گوردون لیش: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
در مصاحبهای با پاریس ریویو<ref>The Paris Review</ref>، لیش در پاسخ به این سوال که خود را در درجهی اول منتقد میداند یا نویسنده، میگوید: «من نویسنده نیستم، علاقهای به نویسنده بودن ندارم... بیشتر داستانهایی که نوشتهام هم با نام مستعار بوده است، برای آنکه خانوادهام را از نظر مالی تأمین کنم.» | در مصاحبهای با پاریس ریویو<ref>The Paris Review</ref>، لیش در پاسخ به این سوال که خود را در درجهی اول منتقد میداند یا نویسنده، میگوید: «من نویسنده نیستم، علاقهای به نویسنده بودن ندارم... بیشتر داستانهایی که نوشتهام هم با نام مستعار بوده است، برای آنکه خانوادهام را از نظر مالی تأمین کنم.» | ||
<references /> | <references /> | ||
---- |
نسخهٔ ۲ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۵۷
گوردون لیش Gordon Lish | |
---|---|
زادروز |
1934 |
ملیت | آمریکایی |
تحصیلات و محل تحصیل | ادبیات انگلیسی و آلمانی در دانشگاه آریزونا |
شغل و تخصص اصلی | ویراستار |
شغل و تخصص های دیگر | نویسنده |
آثار | |
گروه مقاله | ادبیات غرب |
خویشاوندان سرشناس | |
جوایز و افتخارات | برندهی جایزهی ا هنری و کمکهزینه گوگنهایم |
گوردون لیش (1934) Gordon Lish
نویسنده و ویراستار آمریکایی. در مقام ویراستار، نقش پررنگی در رشد و شهرت نویسندگان مهمی چون ریموند کارور، ریچارد فورد و ایمی همپل داشته است.
در نیویورک به دنیا آمد. پدرش سازندهی کلاه بود و مادرش خانهدار. در کودکی به یک بیماری پوستی مزمن دچار شد که تا پایان عمر همراهش بود. در دانشگاه آریزونا[۱] ادبیات انگلیسی و آلمانی خواند. پس از آن به کالیفرنیا رفت و در آنجا به تدریس در دبیرستان و نوشتن برای نشریات مختلف ادبی مشغول شد.
اگرچه لیش بیش از بیست کتاب منتشر کرده و جوایز معتبری مانند جایزهی اُ هنری[۲]، جایزهی مدرسهی روزنامهنگاری کلمبیا[۳] و کمکهزینهی گوگنهایم[۴] را نیز به دست آورده است، بیشتر در مقام ویراستاری خبره و یگانه شناخته میشود. کسی که شم ادبی منحصر به فردی داشت و با خواندن هر داستان، پیشنهادهای درخشانی به نویسندهاش میداد. برای مثال، او اصلاحاتی گسترده در داستانهای کارور انجام میداد و خود کارور در مصاحبهای اذعان کرد که اگر جایگاهی در عالم ادبیات به دست آورده، آن را مدیون لیش است. البته ویرایشهای سختگیرانهی لیش منتقدانی نیز داشته است. برخی با مقایسهی داستانها قبل و بعد از ویرایش، وی را متهم کردهاند که روح و یگانگی داستانهای کوتاه کارور، با اصلاحات او از بین رفته است. با این وجود، نقش تاثیرگذار وی در صحنهی ادبیات داستانی معاصر آمریکا قابل انکار نیست.
علاوه بر نوشتن داستان و ویرایش، لیش فعالیت مستمری در زمینهی تدریس داشت و چندین سمینار نیز در دانشگاههای معتبری چون کلمبیا، نیویورک و ییل برگزار کرد. با وجود اینکه بسیاری از نویسندگان از جمله دان دلیلو[۵] از تاثیر عمیق تدریس لیش بر حرفه و آثارشان یاد کردهاند، شیوهی صریح و خشن او مورد پسند عدهای دیگر نبوده و او را به گستاخی و خودمحوری متهم کردهاند. به هر ترتیب صراحت و تندی زبان لیش، مورد توافق عمومی است: او در چندین مقطع مختلف با جملاتی کوبنده به نقد نویسندگان مهمی چون فیلیپ راث، لیدیا دیویس[۶] و جاناتان فرنزن[۷] پرداخته است.
در مصاحبهای با پاریس ریویو[۸]، لیش در پاسخ به این سوال که خود را در درجهی اول منتقد میداند یا نویسنده، میگوید: «من نویسنده نیستم، علاقهای به نویسنده بودن ندارم... بیشتر داستانهایی که نوشتهام هم با نام مستعار بوده است، برای آنکه خانوادهام را از نظر مالی تأمین کنم.»