مکتب هرات: تفاوت میان نسخهها
DaneshGostar (بحث | مشارکتها) (جایگزینی متن - '\\3' به '<!--3') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
مکتب هرات <br> | مکتب هرات <br> | ||
[[پرونده: 38376100.jpg | بندانگشتی| | [[پرونده:38376100-2.jpg|بندانگشتی|شاهنامه بایسنقری، اسفندیار ارجاسپ را میکشد تا خواهرش، همای را نجات دهد، میرخلیل و مولا علی (مکتب هرات)]] | ||
<p>مکتبی در نگارگری ایرانی. پس از مرگ [[امیرتیمور]] (۸۰۷ق)، پسر و جانشین وی، شاهرخ، هرات را مرکز قلمرو خویش قرار داد، و کارگاهی برپا کرد و نقاشانی را به کار مصورسازی متون تاریخی گماشت. پس از آنکه [[بایسنقر میرزا، غیاث الدین (هرات ۸۰۲ ـ ۸۳۸ق)|بایسنقرمیرزا]] به فرمان شاهرخ حکومت هرات را بهدست گرفت، کتابخانه ـ کارگاه بزرگ خود را در این شهر تأسیس کرد. برجستهترین هنرمندان این کارگاه عبارت بودند از [[جعفر تبریزی (تبریز، اواخر قرن ۸ق ـ ح ۸۶۰ق)|جعفر تبریزی]] (خوشنویس)، مولانا قوامالدین (مجلد و مذهب)، پیراحمد باغشمالی، مولانا میرخلیل، و خواجه غیاثالدین. ''شاهنامۀ'' موسوم به بایسنقری از نسخههای مصور این مکتب است. پیکرهای بلندقامت و موقر با چهرههای ریشدار، گلبوتههای درشت و تکدرختان سرسبز از عناصر شاخص در ترکیببندی کاملاً متعادل نگارههای ''شاهنامۀ'' بایسنقریاند. نگارگران مکتب هرات در گروهبندی پیکرها، تنظیم سطوح رنگی، و ریزهکاریهای معماری و منظرۀ طبیعی نهایت سنجیدگی را بهکار میبردند، و میکوشیدند به مدد رنگبندی دقیق و تنظیمی حسابشده فضای تصویری را فراخ و گسترده بنمایند. در این دوره، طراحی از صحت بیشتر و پیرایش خطوط برخوردار شد. بعدها میر علیشیر نوایی (وزیر و خزانهدار [[سلطان حسین بایقرا]]) که خود به ترکی و فارسی شعر میسرود و در نقاشی هم دست داشت، در رُشد مکتب هرات نقش بسزایی ایفا کرد. [[بهزاد، کمال الدین|کمالالدین بهزاد]]، برجستهترین هنرمند این دوره بود که ظریف کاری و [[تذهیب]] را از روحالله میرک خراسانی، قیم و معلم خویش، و قلمزنی ظریف و بیانگری عمیق را از طرحهای مولانا ولیالله آموخت. بهزاد برخلاف نگارگران پیشین به جهان واقعی توجه کرد، و به مدد طراحی قوی، پیکرههای یکنواخت و بیحالت نقاشی پیشین را به حرکت درآورد؛ حالتها، قیافهها و رنگچهرهها را تنوع بخشید؛ طبیعت و معماری را به مکان فعل و عمل آدمها بدل کرد. به مدد روشهای هندسی و ترکیببندی شکلها، و با بهرهگیری از تأثیر متقابل رنگها، بخشهای مختلف تصویر را با هم مرتبط ساخت و به وحدتی کلی دست یافت. در هنر وی، انسان نقش اصلی را ایفا میکند. بهزاد شاگردان برجستهای را پرورش داد که در میان آنان [[قاسم علی چهره گشای|قاسمعلی چهرهگشای]]، شیخزاده، [[آقا میرک]] و [[میرمصور بدخشانی|میرمصور]] درخور ذکرند.</p> | |||
<br><!--38376100--> | <br><!--38376100--> | ||
[[رده:نگارگری و مجسمه سازی ایران]] | [[رده:نگارگری و مجسمه سازی ایران]] | ||
[[رده:سبک ها، اصطلاحات و اماکن]] | [[رده:سبک ها، اصطلاحات و اماکن]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۵:۳۸
مکتب هرات

مکتبی در نگارگری ایرانی. پس از مرگ امیرتیمور (۸۰۷ق)، پسر و جانشین وی، شاهرخ، هرات را مرکز قلمرو خویش قرار داد، و کارگاهی برپا کرد و نقاشانی را به کار مصورسازی متون تاریخی گماشت. پس از آنکه بایسنقرمیرزا به فرمان شاهرخ حکومت هرات را بهدست گرفت، کتابخانه ـ کارگاه بزرگ خود را در این شهر تأسیس کرد. برجستهترین هنرمندان این کارگاه عبارت بودند از جعفر تبریزی (خوشنویس)، مولانا قوامالدین (مجلد و مذهب)، پیراحمد باغشمالی، مولانا میرخلیل، و خواجه غیاثالدین. شاهنامۀ موسوم به بایسنقری از نسخههای مصور این مکتب است. پیکرهای بلندقامت و موقر با چهرههای ریشدار، گلبوتههای درشت و تکدرختان سرسبز از عناصر شاخص در ترکیببندی کاملاً متعادل نگارههای شاهنامۀ بایسنقریاند. نگارگران مکتب هرات در گروهبندی پیکرها، تنظیم سطوح رنگی، و ریزهکاریهای معماری و منظرۀ طبیعی نهایت سنجیدگی را بهکار میبردند، و میکوشیدند به مدد رنگبندی دقیق و تنظیمی حسابشده فضای تصویری را فراخ و گسترده بنمایند. در این دوره، طراحی از صحت بیشتر و پیرایش خطوط برخوردار شد. بعدها میر علیشیر نوایی (وزیر و خزانهدار سلطان حسین بایقرا) که خود به ترکی و فارسی شعر میسرود و در نقاشی هم دست داشت، در رُشد مکتب هرات نقش بسزایی ایفا کرد. کمالالدین بهزاد، برجستهترین هنرمند این دوره بود که ظریف کاری و تذهیب را از روحالله میرک خراسانی، قیم و معلم خویش، و قلمزنی ظریف و بیانگری عمیق را از طرحهای مولانا ولیالله آموخت. بهزاد برخلاف نگارگران پیشین به جهان واقعی توجه کرد، و به مدد طراحی قوی، پیکرههای یکنواخت و بیحالت نقاشی پیشین را به حرکت درآورد؛ حالتها، قیافهها و رنگچهرهها را تنوع بخشید؛ طبیعت و معماری را به مکان فعل و عمل آدمها بدل کرد. به مدد روشهای هندسی و ترکیببندی شکلها، و با بهرهگیری از تأثیر متقابل رنگها، بخشهای مختلف تصویر را با هم مرتبط ساخت و به وحدتی کلی دست یافت. در هنر وی، انسان نقش اصلی را ایفا میکند. بهزاد شاگردان برجستهای را پرورش داد که در میان آنان قاسمعلی چهرهگشای، شیخزاده، آقا میرک و میرمصور درخور ذکرند.