اینوئیت، هنر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:11720300-3.jpg|بندانگشتی|خرس قطبی شنا از عاج شیر دریایی، فرهنگ دورست میانه، منطقه ایگلولیک، کانادا]] | |||
اینوئیت، هنر (Inuit art) | اینوئیت، هنر (Inuit art) | ||
هنر اینوئیتها، ساکنان سواحل قطبیِ شمال شرق | هنر اینوئیتها، ساکنان سواحل قطبیِ شمال شرق [[سیبری]]، [[امریکای شمالی، قاره|امریکای شمالی]]، و [[گرینلند]]. اگرچه اینوئیتها مردمانی پراکنده بودند که در مناطقی بیبهره از تمدن به دشواری میزیستند، سنّتهای گفتاری و تجسّمی آنان، که بیش از ۲هزار سال پیشینه دارد، به حد شگفتآوری مشابه یکدیگرند. هنر ایشان بازتابندۀ اعتقادشان به [[آنیمیسم]]<ref>animism</ref> (اینکه هر چیزی، چه جاندار و چه بیجان، نفس یا روح زندهای دارد)، و وابستگیشان به شکار است. در بیشتر تصاویر آنان، پرنده، چارپا، و ماهی وجود دارد. هنر تزیینی این مردمان، بسیاری از اشیای روزمره، ازجمله ابزارها، سلاحها، جامهها، و تعویذها و طلسمها، را دربر میگرفت. همچنین تصاویر ریزنگارانۀ نظرگیری با خطوط چکیدهنما<ref>stylized </ref>ی ساده، از چوب، استخوان، سنگصابونی، عاج فیل آبی، و [[شاخ گوزن]] میساختند، یا صحنههای شکار را با تراش یا حکّاکی این مواد، خلق میکردند. پیکرهها در ابتدا کارکرد جادویی یا دینی داشتند، و یا همچون تعویذ با شخص حمل میشدند و یا در آیینهای شَمَنی<ref>shamanism </ref> (برقراری ارتباط با عالم ارواح) بهکار میرفتند. با اینکه اینوئیتها سنن و شیوۀ زندگی کوچنشینی خود را تا دهههای نخست قرن ۲۰ حفظ کردند، اکنون بیشتر از گذشته سکونت دائمی یافتهاند و غربگرا شدهاند و بسیاری از آثار هنریشان فقط برای گردشگران تولید میشود. نام اینوئیت برگرفته از واژۀ اینوک<ref>inuk </ref>، بهمعنای «انسان»، است. اینوئیت را «اسکیمو<ref>Eskimo </ref>» نیز خواندهاند، ولی اسکیمو نام اهانتآمیزی بهمعنای «گوشتخامخوار» است، که سرخپوستان آلگونکوئین<ref>Algonquian American Indians | ||
</ref> | </ref> بر آنان نهادند، و استعمارگران اروپایی نیز آن را بهکار بردند. | ||
| | ||
نسخهٔ کنونی تا ۷ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۲۰

اینوئیت، هنر (Inuit art)
هنر اینوئیتها، ساکنان سواحل قطبیِ شمال شرق سیبری، امریکای شمالی، و گرینلند. اگرچه اینوئیتها مردمانی پراکنده بودند که در مناطقی بیبهره از تمدن به دشواری میزیستند، سنّتهای گفتاری و تجسّمی آنان، که بیش از ۲هزار سال پیشینه دارد، به حد شگفتآوری مشابه یکدیگرند. هنر ایشان بازتابندۀ اعتقادشان به آنیمیسم[۱] (اینکه هر چیزی، چه جاندار و چه بیجان، نفس یا روح زندهای دارد)، و وابستگیشان به شکار است. در بیشتر تصاویر آنان، پرنده، چارپا، و ماهی وجود دارد. هنر تزیینی این مردمان، بسیاری از اشیای روزمره، ازجمله ابزارها، سلاحها، جامهها، و تعویذها و طلسمها، را دربر میگرفت. همچنین تصاویر ریزنگارانۀ نظرگیری با خطوط چکیدهنما[۲]ی ساده، از چوب، استخوان، سنگصابونی، عاج فیل آبی، و شاخ گوزن میساختند، یا صحنههای شکار را با تراش یا حکّاکی این مواد، خلق میکردند. پیکرهها در ابتدا کارکرد جادویی یا دینی داشتند، و یا همچون تعویذ با شخص حمل میشدند و یا در آیینهای شَمَنی[۳] (برقراری ارتباط با عالم ارواح) بهکار میرفتند. با اینکه اینوئیتها سنن و شیوۀ زندگی کوچنشینی خود را تا دهههای نخست قرن ۲۰ حفظ کردند، اکنون بیشتر از گذشته سکونت دائمی یافتهاند و غربگرا شدهاند و بسیاری از آثار هنریشان فقط برای گردشگران تولید میشود. نام اینوئیت برگرفته از واژۀ اینوک[۴]، بهمعنای «انسان»، است. اینوئیت را «اسکیمو[۵]» نیز خواندهاند، ولی اسکیمو نام اهانتآمیزی بهمعنای «گوشتخامخوار» است، که سرخپوستان آلگونکوئین[۶] بر آنان نهادند، و استعمارگران اروپایی نیز آن را بهکار بردند.