پاسکال کازانووا: تفاوت میان نسخهها
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷: | خط ۷: | ||
|نام مستعار= | |نام مستعار= | ||
|لقب= | |لقب= | ||
|زادروز= | |زادروز=1959م | ||
|تاریخ مرگ= | |تاریخ مرگ=2018م | ||
|دوره زندگی= | |دوره زندگی= | ||
|ملیت=فرانسوی | |ملیت=فرانسوی | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
|پست تخصصی = | |پست تخصصی = | ||
|باشگاه = | |باشگاه = | ||
}} | }}[[File:پاسکال کازانووا.jpg|thumb|پاسکال کازانووا]]پاسکال کازانووا (1959-2018م) Pascale Casanova<p style="text-align: justify;"> </p> <p style="text-align: justify;">منتقد ادبی فرانسوی. در آثار خود به تحلیل مناسبات و شرایط حاکم بر جهان ادبیات میپردازد. اثر شاخص او در این باب که پس از ترجمه به انگلیسی در سال 2004م به منبعی کلاسیک تبدیل شد، ''جمهوری جهانی ادبیات<ref>''La République mondiale des lettres''</ref>'' نام دارد. در ایران نیز نشر مرکز این کتاب را با ترجمهی [[شاپور_اعتماد|شاپور_اعتماد]] چاپ کرده است. کازانووا، با تأثیرپذیری از جامعهشناس مشهور فرانسوی، [[پیر_بوردیو_(۱۹۳۰ـ۲۰۰۲)|پیر بوردیو]]، جهان ادبیات را به مثابه میدانی توصیف میکند که با روابط قدرتی نابرابر میان فرهنگها و زبانهای متفاوت سازماندهی شده است. تفاوت در سرمایهی فرهنگی، مسبب اصلی این نابرابری است. تاریخچهی هر زبان و آثار شاخصی که در طول تاریخ به آن زبان نگاشته شده، سرمایهی فرهنگیاش را مشخص میکند. بدین ترتیب، مثلاً زبانهایی مانند انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و روسی، به دلیل سرمایهی فرهنگی شاخصشان، در مرکز میدان ادبیات قرار میگیرند و زبانهای دیگر به نسبت سرمایهی فرهنگیشان- یا به تعبیر کازانووا، به میزان فاصلهای که با «نصفالنهار گرینویچ ادبیات» دارند- موقعیتی در حاشیهی میدان مییابند. روشهای متفاوتی برای تغییر جایگاه در این میدان وجود دارد. یکی از این راههای شورش علیه سلطهی فرهنگهای غالب، ترجمه است. در بعضی موارد دیگر، نویسندهها خود زبان دیگری را برای نوشتن برمیگزینند تا شانس بیشتری برای حضور در مرکز داشته باشند؛ [[ولادیمیر_ناباکوف|ولادیمیر_ناباکوف]] یا [[جوزف_کنراد_(۱۸۵۷ـ۱۹۲۴)|جوزف کنراد]] در این دسته جای میگیرند.</p> <p style="text-align: justify;">تمامی آثار کازانووا حول مسئلهی سلطهی ادبی نوشته شده است. او در تکنگاریهایی تحسینشده در باب [[بکت، ساموئل|بکت]] و [[فرانتس_کافکا_(۱۸۸۳ـ۱۹۲۴)|کافکا]]، انقلاب نمادینی را که این دو به آن دست یافتند، با تعلقشان به ادبیاتی حاشیهای و زیر سلطه مرتبط میداند. برای مثال، او رمانهای کافکا را به مثابه انتقادی هنرمندانه از خشونت نمادین نسبت به یهودیان تعبیر میکند و بر این باور است که موضوع تمایل یهودیان به ادغام در جامعه و مشکلات آنها در این مسیر، در آثار کافکا به خوبی قابل ردیابی است.</p> <p style="text-align: justify;">کازانووا قبل از اینکه خود را وقف پژوهش کند، در رسانهها به عنوان یکی از مهمترین منتقدان ادبی فرانسه، حضوری پررنگ داشت. او تهیهکنندهی یک برنامهی فرهنگی در رادیو بود. همچنین در انتشار مجلهای با عنوان Liber، که توسط پیر بوردیو پایهگذاری شده بود، همکاری میکرد و نیز یکی از ویرایشگران انتشارات کوچکی بود که آن را نیز بوردیو پایهگذاری کرده بود.</p> <p style="text-align: justify;">در آخرین سالهای عمر به مدت سه سال به تدریس در دانشگاه دوک<ref>Duke University</ref> در آمریکا مشغول بود. کازانووا به مدت ده سال با یک بیماری ناعلاج جنگید و در نهایت در 29 سپتامبر 2018م درگذشت.</p> <p style="text-align: justify;"></p> | ||
| | ||
---- | |||
<references /> | |||
[[Category:ادبیات غرب]] | [[Category:ادبیات غرب]] | ||
[[رده:سایر گونه های ادبی]] | [[رده:سایر گونه های ادبی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۴۷
پاسکال کازانووا Pascale Casanova | |
---|---|
زادروز |
1959م |
درگذشت | 2018م |
ملیت | فرانسوی |
شغل و تخصص اصلی | منتقد ادبی |
شغل و تخصص های دیگر | استاد دانشگاه |
آثار | جمهوری جهانی ادبیات |
گروه مقاله | ادبیات غرب |
پاسکال کازانووا (1959-2018م) Pascale Casanova
منتقد ادبی فرانسوی. در آثار خود به تحلیل مناسبات و شرایط حاکم بر جهان ادبیات میپردازد. اثر شاخص او در این باب که پس از ترجمه به انگلیسی در سال 2004م به منبعی کلاسیک تبدیل شد، جمهوری جهانی ادبیات[۱] نام دارد. در ایران نیز نشر مرکز این کتاب را با ترجمهی شاپور_اعتماد چاپ کرده است. کازانووا، با تأثیرپذیری از جامعهشناس مشهور فرانسوی، پیر بوردیو، جهان ادبیات را به مثابه میدانی توصیف میکند که با روابط قدرتی نابرابر میان فرهنگها و زبانهای متفاوت سازماندهی شده است. تفاوت در سرمایهی فرهنگی، مسبب اصلی این نابرابری است. تاریخچهی هر زبان و آثار شاخصی که در طول تاریخ به آن زبان نگاشته شده، سرمایهی فرهنگیاش را مشخص میکند. بدین ترتیب، مثلاً زبانهایی مانند انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و روسی، به دلیل سرمایهی فرهنگی شاخصشان، در مرکز میدان ادبیات قرار میگیرند و زبانهای دیگر به نسبت سرمایهی فرهنگیشان- یا به تعبیر کازانووا، به میزان فاصلهای که با «نصفالنهار گرینویچ ادبیات» دارند- موقعیتی در حاشیهی میدان مییابند. روشهای متفاوتی برای تغییر جایگاه در این میدان وجود دارد. یکی از این راههای شورش علیه سلطهی فرهنگهای غالب، ترجمه است. در بعضی موارد دیگر، نویسندهها خود زبان دیگری را برای نوشتن برمیگزینند تا شانس بیشتری برای حضور در مرکز داشته باشند؛ ولادیمیر_ناباکوف یا جوزف کنراد در این دسته جای میگیرند.
تمامی آثار کازانووا حول مسئلهی سلطهی ادبی نوشته شده است. او در تکنگاریهایی تحسینشده در باب بکت و کافکا، انقلاب نمادینی را که این دو به آن دست یافتند، با تعلقشان به ادبیاتی حاشیهای و زیر سلطه مرتبط میداند. برای مثال، او رمانهای کافکا را به مثابه انتقادی هنرمندانه از خشونت نمادین نسبت به یهودیان تعبیر میکند و بر این باور است که موضوع تمایل یهودیان به ادغام در جامعه و مشکلات آنها در این مسیر، در آثار کافکا به خوبی قابل ردیابی است.
کازانووا قبل از اینکه خود را وقف پژوهش کند، در رسانهها به عنوان یکی از مهمترین منتقدان ادبی فرانسه، حضوری پررنگ داشت. او تهیهکنندهی یک برنامهی فرهنگی در رادیو بود. همچنین در انتشار مجلهای با عنوان Liber، که توسط پیر بوردیو پایهگذاری شده بود، همکاری میکرد و نیز یکی از ویرایشگران انتشارات کوچکی بود که آن را نیز بوردیو پایهگذاری کرده بود.
در آخرین سالهای عمر به مدت سه سال به تدریس در دانشگاه دوک[۲] در آمریکا مشغول بود. کازانووا به مدت ده سال با یک بیماری ناعلاج جنگید و در نهایت در 29 سپتامبر 2018م درگذشت.