غواصی ها: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:2042172912.jpg|بندانگشتی|روی جلد یکی از چاپهای کتاب]] | [[پرونده:2042172912.jpg|بندانگشتی|روی جلد یکی از چاپهای کتاب|388x388پیکسل]] | ||
غواصیها (Plongées) | غواصیها (Plongées) | ||
(یا: غوطهوریها) مجموعهای از داستانهای کوتاه [[موریاک، فرانسوا (۱۸۸۵ـ۱۹۷۰)|فرانسوا موریاک]]، به فرانسوی. 5 داستان این مجموعه پیشتر از سال 1929م در نشریات پاریس منتشر شد؛ در سال 1938 به صورت کتابی در 248صفحه در پاریس انتشار یافت و در سال 1946م تجدید چاپ شد. نام داستانها از این قرار است: ''ترز نزد دکتر''<ref>''Thérèse chez le doctor''</ref>، ''ترز در هتل''<ref>''Thérèse à l'hôtel''</ref>، ''صف''<ref>''Le Rang''</ref>، ''بیخوابی''<ref>''Insomnia''</ref> و ''قصۀ کریسمس''<ref>''Conte de Noël''</ref>. | (یا: غوطهوریها) مجموعهای از داستانهای کوتاه [[موریاک، فرانسوا (۱۸۸۵ـ۱۹۷۰)|فرانسوا موریاک]]، به فرانسوی. 5 داستان این مجموعه پیشتر از سال 1929م در نشریات پاریس منتشر شد؛ در سال 1938 به صورت کتابی در 248صفحه در پاریس انتشار یافت و در سال 1946م تجدید چاپ شد. نام داستانها از این قرار است: ''ترز نزد دکتر''<ref>''Thérèse chez le doctor''</ref>، ''ترز در هتل''<ref>''Thérèse à l'hôtel''</ref>، ''صف''<ref>''Le Rang''</ref>، ''بیخوابی''<ref>''Insomnia''</ref> و ''قصۀ کریسمس''<ref>''Conte de Noël''</ref>. | ||
'''بررسی''' | |||
موریاک تقدیری را که بر سرنوشت قهرمانش، ترز دکرو<ref>Thérèse Desqueyroux</ref>، سنگینی میکند هرگز با عینیتی دردآورتر از دو داستان این مجموعه («ترز نزد دکتر» و «ترز در هتل») نشان نداده است. خوانندگان موریاک میدانند که در آخرین سطرهای داستان بلند ''پایان شب''<ref>''La Fin de la nuit''</ref> (1935م) ترز میمیرد و در مقابل خداوند ظاهر میشود. نویسنده در مجموعۀ غواصیها دو بار در سرنوشت قهرمان خود غوطه میخورد. ترز به نزد الیزه شوارتز<ref>Elisee Schwartz</ref> روانکاوِ ریاکار میرود و تیرهروزیهای خود را برایش شرح میدهد. بدین گونه آگاه میشویم که ترز در عشرتکدهها پرسه زده است و در پی بیخوابی و تماشای فساد و مواد مخدر بوده است و دوباره وسوسه شده است که آدم بکشد؛ اما نه از سر عشق، بلکه به آن سبب که در نخستین خطا میل به تکرار نهفته است. روانکاو کمکی به او نخواهد کرد. این زنِ مسمومکننده را خستهتر از قبل در هتلی در دماغۀ فرا<ref>Ferrat</ref> میبینیم؛ او در آنجا با معصومیتی برخورد میکند که از هر ناپاکی قویتر است. نه به سبب خواستی جسمانی بلکه بدان سبب که همیشه تشنۀ دوست داشتن است، دست به اغوا کردن نوجوانی بیستساله میزند که دلش به نور ایمان روشن است. آن جوان پارسا شکستناپذیر است. معصومیت او مؤثرتر از تجربۀ ترز مینماید. جوان عمق وجود ترز را میبیند. حتی وعدههایی از رستاخیز در آن میبیند. «روح شما بیمار است، سخت بیمار، اما هنوز زنده است.» در این مرحله گویی نوعی نگرش همراه با روشنبینیِ خداشناختی از هنر نویسنده فراتر میرود و به امر اساسی دست مییابد. از ترز که اینچنین تا تاریکترین زوایای درون جستوجو شده است چیزی جز قربانی سرنوشتِ پیشساخته باقی نمیماند. | موریاک تقدیری را که بر سرنوشت قهرمانش، ترز دکرو<ref>Thérèse Desqueyroux</ref>، سنگینی میکند هرگز با عینیتی دردآورتر از دو داستان این مجموعه («ترز نزد دکتر» و «ترز در هتل») نشان نداده است. خوانندگان موریاک میدانند که در آخرین سطرهای داستان بلند ''پایان شب''<ref>''La Fin de la nuit''</ref> (1935م) ترز میمیرد و در مقابل خداوند ظاهر میشود. نویسنده در مجموعۀ غواصیها دو بار در سرنوشت قهرمان خود غوطه میخورد. ترز به نزد الیزه شوارتز<ref>Elisee Schwartz</ref> روانکاوِ ریاکار میرود و تیرهروزیهای خود را برایش شرح میدهد. بدین گونه آگاه میشویم که ترز در عشرتکدهها پرسه زده است و در پی بیخوابی و تماشای فساد و مواد مخدر بوده است و دوباره وسوسه شده است که آدم بکشد؛ اما نه از سر عشق، بلکه به آن سبب که در نخستین خطا میل به تکرار نهفته است. روانکاو کمکی به او نخواهد کرد. این زنِ مسمومکننده را خستهتر از قبل در هتلی در دماغۀ فرا<ref>Ferrat</ref> میبینیم؛ او در آنجا با معصومیتی برخورد میکند که از هر ناپاکی قویتر است. نه به سبب خواستی جسمانی بلکه بدان سبب که همیشه تشنۀ دوست داشتن است، دست به اغوا کردن نوجوانی بیستساله میزند که دلش به نور ایمان روشن است. آن جوان پارسا شکستناپذیر است. معصومیت او مؤثرتر از تجربۀ ترز مینماید. جوان عمق وجود ترز را میبیند. حتی وعدههایی از رستاخیز در آن میبیند. «روح شما بیمار است، سخت بیمار، اما هنوز زنده است.» در این مرحله گویی نوعی نگرش همراه با روشنبینیِ خداشناختی از هنر نویسنده فراتر میرود و به امر اساسی دست مییابد. از ترز که اینچنین تا تاریکترین زوایای درون جستوجو شده است چیزی جز قربانی سرنوشتِ پیشساخته باقی نمیماند. | ||
غوطهوریهای دیگر تا مرحلۀ جنایت پیش نمیروند. ''بیخوابی'' که عذاب روحی یک مرد را نشان میدهد، به نوعی شعر حسادت است. ''صف'' توصیف یک زندگی ناکام است. ''قصۀ کریسمس'' در خاطرات نویسنده غور میکند. | |||
---- | ---- |
نسخهٔ ۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۰۵
غواصیها (Plongées)
(یا: غوطهوریها) مجموعهای از داستانهای کوتاه فرانسوا موریاک، به فرانسوی. 5 داستان این مجموعه پیشتر از سال 1929م در نشریات پاریس منتشر شد؛ در سال 1938 به صورت کتابی در 248صفحه در پاریس انتشار یافت و در سال 1946م تجدید چاپ شد. نام داستانها از این قرار است: ترز نزد دکتر[۱]، ترز در هتل[۲]، صف[۳]، بیخوابی[۴] و قصۀ کریسمس[۵].
بررسی
موریاک تقدیری را که بر سرنوشت قهرمانش، ترز دکرو[۶]، سنگینی میکند هرگز با عینیتی دردآورتر از دو داستان این مجموعه («ترز نزد دکتر» و «ترز در هتل») نشان نداده است. خوانندگان موریاک میدانند که در آخرین سطرهای داستان بلند پایان شب[۷] (1935م) ترز میمیرد و در مقابل خداوند ظاهر میشود. نویسنده در مجموعۀ غواصیها دو بار در سرنوشت قهرمان خود غوطه میخورد. ترز به نزد الیزه شوارتز[۸] روانکاوِ ریاکار میرود و تیرهروزیهای خود را برایش شرح میدهد. بدین گونه آگاه میشویم که ترز در عشرتکدهها پرسه زده است و در پی بیخوابی و تماشای فساد و مواد مخدر بوده است و دوباره وسوسه شده است که آدم بکشد؛ اما نه از سر عشق، بلکه به آن سبب که در نخستین خطا میل به تکرار نهفته است. روانکاو کمکی به او نخواهد کرد. این زنِ مسمومکننده را خستهتر از قبل در هتلی در دماغۀ فرا[۹] میبینیم؛ او در آنجا با معصومیتی برخورد میکند که از هر ناپاکی قویتر است. نه به سبب خواستی جسمانی بلکه بدان سبب که همیشه تشنۀ دوست داشتن است، دست به اغوا کردن نوجوانی بیستساله میزند که دلش به نور ایمان روشن است. آن جوان پارسا شکستناپذیر است. معصومیت او مؤثرتر از تجربۀ ترز مینماید. جوان عمق وجود ترز را میبیند. حتی وعدههایی از رستاخیز در آن میبیند. «روح شما بیمار است، سخت بیمار، اما هنوز زنده است.» در این مرحله گویی نوعی نگرش همراه با روشنبینیِ خداشناختی از هنر نویسنده فراتر میرود و به امر اساسی دست مییابد. از ترز که اینچنین تا تاریکترین زوایای درون جستوجو شده است چیزی جز قربانی سرنوشتِ پیشساخته باقی نمیماند.
غوطهوریهای دیگر تا مرحلۀ جنایت پیش نمیروند. بیخوابی که عذاب روحی یک مرد را نشان میدهد، به نوعی شعر حسادت است. صف توصیف یک زندگی ناکام است. قصۀ کریسمس در خاطرات نویسنده غور میکند.