هوگو، ویکتور (۱۸۰۲ـ۱۸۸۵): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
[[پرونده: 41157500-1.jpg | بندانگشتی|ويکتور هوگو|جایگزین=]][[پرونده: 41157500-2.jpg | بندانگشتی|تصویری ازچاپ اول کتاب گوژپشت نوتردام|جایگزین=]][[پرونده: 41157500.jpg | بندانگشتی|تصویر کوزت، اثر امیل بایار (1862)، از نسخه اصلی بینوایان|جایگزین=]] | [[پرونده: 41157500-1.jpg | بندانگشتی|ويکتور هوگو|جایگزین=]][[پرونده: 41157500-2.jpg | بندانگشتی|تصویری ازچاپ اول کتاب گوژپشت نوتردام|جایگزین=]][[پرونده: 41157500.jpg | بندانگشتی|تصویر کوزت، اثر امیل بایار (1862)، از نسخه اصلی بینوایان|جایگزین=]] | ||
<p>رماننویس، شاعر، و نمایشنامهنویس فرانسوی. نمایشنامۀ منظوم ''ارنانی''<ref>Hernani</ref> (۱۸۳۰) جایگاهش را در مقام رهبر [[رمانتیسم (هنر و ادبیات)|رمانتیسم]] فرانسوی تثبیت کرد. این نخستین نمایشنامه از رشته نمایشنامههایی بود که در دهۀ ۱۸۳۰ و اوایل دهۀ ۱۸۴۰ نوشت؛ برخی دیگر از نمایشنامههایش عبارتاند از ''شاه تفریح میکند''<ref>Le Roi s’amuse </ref> (۱۸۳۲) و ''روی بلاس''<ref>Ruy Blas </ref> (۱۸۳۸). از آثار رمانتیک اوست ''[[نتردام دو پاری]]''<ref>Notre-Dame de Paris </ref> (۱۸۳۱)، و ''[[بینوایان]]''<ref>Les Misérables </ref> (۱۸۶۲). هوگو در ادبیات فرانسه جایگاهی خاص دارد، زیرا به [[رمانتیسم (هنر و ادبیات)|رمانتیسم]] فرانسوی زیبایی خاصی داد و روحیۀ رمانتیک را پس از افول آشکارش ۳۰ سال زنده نگهداشت. نوشتههایش بهسبب سرزندگی، گستردگی مضامین، قدرت تغزلی زیبا، بلاغت خیرهکنندۀ زبانی، توانایی در بیان صحنههای رقتبار، و حالتهایی همچون ترس و برافروختگی و تنوع سبک و مهارت در بهکارگیری وزن و زبان درخور توجه است. هوگو بهرغم نداشتن طنز و تناسب در کار، و خودستایی همهجانبه همچنان در زمرۀ غولهای ادبی محسوب میشود. در [[بزانسون]]<ref>Besançon </ref> زاده شد. پسر یکی از ژنرالهای ناپلئون بود و کودکیاش در پایگاههای نظامی گذشت. در مدارس [[پاریس، شهر|پاریس]] و [[مادرید، شهر|مادرید]] درس خواند و از اکول پلیتکنیک<ref>Ecole Polytechnique </ref> پاریس فارغالتحصیل شد. استعداد ادبیاش از کودکی مشهود بود: قبل از چاپ نخستین کتاب شعرش در ۲۰سالگی سهبار برندۀ جایزۀ آکادمی مسابقات گلها<ref>Floral Games </ref>ی [[تولوز]]<ref>Toulouse </ref> شد. عقاید سیاسی هوگو در طول زندگیاش دستخوش تغییرات بسیار شد. از دورۀ سلطنت [[ | <p>رماننویس، شاعر، و نمایشنامهنویس فرانسوی. نمایشنامۀ منظوم ''ارنانی''<ref>Hernani</ref> (۱۸۳۰) جایگاهش را در مقام رهبر [[رمانتیسم (هنر و ادبیات)|رمانتیسم]] فرانسوی تثبیت کرد. این نخستین نمایشنامه از رشته نمایشنامههایی بود که در دهۀ ۱۸۳۰ و اوایل دهۀ ۱۸۴۰ نوشت؛ برخی دیگر از نمایشنامههایش عبارتاند از ''شاه تفریح میکند''<ref>Le Roi s’amuse </ref> (۱۸۳۲) و ''روی بلاس''<ref>Ruy Blas </ref> (۱۸۳۸). از آثار رمانتیک اوست ''[[نتردام دو پاری]]''<ref>''Notre-Dame de Paris'' </ref> (۱۸۳۱)، و ''[[بینوایان]]''<ref>''Les Misérables'' </ref> (۱۸۶۲). هوگو در ادبیات فرانسه جایگاهی خاص دارد، زیرا به [[رمانتیسم (هنر و ادبیات)|رمانتیسم]] فرانسوی زیبایی خاصی داد و روحیۀ رمانتیک را پس از افول آشکارش ۳۰ سال زنده نگهداشت. نوشتههایش بهسبب سرزندگی، گستردگی مضامین، قدرت تغزلی زیبا، بلاغت خیرهکنندۀ زبانی، توانایی در بیان صحنههای رقتبار، و حالتهایی همچون ترس و برافروختگی و تنوع سبک و مهارت در بهکارگیری وزن و زبان درخور توجه است. هوگو بهرغم نداشتن طنز و تناسب در کار، و خودستایی همهجانبه همچنان در زمرۀ غولهای ادبی محسوب میشود. در [[بزانسون]]<ref>Besançon </ref> زاده شد. پسر یکی از ژنرالهای ناپلئون بود و کودکیاش در پایگاههای نظامی گذشت. در مدارس [[پاریس، شهر|پاریس]] و [[مادرید، شهر|مادرید]] درس خواند و از اکول پلیتکنیک<ref>Ecole Polytechnique </ref> پاریس فارغالتحصیل شد. استعداد ادبیاش از کودکی مشهود بود: قبل از چاپ نخستین کتاب شعرش در ۲۰سالگی سهبار برندۀ جایزۀ آکادمی مسابقات گلها<ref>Floral Games </ref>ی [[تولوز]]<ref>Toulouse </ref> شد. عقاید سیاسی هوگو در طول زندگیاش دستخوش تغییرات بسیار شد. از دورۀ سلطنت [[لوئی فیلیپ]]<ref>Louis Philippe </ref> سلطنتطلب بود و نمایندۀ پاریس در [[مجلس موسسان|مجلس مؤسسان]]<ref>Assemblée Constituante </ref> و بعد آزادیخواه افراطی شد. سرانجام پس از راه یافتن به مجلس قانونگذاری<ref>Assemblée Legislative </ref> در ۱۸۴۸، به جمهوریخواهان دموکراتیک پیوست. هواداریاش از آرمانهای جمهوریخواهانه و مخالفتش با کودتای لوئی ناپلئون<ref>Louis Napoleon </ref>، به تبعیدش در ۱۸۵۱ انجامید. به [[بروکسل]]، [[جرسی]]<ref>Jersey </ref>، و سرانجام [[گرنزی]]<ref>Guernsey </ref> گریخت، تا سقوط امپراتوری (۱۸۷۰) در این شهر زندگی کرد، و پس از آن در جمهوری سوم<ref>Third Republic </ref> سناتور شد. هنگامیکه درگذشت در حکم قهرمان ملی فرانسویان بود و در پانتئون<ref>Panthéon </ref>، پاریس، بهخاک سپرده شد. هوگو کار ادبیاش را با ''چکامهها و اشعار گوناگون''<ref>''Odes et poésies'' </ref> (۱۸۲۲) و دو داستان منثور اغراقآمیز ''هان ایسلندی''<ref>''Hand’Islande''</ref> (۱۸۲۳) و ''بوگ ژارگال''<ref>''Bug Jargal'' </ref> (۱۸۲۶) شروع کرد. کتاب دوم، اشعار او بهنام ''چکامهها و بالادها''<ref>''Odes et ballades'' </ref> (۱۸۲۶) و سومین کتابش ''شرقیات''<ref>''Orientales'' </ref> (۱۸۲۹) ذوق و عقاید او را بهخوبی نشان میدهد. این شعرها بینهایت رمانتیکاند، موضوع آنها خشن و تخیلی، وزن آنها متنوع و بیقاعده، و زبانشان عالی و خیرهکننده است. نخستین نمایشنامهاش ''کرامول''<ref>''Cromwell'' </ref> (۱۸۲۸)، که هرگز اجرا نشد، بیش از آنچه خصوصیات نمایش داشته باشد رمانسی در قالب نمایش است. مقدمۀ آن در حکم بیانیۀ مکتب جدید رمانتیک بود و بر استقلال نمایشنامهنویس و رهاییاش از همۀ قراردادهای کهنه تأکید داشت. ''ارنانی''، نخستین نمونه از نمایشنامههای اوست که سبک و سیاق مشخصۀ آثار او را دارند. این اثر در ۱۸۳۰ در تئاتر فرانسه<ref>Théâtre Français </ref> به اجرا درآمد. موضوع آن خودکشی نجیبزادۀ اسپانیایی در لحظۀ ازدواجش بهسبب مسئلهای حیثیتی است و سبک آن در تضاد کامل با همۀ سنتهای تئاتر فرانسه است. این نمایشنامه سبب بروز مجادلات طولانی و تندی میان طرفداران کلاسیسم و رمانتیسم شد. در ۱۸۳۱، رمانس منثور ''نتردام دو پاری'' (''گوژپشت نتردام'') را نوشت که بههمان اندازۀ ''ارنانی'' انقلابی بود؛ رمانی متکلف، اما زنده و پرتصویر از پاریس قرون وسطا که تأثیر [[اسکات، والتر (۱۷۷۱ـ۱۸۳۲)|والتر اسکات]]<ref>Walter Scott </ref> را نشان میدهد؛ این کتاب با آنکه از تناسب، طنز، و ساختاری کامل بیبهره است، اما استعداد هوگو را در توصیف، کنترل احساسات، و بهکارگیری زبان فاخر شاعرانه نشان میدهد. این داستان بعدها با نام ''[[گوژپشت نتردام]]''<ref>''The Hunchback of Notre Dame'' </ref> در ۱۹۲۴ و ۱۹۳۹ به فیلم درآمد. هوگو در همان سال ''برگهای خزان''<ref>''Les Feuilles d’automne'' </ref> را نوشت که کتاب شعری تغزلی و اندیشمندانه بود. چند سال بعد را به نوشتن نمایشنامه اختصاص داد: ''ماریون دلورم''<ref>''Marion Delorme'' </ref> (۱۸۳۱)، ''شاه تفریح میکند''، که اُپرای ''ریگولتّو''<ref>''Rigoletto'' </ref>، اثر [[وردی، جوزپه (۱۸۱۳ـ۱۹۰۱)|جوزپّه وردی]]<ref>Giuseppe Verdi </ref>، برپایۀ آن ساخته شده است، ''لوکرس بورژیا''<ref>''Lucrèce Borgia'' </ref> (۱۸۳۳)، ''ماری تیودور''<ref>''Marie Tudor'' </ref> (۱۸۳۳)، ''آنگلو''<ref>''Angelo'' </ref> (۱۸۳۵)، ''روی بلاس''، و ''بورگراوها''<ref>''Les Burgraves'' </ref> (۱۸۴۳). همۀ این نمایشنامهها تسلّط زبانی و خلاقیت نویسنده را نشان میدهند، امّا ساختار چندانی ندارند. هوگو همزمان با نوشتن این نمایشنامهها چند کتاب شعر هم منتشر کرد، ازجمله: ''سرودهای سپیدهدم''<ref>''Chants du crépuscule'' </ref> (۱۸۳۵)، ''نداهای درونی''<ref>''Les Voix intérieures'' </ref> (۱۸۳۷)، و ''پرتوها و سایهها''<ref>''Les Rayons et les ombres'' </ref> (۱۸۴۰). هوگو به هنگام تبعید در گرنزی، ''کیفرها''<ref>''Les Châtiments'' </ref> را منتشر کرد (۱۸۵۳)، که فریاد خشمی علیه [[امپراتوری دوم]]<ref>Second Empire </ref> بود. این کتاب نمونۀ کمیابی از هجو تغزلی و ترکیبی از شعر واقعی و هتاکی است. پس از سه سال خاموشی، با کتاب ''تأملات''<ref>''Les Contemplations'' </ref> (۱۸۵۶) سبکی کاملاً متفاوت از خود نشان داد. این کتاب مجموعه غزلهای اوست که بهسبب زیبایی بیان، سبک گفتار ساده، و وسعت و عمق اندیشه، حائز اهمیت است. در ۱۸۵۹ ''افسانۀ قرون''<ref>''Légende des siècles'' </ref> را منتشر کرد که مجموعهای از شعرهای روایی و تصویری بود. این مجموعه به دورههای مختلف تاریخ جهان میپردازد و اگرچه نامتقارن است، برخی از شاهکاریهای او را دربردارد. در ۱۸۶۲، ''بینوایان'' را منتشر کرد؛ داستان منثور بلندی که به زندگی معاصر میپردازد. بخشهای توصیفی این رمان فوقالعادهاند و اگرچه سبک آن گاهی تصنّعی است و طرح داستان خطا دارد، بیشتر متن رقتانگیز و صادقانه است. هوگو با کتاب ''ترانههای کوچهها و جنگلها''<ref>''Chansons des rues et des bois'' </ref> (۱۸۶۵)، مجموعهای از شعرهای سبک و غنایی، شخصیتی متفاوت از خود نشان میدهد؛ لطف و ظرافت برخی از این شعرها، اگرچه همواره خالی از صناعتپردازی نیست، انعطافپذیری خارقالعادهاش را مشخص میکند. داستان منثور دیگرش، ''کارگران دریا''<ref>''Les Travailleurs de la mer'' </ref> (۱۸۶۶)، داستان ماجراهای پرسوزوگداز و از خودگذشتگی است که در منطقۀ ماهیگیری گرنزی اتفاق میافتد. نوشتههایش در سالهای آخر عمر و پس از بازگشت به فرانسه اهمیت کمتری دارند، از آن جملهاند: ''سال مخوف''<ref>''L’Année terrible'' </ref> (۱۸۷۲)؛ و شعرها؛ ''۹۳''<ref>''Quatre-Vingt-Treize'' </ref> (۱۸۷۳)، داستانی تاریخی؛ ''افسانۀ دوم قرون''<ref>''Seconde légende des siècles'' </ref> (۱۸۷۷)؛ ''داستان یک جنایت''<ref>''Histoire d’un crime'' </ref>؛ پنج جلد شعر؛ ''هنر پدربزرگ بودن''<ref>''L’Art d’être grand-père'' </ref> (۱۸۷۷)؛ ''پاپ''<ref>''Le Pape'' </ref> (۱۸۷۸)؛ ''ترحّم عالیه''<ref>''La Pitié supreme'' </ref> (۱۸۷۹)؛ ''الاغ''<ref>''L’Ane''</ref> (۱۸۸۰)؛ ''چهار نفخۀ روح''<ref>''Les Quatre Vents de l’esprit'' </ref> (۱۸۸۱)؛ و یک نمایشنامه به نام ''تورکمادا''<ref>''Torquemada''</ref> (۱۸۸۲).</p><p></p> | ||
----<br><!--41157500--> | ----<br><!--41157500--> | ||
[[رده:ادبیات غرب]] | [[رده:ادبیات غرب]] | ||
نسخهٔ ۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۲۲
| ویکتور هوگو Victor Hugo | |
|---|---|
| زادروز |
بزانسون ۱۸۰۲م |
| درگذشت | ۱۸۸۵م |
| ملیت | فرانسوی |
| تحصیلات و محل تحصیل | فارغ التحصیل از کول پلی تکنیک پاریس |
| شغل و تخصص اصلی | رمان نویس، شاعر و نمایش نامه نویس |
| فعالیت های مهم | سه بار برنده جایزه آکادمی مسابقات گل های تولوز |
| سمت | نماینده پاریس در مجلس موسسان، عضو مجلس قانون گذاری |
| آثار |
گوژپشت نتردام (۱۸۳۱)، برگهای خزان کتاب شعر: سرودهای سپیدهدم (۱۸۳۵)، نداهای درونی (۱۸۳۷)، و پرتوها و سایهها (۱۸۴۰) بینوایان (۱۸۶۲) |
| خویشاوندان سرشناس | ادبیات غرب، تیاتر |
| جوایز و افتخارات | سهبار برندۀ جایزۀ آکادمی مسابقات گلهای تولوز |
هوگو، ویکتور (۱۸۰۲ـ۱۸۸۵)(Hugo, Victor)



رماننویس، شاعر، و نمایشنامهنویس فرانسوی. نمایشنامۀ منظوم ارنانی[۱] (۱۸۳۰) جایگاهش را در مقام رهبر رمانتیسم فرانسوی تثبیت کرد. این نخستین نمایشنامه از رشته نمایشنامههایی بود که در دهۀ ۱۸۳۰ و اوایل دهۀ ۱۸۴۰ نوشت؛ برخی دیگر از نمایشنامههایش عبارتاند از شاه تفریح میکند[۲] (۱۸۳۲) و روی بلاس[۳] (۱۸۳۸). از آثار رمانتیک اوست نتردام دو پاری[۴] (۱۸۳۱)، و بینوایان[۵] (۱۸۶۲). هوگو در ادبیات فرانسه جایگاهی خاص دارد، زیرا به رمانتیسم فرانسوی زیبایی خاصی داد و روحیۀ رمانتیک را پس از افول آشکارش ۳۰ سال زنده نگهداشت. نوشتههایش بهسبب سرزندگی، گستردگی مضامین، قدرت تغزلی زیبا، بلاغت خیرهکنندۀ زبانی، توانایی در بیان صحنههای رقتبار، و حالتهایی همچون ترس و برافروختگی و تنوع سبک و مهارت در بهکارگیری وزن و زبان درخور توجه است. هوگو بهرغم نداشتن طنز و تناسب در کار، و خودستایی همهجانبه همچنان در زمرۀ غولهای ادبی محسوب میشود. در بزانسون[۶] زاده شد. پسر یکی از ژنرالهای ناپلئون بود و کودکیاش در پایگاههای نظامی گذشت. در مدارس پاریس و مادرید درس خواند و از اکول پلیتکنیک[۷] پاریس فارغالتحصیل شد. استعداد ادبیاش از کودکی مشهود بود: قبل از چاپ نخستین کتاب شعرش در ۲۰سالگی سهبار برندۀ جایزۀ آکادمی مسابقات گلها[۸]ی تولوز[۹] شد. عقاید سیاسی هوگو در طول زندگیاش دستخوش تغییرات بسیار شد. از دورۀ سلطنت لوئی فیلیپ[۱۰] سلطنتطلب بود و نمایندۀ پاریس در مجلس مؤسسان[۱۱] و بعد آزادیخواه افراطی شد. سرانجام پس از راه یافتن به مجلس قانونگذاری[۱۲] در ۱۸۴۸، به جمهوریخواهان دموکراتیک پیوست. هواداریاش از آرمانهای جمهوریخواهانه و مخالفتش با کودتای لوئی ناپلئون[۱۳]، به تبعیدش در ۱۸۵۱ انجامید. به بروکسل، جرسی[۱۴]، و سرانجام گرنزی[۱۵] گریخت، تا سقوط امپراتوری (۱۸۷۰) در این شهر زندگی کرد، و پس از آن در جمهوری سوم[۱۶] سناتور شد. هنگامیکه درگذشت در حکم قهرمان ملی فرانسویان بود و در پانتئون[۱۷]، پاریس، بهخاک سپرده شد. هوگو کار ادبیاش را با چکامهها و اشعار گوناگون[۱۸] (۱۸۲۲) و دو داستان منثور اغراقآمیز هان ایسلندی[۱۹] (۱۸۲۳) و بوگ ژارگال[۲۰] (۱۸۲۶) شروع کرد. کتاب دوم، اشعار او بهنام چکامهها و بالادها[۲۱] (۱۸۲۶) و سومین کتابش شرقیات[۲۲] (۱۸۲۹) ذوق و عقاید او را بهخوبی نشان میدهد. این شعرها بینهایت رمانتیکاند، موضوع آنها خشن و تخیلی، وزن آنها متنوع و بیقاعده، و زبانشان عالی و خیرهکننده است. نخستین نمایشنامهاش کرامول[۲۳] (۱۸۲۸)، که هرگز اجرا نشد، بیش از آنچه خصوصیات نمایش داشته باشد رمانسی در قالب نمایش است. مقدمۀ آن در حکم بیانیۀ مکتب جدید رمانتیک بود و بر استقلال نمایشنامهنویس و رهاییاش از همۀ قراردادهای کهنه تأکید داشت. ارنانی، نخستین نمونه از نمایشنامههای اوست که سبک و سیاق مشخصۀ آثار او را دارند. این اثر در ۱۸۳۰ در تئاتر فرانسه[۲۴] به اجرا درآمد. موضوع آن خودکشی نجیبزادۀ اسپانیایی در لحظۀ ازدواجش بهسبب مسئلهای حیثیتی است و سبک آن در تضاد کامل با همۀ سنتهای تئاتر فرانسه است. این نمایشنامه سبب بروز مجادلات طولانی و تندی میان طرفداران کلاسیسم و رمانتیسم شد. در ۱۸۳۱، رمانس منثور نتردام دو پاری (گوژپشت نتردام) را نوشت که بههمان اندازۀ ارنانی انقلابی بود؛ رمانی متکلف، اما زنده و پرتصویر از پاریس قرون وسطا که تأثیر والتر اسکات[۲۵] را نشان میدهد؛ این کتاب با آنکه از تناسب، طنز، و ساختاری کامل بیبهره است، اما استعداد هوگو را در توصیف، کنترل احساسات، و بهکارگیری زبان فاخر شاعرانه نشان میدهد. این داستان بعدها با نام گوژپشت نتردام[۲۶] در ۱۹۲۴ و ۱۹۳۹ به فیلم درآمد. هوگو در همان سال برگهای خزان[۲۷] را نوشت که کتاب شعری تغزلی و اندیشمندانه بود. چند سال بعد را به نوشتن نمایشنامه اختصاص داد: ماریون دلورم[۲۸] (۱۸۳۱)، شاه تفریح میکند، که اُپرای ریگولتّو[۲۹]، اثر جوزپّه وردی[۳۰]، برپایۀ آن ساخته شده است، لوکرس بورژیا[۳۱] (۱۸۳۳)، ماری تیودور[۳۲] (۱۸۳۳)، آنگلو[۳۳] (۱۸۳۵)، روی بلاس، و بورگراوها[۳۴] (۱۸۴۳). همۀ این نمایشنامهها تسلّط زبانی و خلاقیت نویسنده را نشان میدهند، امّا ساختار چندانی ندارند. هوگو همزمان با نوشتن این نمایشنامهها چند کتاب شعر هم منتشر کرد، ازجمله: سرودهای سپیدهدم[۳۵] (۱۸۳۵)، نداهای درونی[۳۶] (۱۸۳۷)، و پرتوها و سایهها[۳۷] (۱۸۴۰). هوگو به هنگام تبعید در گرنزی، کیفرها[۳۸] را منتشر کرد (۱۸۵۳)، که فریاد خشمی علیه امپراتوری دوم[۳۹] بود. این کتاب نمونۀ کمیابی از هجو تغزلی و ترکیبی از شعر واقعی و هتاکی است. پس از سه سال خاموشی، با کتاب تأملات[۴۰] (۱۸۵۶) سبکی کاملاً متفاوت از خود نشان داد. این کتاب مجموعه غزلهای اوست که بهسبب زیبایی بیان، سبک گفتار ساده، و وسعت و عمق اندیشه، حائز اهمیت است. در ۱۸۵۹ افسانۀ قرون[۴۱] را منتشر کرد که مجموعهای از شعرهای روایی و تصویری بود. این مجموعه به دورههای مختلف تاریخ جهان میپردازد و اگرچه نامتقارن است، برخی از شاهکاریهای او را دربردارد. در ۱۸۶۲، بینوایان را منتشر کرد؛ داستان منثور بلندی که به زندگی معاصر میپردازد. بخشهای توصیفی این رمان فوقالعادهاند و اگرچه سبک آن گاهی تصنّعی است و طرح داستان خطا دارد، بیشتر متن رقتانگیز و صادقانه است. هوگو با کتاب ترانههای کوچهها و جنگلها[۴۲] (۱۸۶۵)، مجموعهای از شعرهای سبک و غنایی، شخصیتی متفاوت از خود نشان میدهد؛ لطف و ظرافت برخی از این شعرها، اگرچه همواره خالی از صناعتپردازی نیست، انعطافپذیری خارقالعادهاش را مشخص میکند. داستان منثور دیگرش، کارگران دریا[۴۳] (۱۸۶۶)، داستان ماجراهای پرسوزوگداز و از خودگذشتگی است که در منطقۀ ماهیگیری گرنزی اتفاق میافتد. نوشتههایش در سالهای آخر عمر و پس از بازگشت به فرانسه اهمیت کمتری دارند، از آن جملهاند: سال مخوف[۴۴] (۱۸۷۲)؛ و شعرها؛ ۹۳[۴۵] (۱۸۷۳)، داستانی تاریخی؛ افسانۀ دوم قرون[۴۶] (۱۸۷۷)؛ داستان یک جنایت[۴۷]؛ پنج جلد شعر؛ هنر پدربزرگ بودن[۴۸] (۱۸۷۷)؛ پاپ[۴۹] (۱۸۷۸)؛ ترحّم عالیه[۵۰] (۱۸۷۹)؛ الاغ[۵۱] (۱۸۸۰)؛ چهار نفخۀ روح[۵۲] (۱۸۸۱)؛ و یک نمایشنامه به نام تورکمادا[۵۳] (۱۸۸۲).
- ↑ Hernani
- ↑ Le Roi s’amuse
- ↑ Ruy Blas
- ↑ Notre-Dame de Paris
- ↑ Les Misérables
- ↑ Besançon
- ↑ Ecole Polytechnique
- ↑ Floral Games
- ↑ Toulouse
- ↑ Louis Philippe
- ↑ Assemblée Constituante
- ↑ Assemblée Legislative
- ↑ Louis Napoleon
- ↑ Jersey
- ↑ Guernsey
- ↑ Third Republic
- ↑ Panthéon
- ↑ Odes et poésies
- ↑ Hand’Islande
- ↑ Bug Jargal
- ↑ Odes et ballades
- ↑ Orientales
- ↑ Cromwell
- ↑ Théâtre Français
- ↑ Walter Scott
- ↑ The Hunchback of Notre Dame
- ↑ Les Feuilles d’automne
- ↑ Marion Delorme
- ↑ Rigoletto
- ↑ Giuseppe Verdi
- ↑ Lucrèce Borgia
- ↑ Marie Tudor
- ↑ Angelo
- ↑ Les Burgraves
- ↑ Chants du crépuscule
- ↑ Les Voix intérieures
- ↑ Les Rayons et les ombres
- ↑ Les Châtiments
- ↑ Second Empire
- ↑ Les Contemplations
- ↑ Légende des siècles
- ↑ Chansons des rues et des bois
- ↑ Les Travailleurs de la mer
- ↑ L’Année terrible
- ↑ Quatre-Vingt-Treize
- ↑ Seconde légende des siècles
- ↑ Histoire d’un crime
- ↑ L’Art d’être grand-père
- ↑ Le Pape
- ↑ La Pitié supreme
- ↑ L’Ane
- ↑ Les Quatre Vents de l’esprit
- ↑ Torquemada