شعر نو: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۷: | خط ۷: | ||
شعر نو <br> | شعر نو <br> | ||
اصطلاحی در شعر معاصر فارسی که معادل نوعی قالب یا گونۀ شعری فرض میشود. شعر نو با عدول از قواعد عروض و قافیه و قالبهای شعر قدیم فارسی به قصد تجدید نظر در سنتهای دیرپای شعر کهن به همت [[نیما یوشیج]] در اوایل قرن ۱۴ش پدید آمد. البته سابقۀ سرودن آن اندکی قبلتر به اشخاصی چون [[تقی رفعت]] و [[شمس | اصطلاحی در شعر معاصر فارسی که معادل نوعی قالب یا گونۀ شعری فرض میشود. شعر نو با عدول از قواعد عروض و قافیه و قالبهای شعر قدیم فارسی به قصد تجدید نظر در سنتهای دیرپای شعر کهن به همت [[نیما یوشیج]] در اوایل قرن ۱۴ش پدید آمد. البته سابقۀ سرودن آن اندکی قبلتر به اشخاصی چون [[رفعت، تقی (تبریز ۱۲۶۸ـ۱۲۹۹ش)|تقی رفعت]] و [[کسمایی، شمس (یزد ۱۲۶۲ـ تهران ۱۳۴۰ش)|شمس کسمائی]] میرسد. اینگونه سرودن شعر تحت تأثیر اشعار اروپایی، بهخصوص ترجمۀ آنها به فارسی و ترکی بود. نیما یوشیج پس از سالها تجربه و طبعآزمایی در قالبهای سنتی و قدیمی، تجربهای تازه پیش گرفت و شکل تازهای به شعر فارسی داد که هم از نظر مضمون و هم قالب پاسخگوی نیازهای دنیای مدرن و بیان اندیشههای نو بود. ویژگی ظاهری (فرمیک) اینگونه اشعار عدم تساوی مصراعها، عدم تکرار قافیه یا تغییر جا یا اصولاً حذف آن و کوتاهی و بلندی مصراعها بود که در واقع نوعی آزادی در سرودن شعر به شاعر میداد. این گونه/ قالب شعری با وجود نمونههای پراکنده و اغلب ناموفّق در دهههای 1290 و 1310ش، از دهۀ 1320 به بعد، بسیار رواج یافت و همچنان که گفته شد بیشتر از سرچشمۀ شعر نیما یوشیج آب میخورد. رواج آزادیهای سیاسی و اجتماعی، روند آرمانخواهی چپگرایانه و گرایش جامعه به تجدّد از جملۀ مهمترین عوامل در شکلگیری و گسترش شعر نوی فارسی، بهویژه پس از جنگ جهانی دوم، بود. شاخههای اعتدالی ([[توللی، فریدون (شیراز ۱۲۹۸ـ همان جا ۱۳۶۴ش)|فریدون تولّلی]]، [[نادرپور، نادر (تهران ۱۳۰۸ـ لوس آنجلس ۱۳۷۸ش)|نادر نادرپور]])، اصلی ([[شاملو، احمد (تهران ۱۳۰۴ـ۱۳۷۹ش)|احمد شاملو]]، [[اخوان ثالث، مهدی (مشهد ۱۳۰۷ـ تهران ۱۳۶۹ش)|مهدی اخوان ثالث]]) و افراطی ([[تندر کیا|شمسالدین تندرکیا]]، [[هوشنگ ایرانی]]) متعدّدی در مجموعۀ شعر نو قرار داشتند. وجه اشتراک همۀ آنها کنار نهادن عروض سنتی و تساوی مصراعها، و نگاهِ جدید به زندگی و انسان و هستی بود. شعر نو، بهویژه پس از درگذشت نیما یوشیج تبدیل به سنّت جدید شعری شد و علاوه بر شاملو و اخوان ثالث، در شعرهای [[سپهری، سهراب (کاشان ۱۳۰۷ـ تهران ۱۳۵۹ش)|سهراب سپهری]] و فروغ فرّخزاد برجستگی خاصی یافت، و از دهۀ 1340 به بعد، تعداد انبوهی از شاعران معاصر را در خود جای داد. امّا از دهۀ 1360 به بعد، شاخۀ نیمایی شعر نو، اندکاندک، به کناری رفت و شاخۀ منثور شعر نو مورد استقبال گروهی از شاعران نوگرا قرار گرفت. شعر نوی نیمایی و منثور، یک دورۀ بسیار سیاسی را از اواخر دهۀ 1340 تا پایان دهۀ 1350 از سر گذراند. | ||
از جملۀ مهمترین نمایندگان شعر نو در نسل نخست شاعران نیمایی، پس از دورۀ گذار دهههای 1310 و 1320 میتوان به [[امیرهوشنگ ابتهاج]]، مهدی اخوان ثالث، [[نصرت رحمانی]]، [[محمد | از جملۀ مهمترین نمایندگان شعر نو در نسل نخست شاعران نیمایی، پس از دورۀ گذار دهههای 1310 و 1320 میتوان به [[ابتهاج، امیرهوشنگ (رشت ۱۳۰۶ش)|امیرهوشنگ ابتهاج]]، مهدی اخوان ثالث، [[رحمانی، نصرت (تهران ۱۳۰۸ـ رشت ۱۳۷۹ش)|نصرت رحمانی]]، [[زهری، محمد (تنکابن ۱۳۰۵ـ تهران ۱۳۷۳ش)|محمد زُهَری]]، [[هنرمندی، حسن (طالقان ۱۳۰۷ـ پاریس ۱۳۸۱ش)|حسن هنرمندی]]، سهراب سپهری، احمد شاملو، [[شاهرودی، اسماعیل (دامغان ۱۳۰۴ـ تهران ۱۳۶۰ش)|اسماعیل شاهرودی]]، [[کسرایی ، سیاوش (اصفهان ۱۳۰۵ـ وین ۱۳۷۴ش)|سیاوش کسرایی]]، فریدون مشیری، نادر نادرپور و [[مفتون امینی|اسدالله مفتون امینی]] اشاره کرد. همچنین از نمایندگان شعر نو در نسل دوم شاعران نیمایی میتوان این شاعران را نام برد: [[تمیمی، فرخ (نیشابور ۱۳۱۲ ـ تهران ۱۳۸۱ش)|فرخ تمیمی]]، [[خویی، اسماعیل (مشهد ۱۳۱۷ش)|اسماعیل خویی]]، [[نیستانی، منوچهر (کرمان ۱۳۱۵ ـ تهران ۱۳۶۰ش)|منوچهر نیستانی]]، [[یدالله رؤیایی]]، [[کیانوش، محمود (مشهد ۱۳۱۳ش)|محمود کیانوش]]، [[مصدق، حمید (شهرضا ۱۳۱۸ـ تهران ۱۳۷۷ش)|حمید مصدّق]]، [[صفارزاده، طاهره (سیرجان ۱۳۱۵ـ۱۳۸۷ ش)|طاهره صفّارزاده]]، [[اوجی، منصور (شیراز ۱۳۱۶ش)|منصور اوجی]]، [[شفیعی کدکنی، محمدرضا (کدکن ۱۳۱۸ش)|محمدرضا شفیعی کدکنی]]، [[آتشی، منوچهر (دشتستان بوشهر ۱۳۱۰ـ تهران ۱۳۸۴ش)|منوچهر آتشی]]، [[سپانلو، محمدعلی (تهران ۱۳۱۹ش- تهران 21 اردیبهشت 1394ش)|محمدعلی سپانلو]]، [[مشرف آزاد تهرانی، محمود (تهران ۱۳۱۲ـ همان جا ۱۳۸۴ش)|محمود مشرف آزاد تهرانی (م. آزاد)]]، [[میرصادقی (ذوالقدر)، میمنت (استبهان ۱۳۱۶ش)|میمنت ذوالقدر (میرصادقی)]] و [[سادات اشکوری، کاظم (اشکور رودسر ۱۳۱۷ش)|کاظم سادات اِشْکوَری]].<br> <!--42095400--> | ||
[[رده:ادبیات فارسی]] | [[رده:ادبیات فارسی]] | ||
[[رده:اصطلاحات، قالب ها و سبک های ادبی]] | [[رده:اصطلاحات، قالب ها و سبک های ادبی]] | ||
نسخهٔ ۷ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۴:۳۳






شعر نو
اصطلاحی در شعر معاصر فارسی که معادل نوعی قالب یا گونۀ شعری فرض میشود. شعر نو با عدول از قواعد عروض و قافیه و قالبهای شعر قدیم فارسی به قصد تجدید نظر در سنتهای دیرپای شعر کهن به همت نیما یوشیج در اوایل قرن ۱۴ش پدید آمد. البته سابقۀ سرودن آن اندکی قبلتر به اشخاصی چون تقی رفعت و شمس کسمائی میرسد. اینگونه سرودن شعر تحت تأثیر اشعار اروپایی، بهخصوص ترجمۀ آنها به فارسی و ترکی بود. نیما یوشیج پس از سالها تجربه و طبعآزمایی در قالبهای سنتی و قدیمی، تجربهای تازه پیش گرفت و شکل تازهای به شعر فارسی داد که هم از نظر مضمون و هم قالب پاسخگوی نیازهای دنیای مدرن و بیان اندیشههای نو بود. ویژگی ظاهری (فرمیک) اینگونه اشعار عدم تساوی مصراعها، عدم تکرار قافیه یا تغییر جا یا اصولاً حذف آن و کوتاهی و بلندی مصراعها بود که در واقع نوعی آزادی در سرودن شعر به شاعر میداد. این گونه/ قالب شعری با وجود نمونههای پراکنده و اغلب ناموفّق در دهههای 1290 و 1310ش، از دهۀ 1320 به بعد، بسیار رواج یافت و همچنان که گفته شد بیشتر از سرچشمۀ شعر نیما یوشیج آب میخورد. رواج آزادیهای سیاسی و اجتماعی، روند آرمانخواهی چپگرایانه و گرایش جامعه به تجدّد از جملۀ مهمترین عوامل در شکلگیری و گسترش شعر نوی فارسی، بهویژه پس از جنگ جهانی دوم، بود. شاخههای اعتدالی (فریدون تولّلی، نادر نادرپور)، اصلی (احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث) و افراطی (شمسالدین تندرکیا، هوشنگ ایرانی) متعدّدی در مجموعۀ شعر نو قرار داشتند. وجه اشتراک همۀ آنها کنار نهادن عروض سنتی و تساوی مصراعها، و نگاهِ جدید به زندگی و انسان و هستی بود. شعر نو، بهویژه پس از درگذشت نیما یوشیج تبدیل به سنّت جدید شعری شد و علاوه بر شاملو و اخوان ثالث، در شعرهای سهراب سپهری و فروغ فرّخزاد برجستگی خاصی یافت، و از دهۀ 1340 به بعد، تعداد انبوهی از شاعران معاصر را در خود جای داد. امّا از دهۀ 1360 به بعد، شاخۀ نیمایی شعر نو، اندکاندک، به کناری رفت و شاخۀ منثور شعر نو مورد استقبال گروهی از شاعران نوگرا قرار گرفت. شعر نوی نیمایی و منثور، یک دورۀ بسیار سیاسی را از اواخر دهۀ 1340 تا پایان دهۀ 1350 از سر گذراند.
از جملۀ مهمترین نمایندگان شعر نو در نسل نخست شاعران نیمایی، پس از دورۀ گذار دهههای 1310 و 1320 میتوان به امیرهوشنگ ابتهاج، مهدی اخوان ثالث، نصرت رحمانی، محمد زُهَری، حسن هنرمندی، سهراب سپهری، احمد شاملو، اسماعیل شاهرودی، سیاوش کسرایی، فریدون مشیری، نادر نادرپور و اسدالله مفتون امینی اشاره کرد. همچنین از نمایندگان شعر نو در نسل دوم شاعران نیمایی میتوان این شاعران را نام برد: فرخ تمیمی، اسماعیل خویی، منوچهر نیستانی، یدالله رؤیایی، محمود کیانوش، حمید مصدّق، طاهره صفّارزاده، منصور اوجی، محمدرضا شفیعی کدکنی، منوچهر آتشی، محمدعلی سپانلو، محمود مشرف آزاد تهرانی (م. آزاد)، میمنت ذوالقدر (میرصادقی) و کاظم سادات اِشْکوَری.