اخوان الصفا: تفاوت میان نسخهها
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
اِخْوانالصَّفا | اِخْوانالصَّفا | ||
انجمنی سرّی که با هدفهای دینی، فلسفی، علمی و سیاسی، حدود ۳۰۷ق در بصره تأسیس شد. اعضای این انجمن ازجمله ابوسلیمان مقدسی، ابوالحسن زنجانی، ابواحمد مهرجانی و زید بن رفاعه تمایلات معتزلی و اسماعیلی داشتند. فلسفۀ آنها نوعی التقاط فلسفه یونانی همراه عناصر شرقی و ایرانی با گرایش باطنی بود. اخوان با مکتب [[ارسطو (۳۸۴ـ ۳۲۲پ م)|ارسطو]] آشنایی داشتند اما با آموزههای فیثاغوری و افلاطونی و نوافلاطونی آمیختهتر بودند. در مجموع شناخت آنان از فلسفۀ یونانی کمتر از مطالبی بود که کِندی و [[فارابی، ابونصر محمد (فاراب ۲۵۷ـ دمشق ۳۳۸ق)|فارابی]] پیش از آن عرضه کرده بودند. این گروه برای آشتیدادن دانش یونانی با شریعت به تأویلهای باطنی دست میزدند. مجموعهای از ۵۲ رساله تحت عنوان «رسائل اخوانالصفا و خُلّان الوفا» گرد آوردند که در نوع خود دایرةالمعارف یا دانشنامهای بزرگ بود. از این میان ۱۴ رساله در زمینۀ ریاضیات و منطق؛ ۱۷ رساله دربارۀ علوم طبیعی؛ ۱۰ رساله دربارۀ مابعدالطبیعه و ۱۱ رسالۀ دیگر در مورد تصوف، [[احکام نجوم]] و طلسمات بود. طبقهبندی علوم در این رسالهها برمبنای طبقهبندیهای ارسطو استوار بود که پیش از آن فیلیپونوس و فارابی نقلکنندۀ آن بودند. آنان به انگیزۀ عرضۀ عقلانی از شریعت، غایت اندیشۀ خود را تشبّه به خداوند میدانند، لذا با هماهنگی و مشارکت با یکدیگر، افزون بر اصلاح مسائل معیشتی و مادّی یکدیگر، برآنند که مردم را در رشد معنویشان کمک نمایند، و در این راستا محفل دوستان باید در همه جا دور از چشم نامحرمان باشد. دستمایۀ فکری این گروه مبنیبر تأویل عقلانی شریعت از یکسو، و دعوت بر اختفا از سوی دیگر، مجموعۀ تعلیمات آنها را همانند باطنیان اسماعیلی جلوه داده است. آزاداندیشی و دوری از تعصب، شعار تمامی اخوان میباشد، بر همین اساس در نظر اینان اندیشه و روح اخوان در مراتب سلوکی از آغاز خلقت [[آدم]] تا [[قیامت|روز قیامت]] ظهور داشته و خواهد داشت، همچنان که امام به حق از ابتدای خلقت تا انتها همواره وجود خواهد داشت و هرگز غایب نخواهد بود. نیز← [[ | انجمنی سرّی که با هدفهای دینی، فلسفی، علمی و سیاسی، حدود ۳۰۷ق در بصره تأسیس شد. اعضای این انجمن ازجمله ابوسلیمان مقدسی، ابوالحسن زنجانی، ابواحمد مهرجانی و زید بن رفاعه تمایلات معتزلی و اسماعیلی داشتند. فلسفۀ آنها نوعی التقاط فلسفه یونانی همراه عناصر شرقی و ایرانی با گرایش باطنی بود. اخوان با مکتب [[ارسطو (۳۸۴ـ ۳۲۲پ م)|ارسطو]] آشنایی داشتند اما با آموزههای فیثاغوری و افلاطونی و نوافلاطونی آمیختهتر بودند. در مجموع شناخت آنان از فلسفۀ یونانی کمتر از مطالبی بود که کِندی و [[فارابی، ابونصر محمد (فاراب ۲۵۷ـ دمشق ۳۳۸ق)|فارابی]] پیش از آن عرضه کرده بودند. این گروه برای آشتیدادن دانش یونانی با شریعت به تأویلهای باطنی دست میزدند. مجموعهای از ۵۲ رساله تحت عنوان «رسائل اخوانالصفا و خُلّان الوفا» گرد آوردند که در نوع خود دایرةالمعارف یا دانشنامهای بزرگ بود. از این میان ۱۴ رساله در زمینۀ ریاضیات و منطق؛ ۱۷ رساله دربارۀ علوم طبیعی؛ ۱۰ رساله دربارۀ مابعدالطبیعه و ۱۱ رسالۀ دیگر در مورد تصوف، [[احکام نجوم]] و طلسمات بود. طبقهبندی علوم در این رسالهها برمبنای طبقهبندیهای ارسطو استوار بود که پیش از آن فیلیپونوس و فارابی نقلکنندۀ آن بودند. آنان به انگیزۀ عرضۀ عقلانی از شریعت، غایت اندیشۀ خود را تشبّه به خداوند میدانند، لذا با هماهنگی و مشارکت با یکدیگر، افزون بر اصلاح مسائل معیشتی و مادّی یکدیگر، برآنند که مردم را در رشد معنویشان کمک نمایند، و در این راستا محفل دوستان باید در همه جا دور از چشم نامحرمان باشد. دستمایۀ فکری این گروه مبنیبر تأویل عقلانی شریعت از یکسو، و دعوت بر اختفا از سوی دیگر، مجموعۀ تعلیمات آنها را همانند باطنیان اسماعیلی جلوه داده است. آزاداندیشی و دوری از تعصب، شعار تمامی اخوان میباشد، بر همین اساس در نظر اینان اندیشه و روح اخوان در مراتب سلوکی از آغاز خلقت [[آدم]] تا [[قیامت|روز قیامت]] ظهور داشته و خواهد داشت، همچنان که امام به حق از ابتدای خلقت تا انتها همواره وجود خواهد داشت و هرگز غایب نخواهد بود. نیز← [[رسائل اخوان الصفاء|رسائل اخوانالصفا]] | ||
<br /> <!--11152100--> | <br /> <!--11152100--> | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۱۳
اِخْوانالصَّفا
انجمنی سرّی که با هدفهای دینی، فلسفی، علمی و سیاسی، حدود ۳۰۷ق در بصره تأسیس شد. اعضای این انجمن ازجمله ابوسلیمان مقدسی، ابوالحسن زنجانی، ابواحمد مهرجانی و زید بن رفاعه تمایلات معتزلی و اسماعیلی داشتند. فلسفۀ آنها نوعی التقاط فلسفه یونانی همراه عناصر شرقی و ایرانی با گرایش باطنی بود. اخوان با مکتب ارسطو آشنایی داشتند اما با آموزههای فیثاغوری و افلاطونی و نوافلاطونی آمیختهتر بودند. در مجموع شناخت آنان از فلسفۀ یونانی کمتر از مطالبی بود که کِندی و فارابی پیش از آن عرضه کرده بودند. این گروه برای آشتیدادن دانش یونانی با شریعت به تأویلهای باطنی دست میزدند. مجموعهای از ۵۲ رساله تحت عنوان «رسائل اخوانالصفا و خُلّان الوفا» گرد آوردند که در نوع خود دایرةالمعارف یا دانشنامهای بزرگ بود. از این میان ۱۴ رساله در زمینۀ ریاضیات و منطق؛ ۱۷ رساله دربارۀ علوم طبیعی؛ ۱۰ رساله دربارۀ مابعدالطبیعه و ۱۱ رسالۀ دیگر در مورد تصوف، احکام نجوم و طلسمات بود. طبقهبندی علوم در این رسالهها برمبنای طبقهبندیهای ارسطو استوار بود که پیش از آن فیلیپونوس و فارابی نقلکنندۀ آن بودند. آنان به انگیزۀ عرضۀ عقلانی از شریعت، غایت اندیشۀ خود را تشبّه به خداوند میدانند، لذا با هماهنگی و مشارکت با یکدیگر، افزون بر اصلاح مسائل معیشتی و مادّی یکدیگر، برآنند که مردم را در رشد معنویشان کمک نمایند، و در این راستا محفل دوستان باید در همه جا دور از چشم نامحرمان باشد. دستمایۀ فکری این گروه مبنیبر تأویل عقلانی شریعت از یکسو، و دعوت بر اختفا از سوی دیگر، مجموعۀ تعلیمات آنها را همانند باطنیان اسماعیلی جلوه داده است. آزاداندیشی و دوری از تعصب، شعار تمامی اخوان میباشد، بر همین اساس در نظر اینان اندیشه و روح اخوان در مراتب سلوکی از آغاز خلقت آدم تا روز قیامت ظهور داشته و خواهد داشت، همچنان که امام به حق از ابتدای خلقت تا انتها همواره وجود خواهد داشت و هرگز غایب نخواهد بود. نیز← رسائل اخوانالصفا