منظره پردازی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
 
[[پرونده:38439000-8.jpg|بندانگشتی|تابلوی شب پرستاره، اثر ونسان ون گوگ]]
[[پرونده:38439000-9.jpg|بندانگشتی|ایستگاه لردشیپ لین، شرق دالویچ، اثر کامی پیسارو]]
منظره‌پردازی (landscape painting)
منظره‌پردازی (landscape painting)


[[File:38439000-1.jpg|thumb|تابلوي شب پرستاره، اثر ونسان ون گوگ]][[File:38439000-2.jpg|thumb|تابلوي شب پرستاره، اثر ونسان ون گوگ]][[File:38439000.jpg|thumb|تابلوي شب پرستاره، اثر ونسان ون گوگ]]
بازنمود چشم‌اندازی در طبیعت، همچون مناظری از نواحی روستایی یا افق شهرها. منظره‌پردازی از اوایل تاریخ میلادی در چین آغاز شد، ولی در هنر غربی تا قرون وسطا ظهور نکرد، و به‌صورت پس‌زمینۀ تصاویر نسخ خطیِ مُذهّب به‌کار می‌رفت. نخستین نقاشیِ منحصر به منظره را به آمبروجو لورنتستّی<ref>Ambrogio Lorenzetti</ref>، نقاش ایتالیایی، نسبت می‌دهند (ح ۱۳۳۵‌م). تا قرن ۱۷م که «منظره‌پردازی کلاسیک» شکل گرفت، سفارش‌ها به تک‌چهره و صحنه‌های دینی و اساطیری محدود می‌شد. آثار [[روبنس، پتر پل (۱۵۷۷ـ۱۶۴۰)|روبنس]]<ref>Rubens</ref> و مکتب هلند<ref>Dutch School </ref>ی در پیشرفت ژانر یا این گونۀ نقاشی مؤثر بودند. تصویرکردن منظره برای نشان‌دادن املاک شخصی رواج یافت، ازجمله در پرده‌ای از [[گینزبارو، تامس (۱۷۲۷ـ۱۷۸۸)|گِینزبارو]]<ref>Gainsborough </ref> با نام ''آقا و خانم اَندروز''<ref>''Mr and Mrs Andrews''</ref> (ح ۱۷۴۸). گرچه [[امپرسیونیسم]]<ref>Impressionism </ref> آخرین مرحلۀ مهم منظره‌پردازی عینی بود، پایان تحول آن به‌شمار نمی‌رود. سزان<ref>Cézanne </ref> از منظره برای مطالعۀ زیر‌ساخت‌های مشترک اشکال طبیعی سود برد، و [[ون گوگ، ونسان (۱۸۵۳ـ۱۸۹۰)|ونسان ون‌گوگ]]<ref>Vincent van Gogh </ref> آن را محملی برای بیان عواطف شخصی خود ساخت. نخستین بازنمایی‌ها از نقاشیِ منظره در آغاز چندان خواستار نداشت، زیرا کاربردی برای آن تصور نمی‌شد. نقاشی، امری تجملّی به‌شمار می‌رفت، و فقط به مناسبت‌هایی مانند تجلیل از اشخاص مهم، یا تزیین کلیساها، برای عملی عبادی و نیز برای آموزش دینی به افراد بی‌سواد، یا بعدها به‌قصد نشان‌دادن ثروت و شوکت اشخاص سفارش داده می‌شد. با این همه منظره‌های طبیعی از روزگار رومیان، در پس‌ پردۀ تئاتر به‌کار می‌رفت؛ احتمالاً لورنتستّی از یک دیوارنگار<ref>fresco </ref> منظره‌پردازی‌شدۀ رومی تأثیر گرفت، که امروز برجا نمانده است. تابلوی او با نام ''منظره''<ref>''Landscape''</ref> (ح ۱۳۳۵م) و دیوارنگاره‌هایی بزرگ از تصویر ''تبعات کشورداری خوب و بد در شهر و روستا''<ref>''The Effects of Good and Bad Government on Town and Countryside''</ref> (۱۳۳۷ـ۱۳۳۹م؛ شهرداری سیِنا<ref>Town Hall, Siena</ref>)، نخستین نمونه‌های منظره‌پردازی غربی به‌شمار می‌روند. کتاب ''ایام پربرکت دوک دو بری''<ref>''Les Très Riches Heures du duc de Berry''</ref>، (اوایل قرن ۱۵م)، به‌سبب تقویم مصورّش با پس‌زمینه‌ای از منظره، تغییر فصل‌ها، و کار و تفریح مردم، حائز اهمیت است. در قرن ۱۵م منظره به دو صورت، به منزلۀ پس‌زمینه ازجمله در آثار [[آیک، یان وان (ح ۱۳۹۰ـ۱۴۴۱م)|یان وان آیک]]<ref>Jan van Eyck</ref> و در موارد بسیاری از لوازم صحنه در تئاتر بود. [[پاتینیر، یوآخیم (ح ۱۴۸۵م ـ۱۵۲۴)|یوآخیم پاتینیر]]<ref>Joachim Patenier </ref> (ح ۱۴۸۵ـ۱۵۲۴م)، نقاش فلاندری<ref>Flemish </ref>، در پرده‌های دینی‌اش، منظره را عنصری غالب در تصویر ساخت. [[بوس، هیرونیموس (ح۱۴۶۰م ـ۱۵۱۶)|هیرونیموس بوس]]<ref>Hieronymus Bosch</ref> منظره‌های خیالی کشید، همچون نقاشی سه‌لتۀ ''باغ لذات دنیوی''<ref>''The Garden of Earthly Delights''</ref> (ح ۱۵۰۵ـ۱۵۱۰م؛ [[پرادو]]<ref>Prado</ref>، [[مادرید، شهر|مادرید]])؛ و در قرن ۱۶م پیتر بروگل مهتر<ref>Pieter Brueghel the Elder</ref> از منظره برفی تأثیرگذاری در پردۀ ''سرشماری بیت‌الحم''<ref>''Census of Bethlehem''</ref> ([[بروکسل]]) استفاده کرد.
 
بازنمود چشم‌اندازی در طبیعت، همچون مناظری از نواحی روستایی یا افق شهرها. منظره‌پردازی از اوایل تاریخ میلادی در چین آغاز شد، ولی در هنر غربی تا قرون وسطا ظهور نکرد، و به‌صورت پس‌زمینۀ تصاویر نسخ خطیِ مُذهّب به‌کار می‌رفت. نخستین نقاشیِ منحصر به منظره را به آمبروجو لورنتستّی<ref>Ambrogio Lorenzetti</ref>، نقاش ایتالیایی، نسبت می‌دهند (ح ۱۳۳۵‌م). تا قرن ۱۷ که «منظره‌پردازی کلاسیک» شکل گرفت، سفارش‌ها به تک‌چهره و صحنه‌های دینی و اساطیری محدود می‌شد. آثار روبنس<ref>Rubens</ref> و مکتب هلند<ref>Dutch School </ref>ی در پیشرفت ژانر یا این گونۀ نقاشی مؤثر بودند. تصویرکردن منظره برای نشان‌دادن املاک شخصی رواج یافت، ازجمله در پرده‌ای از گِینزبارو<ref>Gainsborough </ref> با نام ''آقا و خانم اَندروز''<ref>''Mr and Mrs Andrews''</ref> (ح ۱۷۴۸). گرچه امپرسیونیسم<ref>Impressionism </ref> آخرین مرحلۀ مهم منظره‌پردازی عینی بود، پایان تحول آن به‌شمار نمی‌رود. سزان<ref>Cézanne </ref> از منظره برای مطالعۀ زیر‌ساخت‌های مشترک اشکال طبیعی سود برد، و ونسان ون‌گوگ<ref>Vincent van Gogh </ref> آن را محملی برای بیان عواطف شخصی خود ساخت. نخستین بازنمایی‌ها از نقاشیِ منظره در آغاز چندان خواستار نداشت، زیرا کاربردی برای آن تصور نمی‌شد. نقاشی، امری تجملّی به‌شمار می‌رفت، و فقط به مناسبت‌هایی مانند تجلیل از اشخاص مهم، یا تزیین کلیساها، برای عملی عبادی و نیز برای آموزش دینی به افراد بی‌سواد، یا بعدها به‌قصد نشان‌دادن ثروت و شوکت اشخاص سفارش داده می‌شد. با این همه منظره‌های طبیعی از روزگار رومیان، در پس‌ پردۀ تئاتر به‌کار می‌رفت؛ احتمالاً لورنتستّی از یک دیوارنگار<ref>fresco </ref> منظره‌پردازی‌شدۀ رومی تأثیر گرفت، که امروز برجا نمانده است. تابلوی او با نام ''منظره''<ref>''Landscape''</ref> (ح ۱۳۳۵ م) و دیوارنگاره‌هایی بزرگ از تصویر ''تبعات کشورداری خوب و بد در شهر و روستا''<ref>''The Effects of Good and Bad Government on Town and Countryside''</ref> (۱۳۳۷ـ۱۳۳۹ م؛ شهرداری سیِنا<ref>Town Hall, Siena</ref>)، نخستین نمونه‌های منظره‌پردازی غربی به‌شمار می‌روند. کتاب ''ایام پربرکت دوک دو بری''<ref>''Les Très Riches Heures du duc de Berry''</ref>، (اوایل قرن ۱۵)، به‌سبب تقویم مصورّش با پس‌زمینه‌ای از منظره، تغییر فصل‌ها، و کار و تفریح مردم، حائز اهمیت است. در قرن ۱۵ منظره به دو صورت، به منزلۀ پس‌زمینه ازجمله در آثار یان وان آیک<ref>Jan van Eyck</ref> و در موارد بسیاری از لوازم صحنه در تئاتر بود. یوآخیم پاتینیر<ref>Joachim Patenier </ref> (ح ۱۴۸۵ـ۱۵۲۴م)، نقاش فلاندری<ref>Flemish </ref>، در پرده‌های دینی‌اش، منظره را عنصری غالب در تصویر ساخت. هیرونیموس بوس<ref>Hieronymus Bosch</ref> منظره‌های خیالی کشید، همچون نقاشی سه‌لتۀ ''باغ لذات دنیوی''<ref>''The Garden of Earthly Delights''</ref> (ح ۱۵۰۵ـ۱۵۱۰؛ پرادو<ref>Prado</ref>، مادرید)؛ و در قرن ۱۶ پیتر بروگل مهتر<ref>Pieter Brueghel the Elder</ref> از منظره برفی تأثیرگذاری در پردۀ ''سرشماری بیت‌الحم''<ref>''Census of Bethlehem''</ref> (بروکسل) استفاده کرد.


'''رشد نقاشی منظره.''' مسافرت هنرمندان به ایتالیا و دیدن محیط تازه، خلق تابلوهایی از منظره را در پی داشت. برای مثال آلبرشت دورِر<ref>Albrecht Dürer</ref> سفرنامۀ زیبایی از نقاشی‌های آبرنگ از خود برجا گذاشت. در رم هنرمندانی از شمال اروپا، ازجمله پل ‌بریل<ref>Paul Bril </ref> و آدام اِلسهایمر<ref>Adam Elsheimer </ref>، و هنرمندان ایتالیایی، همچون آنیباله کاراتچی<ref>Annibale Carracci </ref> و دومنیکینو<ref>Domenichino </ref>، «منظرۀ کلاسیک» پدید آوردند (منظره‌ای خیالی با مضمون کلاسیک یا تاریخی). منظرۀ کلاسیک در آثار هنرمند فرانسوی، کلود لورن<ref>Claude Lorrain </ref>، به اوج زیبایی رسید؛ اگرچه آثار لورن درون‌مایه‌های تاریخی یا کلاسیک دارند، غالباً چشم‌اندازهای وسیعی را با فضایی گشاده و غرق در نور به‌نمایش می‌گذارند. نقاشی از منظره‌های آشنا و خانگی در قرن ۱۷ رواج یافت، ازجمله در آثار روبنس، و به‌ویژه در تابلوهای نقاشان مکتب هلندی ـ وان خوئی‌یِن<ref>van Goyen </ref>، رامبرانت<ref>Rembrandt </ref>، رویسدال<ref>Ruisdael </ref>، هوبِما<ref>Hobbema </ref>، کونینک<ref>Koninck </ref>، کوئیپ<ref>Cuyp </ref>، و دیگران. نقاشان انگلیسی با تأثیر از هلندی‌ها، در قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹، منظره‌پردازی را تکامل بخشیدند. ویلسون<ref>Wilson </ref>، کروم<ref>Crome </ref> و مکتب نورویچ<ref>Norwich School </ref>، گِینزبارو، کانستبل<ref>Constable </ref>، و ترنر<ref>Turner </ref> منظره‌های رنگ‌‌روغنی باشکوهی خلق کردند، و پل سَندبی<ref>Paul Sandby </ref>، جِی آر کازِنز<ref>J R Cozens </ref>، کاتمن<ref>Cotman </ref>، ترنر، گرتین<ref>Girtin </ref>، بانینگتون<ref>Bonington </ref> و بسیاری از نقاشان دیگر، منظره‌هایی با آبرنگ پدید آوردند. پس از کانستبل و ترنر، تحول بزرگ دیگری در فرانسه رخ داد. کورو<ref>Corot </ref> و مکتب باربیزون<ref>Barbizon School </ref>، در میانۀ قرن ۱۹ جای خود را به کوربه<ref>Courbet </ref> و سپس امپرسیونیست‌ها؛ مونه<ref>Monet </ref>، سیسلی<ref>Sisley </ref>، سزان، و پیسارو<ref>Pissarro </ref> دادند. شیوۀ جدید منظره‌پردازی امپرسیونیست‌ها، با اختراع ساده ولی بسیار مهم ظهور رنگ‌وروغن لوله‌ای، هم‌زمان شد. پیش از آن نقاشان ناچار بودند رنگ‌وروغن را خود بسازند، انجام‌دادنِ این کارِ دشوار و وقت‌گیر فقط در کارگاه میسّر بود. لیکن از آن پس برای نخستین‌بار نقاش توانست از کارگاه خارج شود و نقاشی رنگ‌روغنی را مستقیماً از رویِ منظره بکشد. در نتیجه نور در نقاشی‌ها، واقع‌گرایانه‌تر شد؛ نقاش با سرعت بیشتری کار می‌کرد و می‌توانست لحظه‌ها را ثبت کند و یک امپرسیون<ref>impression </ref> یا دریافت آنی پدید آوَرَد. به این ترتیب نقاش دیگر بر کپی‌کردن جزئیات صحنه اصرار نمی‌ورزید. ونسان ون‌گوگ این ویژگی را به ‌نهایت رساند، و با منظره‌هایش درپیِ بیان احساسات شخصی خود برآمد. منظره‌پردازان انگلیسی ازجمله فیلیپ ویلسون استیر<ref>Philip Wilson Steer</ref> و عده‌ای از اعضای گروه کَمدِن تاون<ref>Camden Town Group </ref>، در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰، از امپرسیونیسم و پُست‌امپرسیونیسم<ref>post-Impressionism </ref> تأثیر گرفتند. در سال‌های بین دو جنگ جهانی، پل نَش<ref>Paul Nash </ref> و گراهام سادرلند<ref>Graham Sutherland </ref> در منظره‌پردازی‌های خود، سنّت‌های رمانتیک<ref>Romantic </ref> را با سوررئالیسم<ref>surrealism </ref> جدید درآمیختند؛ ویکتور پَسمور<ref>Victor Pasmore </ref> و جان پایپر<ref>John Piper </ref> منظره را به‌شیوه‌ای مدرن تصویر کردند. در دهۀ ۱۹۵۰ به موازات مکتب ظرفشویی<ref>kitchen sink school </ref> در ادبیات و تئاتر، واقع‌گرایی جسورانه‌ای در منظره‌پردازی پا گرفت. از سوی دیگر رویکردی شاعرانه‌تر در هنر نقاشانی همچون راجر دُ گرِی<ref>Roger de Grey </ref> مسلط گردید. بازنمود دنیای خارج در آثار هنرمندان، همچنان به‌روش‌های مهیجی دگرگون می‌شود. در امریکا جلوۀ شاخص منظره‌پردازی در آثار هومر مارتین<ref>Homer Martin</ref> تجلّی یافته است.
'''رشد نقاشی منظره.''' مسافرت هنرمندان به [[ایتالیا]] و دیدن محیط تازه، خلق تابلوهایی از منظره را در پی داشت. برای مثال [[دورر، آلبرشت (۱۴۷۱م ـ۱۵۲۸)|آلبرشت دورِر]]<ref>Albrecht Dürer</ref> سفرنامۀ زیبایی از نقاشی‌های آبرنگ از خود برجا گذاشت. در [[رم، شهر|رم]] هنرمندانی از شمال اروپا، ازجمله [[بریل، پل (۱۵۵۴ـ۱۶۲۶)|پل ‌بریل]]<ref>Paul Bril </ref> و آدام اِلسهایمر<ref>Adam Elsheimer </ref>، و هنرمندان ایتالیایی، همچون آنیباله کاراتچی<ref>Annibale Carracci </ref> و [[دومنیکینو]]<ref>Domenichino </ref>، «منظرۀ کلاسیک» پدید آوردند (منظره‌ای خیالی با مضمون کلاسیک یا تاریخی). منظرۀ کلاسیک در آثار هنرمند فرانسوی، [[کلود لورن]]<ref>Claude Lorrain </ref>، به اوج زیبایی رسید؛ اگرچه آثار لورن درون‌مایه‌های تاریخی یا کلاسیک دارند، غالباً چشم‌اندازهای وسیعی را با فضایی گشاده و غرق در نور به‌نمایش می‌گذارند. نقاشی از منظره‌های آشنا و خانگی در قرن ۱۷م رواج یافت، ازجمله در آثار روبنس، و به‌ویژه در تابلوهای نقاشان مکتب هلندی ـ وان خوئی‌یِن<ref>van Goyen </ref>، [[رامبرانت، هارمنس وان راین (۱۶۰۶ـ۱۶۶۹)|رامبرانت]]<ref>Rembrandt </ref>، [[رویسدال، سالومون وان (۱۶۰۰ـ۱۶۷۰)|رویسدال]]<ref>Ruisdael </ref>، [[هوبما، مایندرت لوبرتسون (۱۶۳۸ـ۱۷۰۹)|هوبِما]]<ref>Hobbema </ref>، کونینک<ref>Koninck </ref>، کوئیپ<ref>Cuyp </ref>، و دیگران. نقاشان انگلیسی با تأثیر از هلندی‌ها، در قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹م، منظره‌پردازی را تکامل بخشیدند. ویلسون<ref>Wilson </ref>، کروم<ref>Crome </ref> و [[مکتب نورویچ]]<ref>Norwich School </ref>، [[گینزبارو، تامس (۱۷۲۷ـ۱۷۸۸)|گِینزبارو]]، کانستبل<ref>Constable </ref>، و [[ترنر، سیریل (۱۵۷۵ـ۱۶۲۶)|ترنر]]<ref>Turner </ref> منظره‌های رنگ‌‌روغنی باشکوهی خلق کردند، و [[سندبی، پل (۱۷۲۵ـ۱۸۰۹)|پل سَندبی]]<ref>Paul Sandby </ref>، جِی آر کازِنز<ref>J R Cozens </ref>، [[کاتمن، جان (۱۷۸۲ـ۱۸۴۲)|کاتمن]]<ref>Cotman </ref>، ترنر، [[گرتین، تامس (۱۷۷۵ـ۱۸۰۲)|گرتین]]<ref>Girtin </ref>، [[بانینگتون، ریچارد (۱۸۰۱ـ۱۸۲۸)|بانینگتون]]<ref>Bonington </ref> و بسیاری از نقاشان دیگر، منظره‌هایی با آبرنگ پدید آوردند. پس از کانستبل و ترنر، تحول بزرگ دیگری در [[فرانسه]] رخ داد. کورو<ref>Corot </ref> و [[مکتب باربیزون]]<ref>Barbizon School </ref>، در میانۀ قرن ۱۹م جای خود را به کوربه<ref>Courbet </ref> و سپس امپرسیونیست‌ها؛ [[مونه، کلود (۱۸۴۰ـ۱۹۲۶)|مونه]]<ref>Monet </ref>، سیسلی<ref>Sisley </ref>، سزان، و [[پیسارو، کامی (۱۸۳۰ـ۱۹۰۳)|پیسارو]]<ref>Pissarro </ref> دادند. شیوۀ جدید منظره‌پردازی امپرسیونیست‌ها، با اختراع ساده ولی بسیار مهم ظهور رنگ‌وروغن لوله‌ای، هم‌زمان شد. پیش از آن نقاشان ناچار بودند رنگ‌وروغن را خود بسازند، انجام‌دادنِ این کارِ دشوار و وقت‌گیر فقط در کارگاه میسّر بود. لیکن از آن پس برای نخستین‌بار نقاش توانست از کارگاه خارج شود و نقاشی رنگ‌روغنی را مستقیماً از رویِ منظره بکشد. در نتیجه نور در نقاشی‌ها، واقع‌گرایانه‌تر شد؛ نقاش با سرعت بیشتری کار می‌کرد و می‌توانست لحظه‌ها را ثبت کند و یک امپرسیون<ref>impression </ref> یا دریافت آنی پدید آوَرَد. به این ترتیب نقاش دیگر بر کپی‌کردن جزئیات صحنه اصرار نمی‌ورزید. ونسان ون‌گوگ این ویژگی را به ‌نهایت رساند، و با منظره‌هایش درپیِ بیان احساسات شخصی خود برآمد. منظره‌پردازان انگلیسی ازجمله [[استیر، فیلیپ ویلسون (۱۸۶۰ـ۱۹۴۲)|فیلیپ ویلسون استیر]]<ref>Philip Wilson Steer</ref> و عده‌ای از اعضای [[کمدن تاون، گروه|گروه کَمدِن تاون]]<ref>Camden Town Group </ref>، در اواخر قرن ۱۹م و اوایل قرن ۲۰م، از امپرسیونیسم و پُست‌امپرسیونیسم<ref>post-Impressionism </ref> تأثیر گرفتند. در سال‌های بین دو جنگ جهانی، پل نَش<ref>Paul Nash </ref> و گراهام سادرلند<ref>Graham Sutherland </ref> در منظره‌پردازی‌های خود، سنّت‌های رمانتیک<ref>Romantic </ref> را با [[سورریالیسم|سوررئالیسم]]<ref>surrealism </ref> جدید درآمیختند؛ ویکتور پَسمور<ref>Victor Pasmore </ref> و جان پایپر<ref>John Piper </ref> منظره را به‌شیوه‌ای مدرن تصویر کردند. در دهۀ ۱۹۵۰م به موازات مکتب ظرفشویی<ref>kitchen sink school </ref> در ادبیات و تئاتر، واقع‌گرایی جسورانه‌ای در منظره‌پردازی پا گرفت. از سوی دیگر رویکردی شاعرانه‌تر در هنر نقاشانی همچون راجر دُ گرِی<ref>Roger de Grey </ref> مسلط گردید. بازنمود دنیای خارج در آثار هنرمندان، همچنان به‌روش‌های مهیجی دگرگون می‌شود. در امریکا جلوۀ شاخص منظره‌پردازی در آثار هومر مارتین<ref>Homer Martin</ref> تجلّی یافته است.


&nbsp;
&nbsp;

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۳۳

تابلوی شب پرستاره، اثر ونسان ون گوگ
ایستگاه لردشیپ لین، شرق دالویچ، اثر کامی پیسارو

منظره‌پردازی (landscape painting)

بازنمود چشم‌اندازی در طبیعت، همچون مناظری از نواحی روستایی یا افق شهرها. منظره‌پردازی از اوایل تاریخ میلادی در چین آغاز شد، ولی در هنر غربی تا قرون وسطا ظهور نکرد، و به‌صورت پس‌زمینۀ تصاویر نسخ خطیِ مُذهّب به‌کار می‌رفت. نخستین نقاشیِ منحصر به منظره را به آمبروجو لورنتستّی[۱]، نقاش ایتالیایی، نسبت می‌دهند (ح ۱۳۳۵‌م). تا قرن ۱۷م که «منظره‌پردازی کلاسیک» شکل گرفت، سفارش‌ها به تک‌چهره و صحنه‌های دینی و اساطیری محدود می‌شد. آثار روبنس[۲] و مکتب هلند[۳]ی در پیشرفت ژانر یا این گونۀ نقاشی مؤثر بودند. تصویرکردن منظره برای نشان‌دادن املاک شخصی رواج یافت، ازجمله در پرده‌ای از گِینزبارو[۴] با نام آقا و خانم اَندروز[۵] (ح ۱۷۴۸). گرچه امپرسیونیسم[۶] آخرین مرحلۀ مهم منظره‌پردازی عینی بود، پایان تحول آن به‌شمار نمی‌رود. سزان[۷] از منظره برای مطالعۀ زیر‌ساخت‌های مشترک اشکال طبیعی سود برد، و ونسان ون‌گوگ[۸] آن را محملی برای بیان عواطف شخصی خود ساخت. نخستین بازنمایی‌ها از نقاشیِ منظره در آغاز چندان خواستار نداشت، زیرا کاربردی برای آن تصور نمی‌شد. نقاشی، امری تجملّی به‌شمار می‌رفت، و فقط به مناسبت‌هایی مانند تجلیل از اشخاص مهم، یا تزیین کلیساها، برای عملی عبادی و نیز برای آموزش دینی به افراد بی‌سواد، یا بعدها به‌قصد نشان‌دادن ثروت و شوکت اشخاص سفارش داده می‌شد. با این همه منظره‌های طبیعی از روزگار رومیان، در پس‌ پردۀ تئاتر به‌کار می‌رفت؛ احتمالاً لورنتستّی از یک دیوارنگار[۹] منظره‌پردازی‌شدۀ رومی تأثیر گرفت، که امروز برجا نمانده است. تابلوی او با نام منظره[۱۰] (ح ۱۳۳۵م) و دیوارنگاره‌هایی بزرگ از تصویر تبعات کشورداری خوب و بد در شهر و روستا[۱۱] (۱۳۳۷ـ۱۳۳۹م؛ شهرداری سیِنا[۱۲])، نخستین نمونه‌های منظره‌پردازی غربی به‌شمار می‌روند. کتاب ایام پربرکت دوک دو بری[۱۳]، (اوایل قرن ۱۵م)، به‌سبب تقویم مصورّش با پس‌زمینه‌ای از منظره، تغییر فصل‌ها، و کار و تفریح مردم، حائز اهمیت است. در قرن ۱۵م منظره به دو صورت، به منزلۀ پس‌زمینه ازجمله در آثار یان وان آیک[۱۴] و در موارد بسیاری از لوازم صحنه در تئاتر بود. یوآخیم پاتینیر[۱۵] (ح ۱۴۸۵ـ۱۵۲۴م)، نقاش فلاندری[۱۶]، در پرده‌های دینی‌اش، منظره را عنصری غالب در تصویر ساخت. هیرونیموس بوس[۱۷] منظره‌های خیالی کشید، همچون نقاشی سه‌لتۀ باغ لذات دنیوی[۱۸] (ح ۱۵۰۵ـ۱۵۱۰م؛ پرادو[۱۹]، مادرید)؛ و در قرن ۱۶م پیتر بروگل مهتر[۲۰] از منظره برفی تأثیرگذاری در پردۀ سرشماری بیت‌الحم[۲۱] (بروکسل) استفاده کرد.

رشد نقاشی منظره. مسافرت هنرمندان به ایتالیا و دیدن محیط تازه، خلق تابلوهایی از منظره را در پی داشت. برای مثال آلبرشت دورِر[۲۲] سفرنامۀ زیبایی از نقاشی‌های آبرنگ از خود برجا گذاشت. در رم هنرمندانی از شمال اروپا، ازجمله پل ‌بریل[۲۳] و آدام اِلسهایمر[۲۴]، و هنرمندان ایتالیایی، همچون آنیباله کاراتچی[۲۵] و دومنیکینو[۲۶]، «منظرۀ کلاسیک» پدید آوردند (منظره‌ای خیالی با مضمون کلاسیک یا تاریخی). منظرۀ کلاسیک در آثار هنرمند فرانسوی، کلود لورن[۲۷]، به اوج زیبایی رسید؛ اگرچه آثار لورن درون‌مایه‌های تاریخی یا کلاسیک دارند، غالباً چشم‌اندازهای وسیعی را با فضایی گشاده و غرق در نور به‌نمایش می‌گذارند. نقاشی از منظره‌های آشنا و خانگی در قرن ۱۷م رواج یافت، ازجمله در آثار روبنس، و به‌ویژه در تابلوهای نقاشان مکتب هلندی ـ وان خوئی‌یِن[۲۸]، رامبرانت[۲۹]، رویسدال[۳۰]، هوبِما[۳۱]، کونینک[۳۲]، کوئیپ[۳۳]، و دیگران. نقاشان انگلیسی با تأثیر از هلندی‌ها، در قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹م، منظره‌پردازی را تکامل بخشیدند. ویلسون[۳۴]، کروم[۳۵] و مکتب نورویچ[۳۶]، گِینزبارو، کانستبل[۳۷]، و ترنر[۳۸] منظره‌های رنگ‌‌روغنی باشکوهی خلق کردند، و پل سَندبی[۳۹]، جِی آر کازِنز[۴۰]، کاتمن[۴۱]، ترنر، گرتین[۴۲]، بانینگتون[۴۳] و بسیاری از نقاشان دیگر، منظره‌هایی با آبرنگ پدید آوردند. پس از کانستبل و ترنر، تحول بزرگ دیگری در فرانسه رخ داد. کورو[۴۴] و مکتب باربیزون[۴۵]، در میانۀ قرن ۱۹م جای خود را به کوربه[۴۶] و سپس امپرسیونیست‌ها؛ مونه[۴۷]، سیسلی[۴۸]، سزان، و پیسارو[۴۹] دادند. شیوۀ جدید منظره‌پردازی امپرسیونیست‌ها، با اختراع ساده ولی بسیار مهم ظهور رنگ‌وروغن لوله‌ای، هم‌زمان شد. پیش از آن نقاشان ناچار بودند رنگ‌وروغن را خود بسازند، انجام‌دادنِ این کارِ دشوار و وقت‌گیر فقط در کارگاه میسّر بود. لیکن از آن پس برای نخستین‌بار نقاش توانست از کارگاه خارج شود و نقاشی رنگ‌روغنی را مستقیماً از رویِ منظره بکشد. در نتیجه نور در نقاشی‌ها، واقع‌گرایانه‌تر شد؛ نقاش با سرعت بیشتری کار می‌کرد و می‌توانست لحظه‌ها را ثبت کند و یک امپرسیون[۵۰] یا دریافت آنی پدید آوَرَد. به این ترتیب نقاش دیگر بر کپی‌کردن جزئیات صحنه اصرار نمی‌ورزید. ونسان ون‌گوگ این ویژگی را به ‌نهایت رساند، و با منظره‌هایش درپیِ بیان احساسات شخصی خود برآمد. منظره‌پردازان انگلیسی ازجمله فیلیپ ویلسون استیر[۵۱] و عده‌ای از اعضای گروه کَمدِن تاون[۵۲]، در اواخر قرن ۱۹م و اوایل قرن ۲۰م، از امپرسیونیسم و پُست‌امپرسیونیسم[۵۳] تأثیر گرفتند. در سال‌های بین دو جنگ جهانی، پل نَش[۵۴] و گراهام سادرلند[۵۵] در منظره‌پردازی‌های خود، سنّت‌های رمانتیک[۵۶] را با سوررئالیسم[۵۷] جدید درآمیختند؛ ویکتور پَسمور[۵۸] و جان پایپر[۵۹] منظره را به‌شیوه‌ای مدرن تصویر کردند. در دهۀ ۱۹۵۰م به موازات مکتب ظرفشویی[۶۰] در ادبیات و تئاتر، واقع‌گرایی جسورانه‌ای در منظره‌پردازی پا گرفت. از سوی دیگر رویکردی شاعرانه‌تر در هنر نقاشانی همچون راجر دُ گرِی[۶۱] مسلط گردید. بازنمود دنیای خارج در آثار هنرمندان، همچنان به‌روش‌های مهیجی دگرگون می‌شود. در امریکا جلوۀ شاخص منظره‌پردازی در آثار هومر مارتین[۶۲] تجلّی یافته است.

 


  1. Ambrogio Lorenzetti
  2. Rubens
  3. Dutch School
  4. Gainsborough
  5. Mr and Mrs Andrews
  6. Impressionism
  7. Cézanne
  8. Vincent van Gogh
  9. fresco
  10. Landscape
  11. The Effects of Good and Bad Government on Town and Countryside
  12. Town Hall, Siena
  13. Les Très Riches Heures du duc de Berry
  14. Jan van Eyck
  15. Joachim Patenier
  16. Flemish
  17. Hieronymus Bosch
  18. The Garden of Earthly Delights
  19. Prado
  20. Pieter Brueghel the Elder
  21. Census of Bethlehem
  22. Albrecht Dürer
  23. Paul Bril
  24. Adam Elsheimer
  25. Annibale Carracci
  26. Domenichino
  27. Claude Lorrain
  28. van Goyen
  29. Rembrandt
  30. Ruisdael
  31. Hobbema
  32. Koninck
  33. Cuyp
  34. Wilson
  35. Crome
  36. Norwich School
  37. Constable
  38. Turner
  39. Paul Sandby
  40. J R Cozens
  41. Cotman
  42. Girtin
  43. Bonington
  44. Corot
  45. Barbizon School
  46. Courbet
  47. Monet
  48. Sisley
  49. Pissarro
  50. impression
  51. Philip Wilson Steer
  52. Camden Town Group
  53. post-Impressionism
  54. Paul Nash
  55. Graham Sutherland
  56. Romantic
  57. surrealism
  58. Victor Pasmore
  59. John Piper
  60. kitchen sink school
  61. Roger de Grey
  62. Homer Martin