَرد، و فرد مهمتر از اجتماعی است که در آن زندگی میکند.
شعر. در عمل، مخالفتِ با صنعتیشدن و از نو توجهکردن به فرد در دل طبیعت، پیامدهایی داشت که گسترۀ آن از کفّ نفس ویلیام وردزورت، شاعر انگلیسی، و استفادۀ وسیع تامس دو کوئینسی[۳۵] و لرد بایرون، نویسندگان انگلیسی، از مواد مخدر، تا کشفوشهود فکری و روحانی ویلیام بلیک، شاعر و نقاش انگلیسی، را دربر میگرفت. وردزورت در «پیشدرآمد[۳۶]» (که در ۱۸۵۰م پس از مرگ او انتشار یافت)، تفاوت دوران کودکی خود در روستایی بِکر را با دگرگونیهای بعد از آن نشان میدهد، و طبیعت را همچون نیرویی الهی بهتصویر میکشد. کولریج در بسیاری از آثارش نیروی شفابخش زیبایی طبیعی را دستمایه میگیرد. در نگاه کلی شعر پرقدرتترین واسطۀ بیانی در نزد ادیبان رمانتیک بود، و چکامههای غنایی[۳۷] (۱۷۹۸م) را میتوان پرنفوذترین اثر رمانتیک دانست، که حاصل همکاری وردزورت و کولریج بود. مضمون مرگ، چه در خیال و چه در واقعیت، از دیگر مضامین مهم است. جان کیتس[۳۸]، شاعر انگلیسی، در «قصیدۀ پاییز[۳۹]» (۱۸۱۹م) که آن را دو سال پیش از مرگ زودهنگامش سرود، به مرگ نگاهی مثبت دارد. شایعتر از این رویکرد، تصوّر مرگ بهمثابه موجودی هولناک است برای کسانی که دل به دنیا و لذات آن میبندند. افراط و تفریط ادبی که درپی رهایی ناگهانی از قید محدودیتهای قرن ۱۸م حاصل شده بود، بهخوبی در دهنکجی آشکار رمانتیسم به اعتقادات و اخلاقیات مسیحی نمایان گردید. شلی در شعر بلند «پرومتئوس از بند رسته[۴۰]» (۱۸۲۰م) خداوند را نه نگهدار انسان، بلکه دشمن او خواند. بایرون را با شعر بلند «دون ژوان[۴۱]» (۱۸۱۹ـ۱۸۲۴م)، اغلب خالق «ضدقهرمان[۴۲]» میشناسند (شخصیت تبهکار و ویرانگری که بااینحال خواننده را مفتون خود میکند). نوع دیگر ضدقهرمان فردی است که بیاعتنا به صلاح جامعه، از پی امیال خویش میرود؛ نمونۀ آن را در «منظومۀ دریانورد کهنسال[۴۳]» (۱۷۹۷ـ۱۷۹۸م) از کولریج مییابیم: دریانورد با کشتن بیدلیل مرغی دریایی خود و همکارانش را گرفتار نفرین میکند و شعر با سرگردانی او در جهان پایان مییابد. نفی دنیای جدید، گرایش به داستانهای تاریخی، بهویژه قرون وسطا[۴۴]یی، را درپی داشت. آیوانهو[۴۵] (۱۸۱۹م) و آثار دیگر سِر والتر اسکات، نویسندۀ اسکاتلندی، نمونههایی از این دستاند. گرایش قرون وسطایی در قرن ۱۹م و خاصّه در میان نقاشان پیشارافائلی[۴۶] تداوم یافت. استمرارِ تمایل خوانندگان به رمان گوتیک، به تلفیق بسیاری از عناصر رمانتیک، همچون مناظر وحشی و هراسانگیز با انسانهای کوچکمانده در سایۀ آنها، انجامید. رمانهایی همچون فرانکنشتاین[۴۷] (۱۸۱۸م) از مری شلی[۴۸]، نویسندۀ انگلیسی، از رشد سوءظن به آزمایشهای علمی در مقابل روش «طبیعی» زندگی نشان دارند.
- ↑ visual arts
- ↑ classicism
- ↑ Jean Jacques Rousseau
- ↑ Gothic
- ↑ primitive
- ↑ folk traditions
- ↑ Novalis
- ↑ Clemens Brentano
- ↑ Joseph Eichendorff
- ↑ Johann Tieck
- ↑ Sturm und Drang
- ↑ William Wordsworth
- ↑ Samuel Taylor Coleridge
- ↑ Percy Bysshe Shelley
- ↑ Lord Byron
- ↑ Walter Scott
- ↑ Victor Hugo
- ↑ Alfonse de Lamartine
- ↑ George Sand
- ↑ Alexandre Dumas
- ↑ père Edgar Allan Poe
- ↑ Herman Melville
- ↑ Henry Wadsworth Longfellow
- ↑ Walt Whitman
- ↑ Caspar David Friedrich
- ↑ Turner
- ↑ Henry Fuseli
- ↑ William Blake
- ↑ Eugène Delacroix
- ↑ Théodore Géricault
- ↑ Augustan era
- ↑ James Thomson
- ↑ The Seasons
- ↑ Industrial Revolution
- ↑ Thomas De Quincey
- ↑ The Prelude
- ↑ Lyrical Ballads
- ↑ John Keats
- ↑ Ode to Autumn
- ↑ Prometheus Unbound
- ↑ Don Juan
- ↑ anti-hero
- ↑ Rime of the Ancient Mariner
- ↑ medieval
- ↑ Ivanhoe
- ↑ Pre-Raphaelite
- ↑ Frankenstein
- ↑ Mery Shelley