لسکوف، نیکلای (۱۸۳۱ـ۱۸۹۵): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
نویسندۀ روس. از بزرگترین استادان زبان روسی بود که بسیاری از لهجهها و شکلهای روستایی را به زبان ادبی وارد کرد. در آثار فراوانش به زندگی مذهبی در روسیۀ شهرستانی میپردازد؛ همچون''اهل کلیسا''<ref>''Soboriane/Cathedral Folk'' | نویسندۀ روس. از بزرگترین استادان زبان روسی بود که بسیاری از لهجهها و شکلهای روستایی را به زبان ادبی وارد کرد. در آثار فراوانش به زندگی مذهبی در روسیۀ شهرستانی میپردازد؛ همچون''اهل کلیسا''<ref>''Soboriane/Cathedral Folk'' | ||
</ref> (۱۸۷۲). دمیتری شوستاکوویچ<ref>Dmitry Shostakovich | </ref> (۱۸۷۲). دمیتری شوستاکوویچ<ref>Dmitry Shostakovich | ||
</ref> اثر او را با نام «بانو مکبث اهل متْسِنْسک<ref>Lady Macbeth of the Mtsensk District </ref> (۱۸۶۵)» به اُپرا درآورد. سیاستمداری نامتعارف بود و در رمان خود بهنام ''بنبست''<ref>''Nekuda/No Way Out'' </ref> (۱۸۶۴) به انقلابیها حمله کرد، با این همه محافظهکاران نیز بهسبب افشاگری تند و تیزش دربارۀ کلیسای اُرتدکس به او بدگمان بودند. پیرو مذهب پروتستان بود و از فلسفۀ [[تولستوی، | </ref> اثر او را با نام «بانو مکبث اهل متْسِنْسک<ref>Lady Macbeth of the Mtsensk District </ref> (۱۸۶۵)» به اُپرا درآورد. سیاستمداری نامتعارف بود و در رمان خود بهنام ''بنبست''<ref>''Nekuda/No Way Out'' </ref> (۱۸۶۴) به انقلابیها حمله کرد، با این همه محافظهکاران نیز بهسبب افشاگری تند و تیزش دربارۀ کلیسای اُرتدکس به او بدگمان بودند. پیرو مذهب پروتستان بود و از فلسفۀ [[تولستوی، لئون|لئو تولستوی]]<ref>Leo Tolstoy </ref> حمایت میکرد. ازجمله داستانهای اوست: ''زایر شیفته''<ref>''Ocharovannyi strannik/The Enchanted Wanderer''</ref> (۱۸۷۳) و ''فرشتۀ مُهر خورده''<ref>''Zapechatlennyi angel/The Sealed Angel''</ref> (۱۸۷۳). | ||
| |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۲۶
لِسْکوف، نیکُلای (۱۸۳۱ـ۱۸۹۵)(Leskov, Nikolai)
نویسندۀ روس. از بزرگترین استادان زبان روسی بود که بسیاری از لهجهها و شکلهای روستایی را به زبان ادبی وارد کرد. در آثار فراوانش به زندگی مذهبی در روسیۀ شهرستانی میپردازد؛ همچوناهل کلیسا[۱] (۱۸۷۲). دمیتری شوستاکوویچ[۲] اثر او را با نام «بانو مکبث اهل متْسِنْسک[۳] (۱۸۶۵)» به اُپرا درآورد. سیاستمداری نامتعارف بود و در رمان خود بهنام بنبست[۴] (۱۸۶۴) به انقلابیها حمله کرد، با این همه محافظهکاران نیز بهسبب افشاگری تند و تیزش دربارۀ کلیسای اُرتدکس به او بدگمان بودند. پیرو مذهب پروتستان بود و از فلسفۀ لئو تولستوی[۵] حمایت میکرد. ازجمله داستانهای اوست: زایر شیفته[۶] (۱۸۷۳) و فرشتۀ مُهر خورده[۷] (۱۸۷۳).