سالتیکوف شچدرین، میخائیل: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:


سالْتیکوف شچدرین، میخائیل (۱۸۲۶ـ۱۸۸۹)(Saltykov shchedrin, Mikhail)<br/> [[File:25039100-2.jpg|thumb|سالْتيکوف شچدرين، ميخائيل]]
سالْتیکوف شچدرین، میخائیل (۱۸۲۶ـ۱۸۸۹م)(Saltykov shchedrin, Mikhail)<br/> [[File:25039100-2.jpg|thumb|سالْتيکوف شچدرين، ميخائيل]]


(با نام اصلی: میخائیل ییوگرافِویچ سالتیکوف<ref>Mikhail Evgrafovich Saltykov</ref>) نویسندۀ تندرو روسی و یکی از بزرگ‌ترین طنزنویسان روسیه که در طنزنویسی دیدگاهی بدبینانه داشت. او را برای یکی از اولین داستان‌هایش، که به رغم صاحبان قدرت بیش از حد آزاداندیشانه بود، هفت سال تبعید کردند، اما بعد به مقام‌های دولتی رسید.
(با نام اصلی: میخائیل ییوگرافِویچ سالتیکوف<ref>Mikhail Evgrafovich Saltykov</ref>) نویسندۀ تندرو روسی و یکی از بزرگ‌ترین طنزنویسان روسیه که در طنزنویسی دیدگاهی بدبینانه داشت. او را برای یکی از اولین داستان‌هایش، که به رغم صاحبان قدرت بیش از حد آزاداندیشانه بود، هفت سال تبعید کردند، اما بعد به مقام‌های دولتی رسید.


سالتیکوف در کودکی از رفتار ظالمانۀ مادرش با زارعان عمیقاً منقلب شد و بعدها در یکی از مهم‌ترین آثارش، ''روزگار قدیم در پوشْخونا<ref>''Old Times in Poshekhona''</ref>''&nbsp;(۱۸۸۷ـ۱۸۸۹)، به شرح آن پرداخت. در ۱۸۳۸ او را به دبیرستان سلطنتی<ref>the Imperial Lycée</ref>&nbsp;فرستادند که مرکز آموزشی روسیه برای مقامات عالی دولتی (در پوشکین<ref>Pushkin </ref>&nbsp;امروزی) بود. در برابر نظام دیوان‌سالاری این مدرسه به‌شدت واکنش نشان داد و به محافل انقلابی در سن‌پترزبورگ<ref>St. Petersburg</ref>&nbsp;پیوست. سالتیکوف در ۱۸۴۷ کار ادبی‌اش را با نقدنویسی در نشریات تندرو نظیر ''سُوْرِمنیک<ref>''Sovremennik'' </ref>''&nbsp;آغاز کرد. به‌سبب همدلی‌هایش با جوامع آرمانی فرانسوی در داستان ''یک قضیۀ پیچیده<ref>''A Complicated Affair''</ref>''&nbsp;(۱۸۴۸) به ویاتکا<ref>Vyatka </ref>&nbsp;(کیروف<ref>Kirov </ref>&nbsp;کنونی) تبعید شد و در آن‌جا در دفتر حاکم ایالتی به‌کار پرداخت. پس از بازگشت به سن‌پترزبورگ در ۱۸۵۵، نخستین کتاب موفقش با نام ''تصویرهایی از زندگی ولایتی'' (۱۸۵۶ـ۱۸۵۷) منتشر شد که در آن مقامات ویاتکا را به هجو می‌گیرد. سالتیکوف در ۱۸۶۲ از خدمات دولتی کناره گرفت و تمام وقتش را صرف ادبیات کرد. اثر عمده‌اش در این دوره ''تاریخ یک شهر<ref>''The History of a Town''</ref>''&nbsp;(نوشتۀ ۱۸۶۹ـ۱۸۷۰) است که با طنزی تلخ، عالی‌ترین مقامات روسیه را به‌حمله می‌گیرد. ازجملۀ آخرین آثار اوست: رمان طنزآمیز ''خاندان گالاوْلیوف<ref>''The Golovlyov Family'' </ref>''&nbsp;(۱۸۸۰)، و ''حکایت‌‌ها<ref>''Fables''</ref>''&nbsp;(۱۸۸۰ـ۱۸۸۵) ، که در آن «نیّات خیر» نابجا را توصیف می‌کند. &nbsp;
سالتیکوف در کودکی از رفتار ظالمانۀ مادرش با زارعان عمیقاً منقلب شد و بعدها در یکی از مهم‌ترین آثارش، ''روزگار قدیم در پوشْخونا<ref>''Old Times in Poshekhona''</ref>'' (۱۸۸۷ـ۱۸۸۹م)، به شرح آن پرداخت. در ۱۸۳۸م او را به دبیرستان سلطنتی<ref>the Imperial Lycée</ref> فرستادند که مرکز آموزشی روسیه برای مقامات عالی دولتی (در پوشکین<ref>Pushkin </ref> امروزی) بود. در برابر نظام دیوان‌سالاری این مدرسه به‌شدت واکنش نشان داد و به محافل انقلابی در سن‌پترزبورگ<ref>St. Petersburg</ref> پیوست. سالتیکوف در ۱۸۴۷م کار ادبی‌اش را با نقدنویسی در نشریات تندرو نظیر ''سُوْرِمنیک<ref>''Sovremennik'' </ref>'' آغاز کرد. به‌سبب همدلی‌هایش با جوامع آرمانی فرانسوی در داستان ''یک قضیۀ پیچیده<ref>''A Complicated Affair''</ref>'' (۱۸۴۸م) به ویاتکا<ref>Vyatka </ref> (کیروف<ref>Kirov </ref> کنونی) تبعید شد و در آن‌جا در دفتر حاکم ایالتی به‌کار پرداخت. پس از بازگشت به سن‌پترزبورگ در ۱۸۵۵م، نخستین کتاب موفقش با نام ''تصویرهایی از زندگی ولایتی'' (۱۸۵۶ـ۱۸۵۷م) منتشر شد که در آن مقامات ویاتکا را به هجو می‌گیرد. سالتیکوف در ۱۸۶۲م از خدمات دولتی کناره گرفت و تمام وقتش را صرف ادبیات کرد. اثر عمده‌اش در این دوره ''تاریخ یک شهر<ref>''The History of a Town''</ref>'' (نوشتۀ ۱۸۶۹ـ۱۸۷۰م) است که با طنزی تلخ، عالی‌ترین مقامات روسیه را به‌حمله می‌گیرد. ازجملۀ آخرین آثار اوست: رمان طنزآمیز ''خاندان گالاوْلیوف<ref>''The Golovlyov Family'' </ref>'' (۱۸۸۰م)، و ''حکایت‌‌ها<ref>''Fables''</ref>'' (۱۸۸۰ـ۱۸۸۵م)، که در آن «نیّات خیر» نابجا را توصیف می‌کند. &nbsp;


&nbsp;
&nbsp;

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۴۷

سالْتیکوف شچدرین، میخائیل (۱۸۲۶ـ۱۸۸۹م)(Saltykov shchedrin, Mikhail)

سالْتيکوف شچدرين، ميخائيل

(با نام اصلی: میخائیل ییوگرافِویچ سالتیکوف[۱]) نویسندۀ تندرو روسی و یکی از بزرگ‌ترین طنزنویسان روسیه که در طنزنویسی دیدگاهی بدبینانه داشت. او را برای یکی از اولین داستان‌هایش، که به رغم صاحبان قدرت بیش از حد آزاداندیشانه بود، هفت سال تبعید کردند، اما بعد به مقام‌های دولتی رسید.

سالتیکوف در کودکی از رفتار ظالمانۀ مادرش با زارعان عمیقاً منقلب شد و بعدها در یکی از مهم‌ترین آثارش، روزگار قدیم در پوشْخونا[۲] (۱۸۸۷ـ۱۸۸۹م)، به شرح آن پرداخت. در ۱۸۳۸م او را به دبیرستان سلطنتی[۳] فرستادند که مرکز آموزشی روسیه برای مقامات عالی دولتی (در پوشکین[۴] امروزی) بود. در برابر نظام دیوان‌سالاری این مدرسه به‌شدت واکنش نشان داد و به محافل انقلابی در سن‌پترزبورگ[۵] پیوست. سالتیکوف در ۱۸۴۷م کار ادبی‌اش را با نقدنویسی در نشریات تندرو نظیر سُوْرِمنیک[۶] آغاز کرد. به‌سبب همدلی‌هایش با جوامع آرمانی فرانسوی در داستان یک قضیۀ پیچیده[۷] (۱۸۴۸م) به ویاتکا[۸] (کیروف[۹] کنونی) تبعید شد و در آن‌جا در دفتر حاکم ایالتی به‌کار پرداخت. پس از بازگشت به سن‌پترزبورگ در ۱۸۵۵م، نخستین کتاب موفقش با نام تصویرهایی از زندگی ولایتی (۱۸۵۶ـ۱۸۵۷م) منتشر شد که در آن مقامات ویاتکا را به هجو می‌گیرد. سالتیکوف در ۱۸۶۲م از خدمات دولتی کناره گرفت و تمام وقتش را صرف ادبیات کرد. اثر عمده‌اش در این دوره تاریخ یک شهر[۱۰] (نوشتۀ ۱۸۶۹ـ۱۸۷۰م) است که با طنزی تلخ، عالی‌ترین مقامات روسیه را به‌حمله می‌گیرد. ازجملۀ آخرین آثار اوست: رمان طنزآمیز خاندان گالاوْلیوف[۱۱] (۱۸۸۰م)، و حکایت‌‌ها[۱۲] (۱۸۸۰ـ۱۸۸۵م)، که در آن «نیّات خیر» نابجا را توصیف می‌کند.  

 


  1. Mikhail Evgrafovich Saltykov
  2. Old Times in Poshekhona
  3. the Imperial Lycée
  4. Pushkin
  5. St. Petersburg
  6. Sovremennik
  7. A Complicated Affair
  8. Vyatka
  9. Kirov
  10. The History of a Town
  11. The Golovlyov Family
  12. Fables