انگلیسی، هنر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۹: | خط ۹: | ||
'''قرنهای ۱۵، ۱۶ و ۱۷م'''. تورّیجانو<ref>Torrigiano</ref>، مجسمهساز ایتالیایی، با ساختن مقبرۀ هنری هفتم در کلیسای وستمینستر<ref>Westminster Abbey</ref> (۱۵۱۲ـ۱۵۱۸)، انگلستان را با شیوۀ رنسانسی آشنا ساخت. از سوی دیگر سلطنت هنری هشتم عملاً به دوران هنر کلیسایی پایان بخشید. نقاشی، بهویژه تکچهرهسازی، با تأثیر از آثار هانس هولباین<ref>Hans Holbein</ref> آلمانی، تداوم یافت. با اینهمه در دورۀ سلطنت ملکه الیزابت، نقاشان انگلیسی شیوۀ متمایزی را در تکچهرهپردازی مینیاتوری پروراندند. نیکلاس هیلیارد<ref>Nicholas Hilliard</ref> و شاگردش آیزاک اولیور<ref>Isaac Oliver</ref>، از شخصیتهای برجستۀ این جنبش بودند. هنر انگلستان در قرن ۱۷م بار دیگر از سوی نقاشان خارجی احیا گردید، بهویژه توسط نقاشان فلاندری<ref>Flemish</ref> ازجمله پیتر پل روبنس<ref>Peter Paul Rubens</ref> (که مدت کوتاهی در انگلستان بهسر برد)، و آنتونی وان دایک<ref>Anthony van Dyck</ref> که در انگلستان اقامت گزید و نقاش دربار چارلز اول<ref>Charles I</ref> شد. آراستگی شیوۀ باروک<ref>baroque</ref> در آثار وان دایک، بر تکچهرهسازی انگلستان در قرن ۱۷م تأثیر نهاد. در دورۀ مشترکالمنافعی و پس از آن در بازگشت خاندان استوارت<ref>Restoration</ref>، نفوذ نقاشان بیگانۀ فعّال در انگلستان ادامه یافت. | '''قرنهای ۱۵، ۱۶ و ۱۷م'''. تورّیجانو<ref>Torrigiano</ref>، مجسمهساز ایتالیایی، با ساختن مقبرۀ هنری هفتم در کلیسای وستمینستر<ref>Westminster Abbey</ref> (۱۵۱۲ـ۱۵۱۸)، انگلستان را با شیوۀ رنسانسی آشنا ساخت. از سوی دیگر سلطنت هنری هشتم عملاً به دوران هنر کلیسایی پایان بخشید. نقاشی، بهویژه تکچهرهسازی، با تأثیر از آثار هانس هولباین<ref>Hans Holbein</ref> آلمانی، تداوم یافت. با اینهمه در دورۀ سلطنت ملکه الیزابت، نقاشان انگلیسی شیوۀ متمایزی را در تکچهرهپردازی مینیاتوری پروراندند. نیکلاس هیلیارد<ref>Nicholas Hilliard</ref> و شاگردش آیزاک اولیور<ref>Isaac Oliver</ref>، از شخصیتهای برجستۀ این جنبش بودند. هنر انگلستان در قرن ۱۷م بار دیگر از سوی نقاشان خارجی احیا گردید، بهویژه توسط نقاشان فلاندری<ref>Flemish</ref> ازجمله پیتر پل روبنس<ref>Peter Paul Rubens</ref> (که مدت کوتاهی در انگلستان بهسر برد)، و آنتونی وان دایک<ref>Anthony van Dyck</ref> که در انگلستان اقامت گزید و نقاش دربار چارلز اول<ref>Charles I</ref> شد. آراستگی شیوۀ باروک<ref>baroque</ref> در آثار وان دایک، بر تکچهرهسازی انگلستان در قرن ۱۷م تأثیر نهاد. در دورۀ مشترکالمنافعی و پس از آن در بازگشت خاندان استوارت<ref>Restoration</ref>، نفوذ نقاشان بیگانۀ فعّال در انگلستان ادامه یافت. | ||
'''قرن ۱۸'''. در این قرن، هنر انگلیسی با دستاوردهایش در تکچهرهسازی و منظرهپردازی، استقلال یافت. تکچهرهسازی به یُمن وجود دو شخصیت برجستۀ هنری، گِینزبارو و رینولدز، دگرگون شد. هر دو هنرمند لطافت و ظرافت نوینی را به تکچهرهسازی بخشیدند، و تابلوهایی را آفریدند که واجد بیانی گویا از توانگری و تشخّص افراد جامعۀ انگلیسی بودند. آکادمی سلطنتی در ۱۷۶۸م تأسیس شد، و رینولدز در مقام اولین سرپرست آن توانست اصول مقرّر در کلاسیسیسم<ref>classicism</ref> مبتنیبر رنسانس متعالی<ref>High Renaissance</ref> ایتالیا را ارتقا دهد. تکچهرهسازی باب روزِ قرن ۱۸م انگلستان، ناگهان با ظهور ویلیام هوگارت<ref>William Hogarth</ref> (۱۶۹۷ـ۱۷۶۴م) به چالش گرفته شد؛ او چهرهها و صحنههای زندگی عصر خویش را با توانمندی و صراحت عرضه میکرد و نخستین نقاش انگلیسی بود که شهرت جهانی یافت. منظرهسازی در انگلیس با کارهای نقاشان بیگانه ازجمله کانالِتّو<ref>Canaletto</ref> مستقر شد؛ نخستین نقاش انگلیسی که در منظرهپردازی مهارت فوقالعادهای داشت، ریچارد | '''قرن ۱۸'''. در این قرن، هنر انگلیسی با دستاوردهایش در تکچهرهسازی و منظرهپردازی، استقلال یافت. تکچهرهسازی به یُمن وجود دو شخصیت برجستۀ هنری، گِینزبارو و رینولدز، دگرگون شد. هر دو هنرمند لطافت و ظرافت نوینی را به تکچهرهسازی بخشیدند، و تابلوهایی را آفریدند که واجد بیانی گویا از توانگری و تشخّص افراد جامعۀ انگلیسی بودند. آکادمی سلطنتی در ۱۷۶۸م تأسیس شد، و رینولدز در مقام اولین سرپرست آن توانست اصول مقرّر در کلاسیسیسم<ref>classicism</ref> مبتنیبر رنسانس متعالی<ref>High Renaissance</ref> ایتالیا را ارتقا دهد. تکچهرهسازی باب روزِ قرن ۱۸م انگلستان، ناگهان با ظهور ویلیام هوگارت<ref>William Hogarth</ref> (۱۶۹۷ـ۱۷۶۴م) به چالش گرفته شد؛ او چهرهها و صحنههای زندگی عصر خویش را با توانمندی و صراحت عرضه میکرد و نخستین نقاش انگلیسی بود که شهرت جهانی یافت. منظرهسازی در انگلیس با کارهای نقاشان بیگانه ازجمله کانالِتّو<ref>Canaletto</ref> مستقر شد؛ نخستین نقاش انگلیسی که در منظرهپردازی مهارت فوقالعادهای داشت، ریچارد ویلسون<ref> Richard Wilson</ref> بود که چند سالی در رم هنر آموخت. در زمانی که ویلسون بهشیوۀ ایتالیایی متأثر از کلود لورن<ref>Claude Lorrain</ref>، نقاش فرانسوی، منظرهپردازی میکرد، گِینزبارو در منظرهپردازیهایش به بیانی مشخصتر، و احساسی شاعرانهتر دست یافت که از نقاشان قرن ۱۷م هلند، همچون یاکوب وان رویسدال<ref>Jacob van Ruisdael</ref> و مایندرت هوبما<ref>Meindert Hobbema</ref> تأثیر داشت. جورج مورلند<ref>George Morland</ref>، موفقترین منظرهپرداز پیروِ ویلسون شناخته شده است. ویلیام بلیک<ref>William Blake</ref>، شاعر و باسمهساز<ref>etcher</ref> انگلیسی، شخصیّتی منحصربهفرد بود، که شیوۀ کاملاً فردی خویش را برای بیان عالم اساطیری پیچیده و شخصیاش پروراند. نقاشیهای رؤیاییاش از نخستین تجلیّات پرتوان رمانتیسم، بر ساموئل پالمر<ref>Samuel Palmer</ref> تأثیر نهاد. پالمر لحنی مؤکّد از ادراک عارفانه را با منظرهپردازیهایش درآمیخت. تصوّراتِ کابوسوار هنری فیوزلی<ref>Henry Fuseli</ref>، لحن محزونِ شیوۀ رمانتیسم را بازمیتابند. در نیمۀ دوم قرن ۱۸، کاریکاتورسازی رونق گرفت و پدیدآورندگان پیشتاز آن، ازجمله جیمز گیلری<ref>James Gillray</ref>، تامس رولندسون<ref>Thomas Rowlandson</ref> و هوگارت، طنزی گزنده و خشن را در آثارشان بهکار گرفتند. در اواخر قرن ۱۸م جان فَلکسمَن<ref>John Flaxman</ref>، نمایندۀ اصلی مجسمهسازی نئوکلاسیسیسم<ref>neoclassicism</ref> بود. | ||
'''قرن ۱۹'''. کانستبل و ترنر ژرفا و گسترۀ نوینی به منظرهپردازی بخشیدند، تا آنجا که منظرهپردازی پرطرفدارترین و مهمترین گونۀ نقاشی انگلیسی شد. جنبش احیاگران هنر پیشارافائلی که در دهۀ | '''قرن ۱۹'''. کانستبل و ترنر ژرفا و گسترۀ نوینی به منظرهپردازی بخشیدند، تا آنجا که منظرهپردازی پرطرفدارترین و مهمترین گونۀ نقاشی انگلیسی شد. جنبش احیاگران هنر پیشارافائلی که در دهۀ ۱۸۴۰م پا گرفت تا پایان آن قرن بر هنر انگلستان مسلّط ماند. اعضای این جنبش عبارت بودند از هولمن هانت۴۵، دانته گابریل روسّتی۴۶، و جان اِوِرت میلی۴۷ که کار خود را بر اجرای رنگین و پرتفصیل مضامین دینی، ادبی، و صحنههای زندگی روزمره متمرکز ساختند. شیوۀ پیشارافائلی که نخست مورد تمسخر قرار گرفت؛ چندی نگذشت که مقلّدان بسیاری یافت. در اواخر قرن ۱۹م، جنبش هنرها و صنایع دستی۴۸ به سرپرستیِ ویلیام ماریس۴۹ شکل گرفت، که جنبشی بود برای احیای صنایع دستی و طراحی زیبا. رونق مجدّدِ مصوّرسازی کتاب که در اوایل همان قرن بهوسیلۀ تامس استادارد۵۰ آغاز گردیده بود، با تأثیر از گروه احیاگران هنر پیشارافائلی و نهضت هنرها و صنایع دستی بهاوج شکوفایی خود رسید. در اواخر قرن ۱۹، هنر انگلستان از هنر نقاشان فرانسوی، بهویژه اِدگار دگا۵۱ و امپرسیونیستها، تأثیر گرفت. جیمز مکنیل ویسلر۵۲، هنرمند برجستۀ زادۀ امریکا، دغدغۀ داستانسرایی و نقاشی توصیفیِ خاص هنر ویکتوریایی را وانهاد، تا به ویژگیهای زیباشناسانۀ فرم، رنگ، و رنگسایه بپردازد. امپرسیونیستهای انگلیسی، در ۱۸۸۶م باشگاه هنر انگلیسی نو۵۳ را تأسیس کردند. نفوذ هنری فرانسه که با قوت تمام تا قرن ۲۰ در انگلستان ادامه یافت، بهخوبی در آثار نقاشانی همچون ویلسون اِستیر۵۴، جان سینگر سارجنت۵۵ (هنرمند امریکایی دیگری که در انگلستان فعّال بود)، والتر سیکرت۵۶ و اوگوستوس جان۵۷ مشهود است. | ||
'''قرن ۲۰'''. در ۱۹۱۰ راجر فرای۵۸، منتقد انگلیسی، نمایشگاهی برگزار کرد، و هنرمندان انگلیسی را با پُست امپرسیونیسم و فوویسم۵۹ آشنا ساخت. گروه نقاشان کَمدِن تاون در | '''قرن ۲۰'''. در ۱۹۱۰ راجر فرای۵۸، منتقد انگلیسی، نمایشگاهی برگزار کرد، و هنرمندان انگلیسی را با پُست امپرسیونیسم و فوویسم۵۹ آشنا ساخت. گروه نقاشان کَمدِن تاون در ۱۹۱۱م پا گرفت تا به تشویق نقاشانی همّت گمارَد، که ادراکی نو از فرم و رنگ را در نقاشی از صحنههای روزمرۀ زندگیِ لندن بهکار میگرفتند. والتر سیکرت، چارلز جینر۶۰ و هارولد گیلمَن۶۱، شخصیتهای پیشگام این گروه بودند. نقاشان گروه بلومزبری، همچون دانکن گرانت۶۲، دورا کرینگتون۶۳، و ونسا بل۶۴، در پیشبرد همان اهداف گامهای بلندتری برداشتند. درست پیش از آغاز جنگ جهانی اول، نهضتی اختصاصاً انگلیسی توسط ویندم لِویس۶۵ پا گرفت، که ورتیسیسم۶۶ نامگذاری شد. لوویس از معدود هنرمندانی بود که مستقیماً از کوبیسم۶۷ و فتوریسم۶۸ تأثیر پذیرفت. نقاشیهای دیوید بامبرگ۶۹ و مجسمههای هنری گودیه بژسکا۷۰ و جیکُب اپستاین، از دستاوردهای جنبش ورتیسیسم بودند. در فاصلۀ دو جنگ جهانی هنرمندان انگلستان با شتاب، طیف گستردهای از سبکها و داعیههای هنری را عرضه کردند. مَتیو اسمیت۷۱ بهشیوۀ فوویستی کار میکرد؛ کریستوفر وود۷۲ (۱۹۰۱ـ۱۹۳۰م)، سیسل کالینز۷۳ (۱۹۰۸ـ۱۹۸۹م)، و لارنس استیون لوری۷۴ نوعی معصومیت کودکانه را در آثار خود پروراندند؛ استنلی اسپنسر۷۵ با بهرهگیری از نوعی واقعگرایی بسیار پرتفصیل درپی دستیابی به ادراکی ژرف از زندگی روزمره بود؛ بن نیکلسون۷۶ انتزاع ناب را در پیش گرفت؛ پل نَش۷۷، سری ریچاردز۷۸ (۱۹۰۳ـ۱۹۷۹)، و گراهام سادرلند۷۹ به سوررئالیسم گراییدند. سوررئالیسم در هِنری مورِ مجسمهساز نیز تأثیر نهاد. باربارا هپورت و بن نیکلسون، هر دو انتزاعگرا؛ جیکب اپستاین، که بهشیوۀ ورتیسیسم کار میکرد؛ اریک گیل۸۰ و فرانک دابسون۸۱، که بهشیوۀ شکلنما۸۲ هنرآفرینی میکردند. پس از جنگ جهانی دوم هنر انگلستان بهطور فزایندهای خاصیّت کثرتگرایانه یافت. سنّت پرتوان شکلنمایی به شیوههای مختلف ادامه پیدا کرد؛ ازجمله هنرمندان شکلنما عبارتاند از فرانسیس بیکن۸۳، که تصاویر کابوسوارش از پرتوانترین نمودهای یأس معنوی معاصرند؛ لوسین فروید؛ فرانک اوربک۸۴؛ جان برتبی۸۵؛ کیت وون۸۶ (۱۹۱۲ـ۱۹۷۶م)؛ کارِل ویت۸۷ (۱۹۰۸ـ )، و گروهی از نقاشان که همگی بهگونههای مختلف با هنر پاپ طبعآزمایی کردند، همچون ریچارد همیلتون۸۸، پیتر بلیک۸۹، دیوید هاکنی، و کیتاج۹۰. هنر انتزاعی هرگز پیروان پرشوری در انگلستان پیدا نکرد، و فقط در آثار معدودی از نقاشان تجلّی یافت؛ رایلی شخصیت سرآمد اُپ آرت۹۱ بود. از هنرمندانی که در شیوۀ هنر اجرا۹۲ کار میکنند، گیلبرت۹۳ و جورج، که خود را همچون «مجسمههای زنده» عرضه کردند، و بروس مکلین۹۴ (۱۹۴۴ـ ) درخور ذکرند | ||
Holman Hunt | Holman Hunt | ||
نسخهٔ ۵ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۵۲
اِنگلیسی، هُنر (English art)

نقاشی و مجسمهسازی انگلستان از قرن ۱۰م. سنّت تصویرگری نسخ خطی از قرون پیش از قرن ۱۰م استمرار یافته بود. تکچهرهسازی از اواخر قرن ۱۵م رونق گرفت (نخست به پیشگامیِ نقاشان آلمانی و فروبومان[۱])؛ و سپس در قرن ۱۸م (توسط تامس گِینزبارو[۲] و جاشوا رینولدز[۳]) و در قرن ۲۰م (توسط دیوید هاکنی[۴] و لوتسیان فروید[۵]) تداوم یافت. منظرهپردازی در قرن ۱۹م با آثار جان کانستبل[۶] و ترنر[۷] بهاوج رسید. نقاشان گروه احیاگران هنر پیشا رافائلی[۸]، برداشتِ ویکتوریایی از فرهنگ قرون وسطایی را عرضه کردند. در آغاز قرن ۲۰ گروه کَمدِن تاون[۹] و گروه بلومزبری[۱۰] به تأثیرات هنر مدرن در نقاشی و مجسمهسازی پاسخ مساعد دادند؛ آثار جیکوب اپستاین[۱۱] و هنری مور[۱۲] و باربارا هپورت[۱۳] بهتدریج راه را بهسوی انتزاعگرایی گشود. در دهۀ ۱۹۵۰ هنر پاپ در انگلستان آغاز شد. در نیمۀ دوم قرن ۲۰، هنرمندان با مواد مختلط و غیرمعمول طبعآزمایی کردند، ازجمله لاشۀ گوسفند، اثر دامیِن هرست[۱۴]؛ و تختۀ شکلات، اثر هلن چادویک[۱۵] (۱۹۵۳ـ۱۹۹۶).
قرون وسطا. از قرن ۱۰ تا ۱۵م همچون دیگر کشورهای اروپایی، نقاشی و مجسمهسازی این دورۀ انگلستان نیز بر مضامین دینی متمرکز بود، و بیشتر جنبهای بینالمللی داشت تا ویژگی ملّی. از نقاشیهای قرون وسطایی انگلیس شمار اندکی برجا ماندهاند. در طول قرن ۱۳م نقاشی انگلیس در سایۀ حمایت هنری سوم رونق یافت، لیکن در قرن ۱۴م بهسبب جنگ گلها[۱۶] به انحطاط گرایید. اندک مجسمههایی که از تخریب نهضت اصلاح دینی، و سپس از آفات جنگهای داخلی قرن ۱۷ حفظ شدهاند، همگی قویاً وامدار کارهای فرانسویان بودهاند.
قرنهای ۱۵، ۱۶ و ۱۷م. تورّیجانو[۱۷]، مجسمهساز ایتالیایی، با ساختن مقبرۀ هنری هفتم در کلیسای وستمینستر[۱۸] (۱۵۱۲ـ۱۵۱۸)، انگلستان را با شیوۀ رنسانسی آشنا ساخت. از سوی دیگر سلطنت هنری هشتم عملاً به دوران هنر کلیسایی پایان بخشید. نقاشی، بهویژه تکچهرهسازی، با تأثیر از آثار هانس هولباین[۱۹] آلمانی، تداوم یافت. با اینهمه در دورۀ سلطنت ملکه الیزابت، نقاشان انگلیسی شیوۀ متمایزی را در تکچهرهپردازی مینیاتوری پروراندند. نیکلاس هیلیارد[۲۰] و شاگردش آیزاک اولیور[۲۱]، از شخصیتهای برجستۀ این جنبش بودند. هنر انگلستان در قرن ۱۷م بار دیگر از سوی نقاشان خارجی احیا گردید، بهویژه توسط نقاشان فلاندری[۲۲] ازجمله پیتر پل روبنس[۲۳] (که مدت کوتاهی در انگلستان بهسر برد)، و آنتونی وان دایک[۲۴] که در انگلستان اقامت گزید و نقاش دربار چارلز اول[۲۵] شد. آراستگی شیوۀ باروک[۲۶] در آثار وان دایک، بر تکچهرهسازی انگلستان در قرن ۱۷م تأثیر نهاد. در دورۀ مشترکالمنافعی و پس از آن در بازگشت خاندان استوارت[۲۷]، نفوذ نقاشان بیگانۀ فعّال در انگلستان ادامه یافت.
قرن ۱۸. در این قرن، هنر انگلیسی با دستاوردهایش در تکچهرهسازی و منظرهپردازی، استقلال یافت. تکچهرهسازی به یُمن وجود دو شخصیت برجستۀ هنری، گِینزبارو و رینولدز، دگرگون شد. هر دو هنرمند لطافت و ظرافت نوینی را به تکچهرهسازی بخشیدند، و تابلوهایی را آفریدند که واجد بیانی گویا از توانگری و تشخّص افراد جامعۀ انگلیسی بودند. آکادمی سلطنتی در ۱۷۶۸م تأسیس شد، و رینولدز در مقام اولین سرپرست آن توانست اصول مقرّر در کلاسیسیسم[۲۸] مبتنیبر رنسانس متعالی[۲۹] ایتالیا را ارتقا دهد. تکچهرهسازی باب روزِ قرن ۱۸م انگلستان، ناگهان با ظهور ویلیام هوگارت[۳۰] (۱۶۹۷ـ۱۷۶۴م) به چالش گرفته شد؛ او چهرهها و صحنههای زندگی عصر خویش را با توانمندی و صراحت عرضه میکرد و نخستین نقاش انگلیسی بود که شهرت جهانی یافت. منظرهسازی در انگلیس با کارهای نقاشان بیگانه ازجمله کانالِتّو[۳۱] مستقر شد؛ نخستین نقاش انگلیسی که در منظرهپردازی مهارت فوقالعادهای داشت، ریچارد ویلسون[۳۲] بود که چند سالی در رم هنر آموخت. در زمانی که ویلسون بهشیوۀ ایتالیایی متأثر از کلود لورن[۳۳]، نقاش فرانسوی، منظرهپردازی میکرد، گِینزبارو در منظرهپردازیهایش به بیانی مشخصتر، و احساسی شاعرانهتر دست یافت که از نقاشان قرن ۱۷م هلند، همچون یاکوب وان رویسدال[۳۴] و مایندرت هوبما[۳۵] تأثیر داشت. جورج مورلند[۳۶]، موفقترین منظرهپرداز پیروِ ویلسون شناخته شده است. ویلیام بلیک[۳۷]، شاعر و باسمهساز[۳۸] انگلیسی، شخصیّتی منحصربهفرد بود، که شیوۀ کاملاً فردی خویش را برای بیان عالم اساطیری پیچیده و شخصیاش پروراند. نقاشیهای رؤیاییاش از نخستین تجلیّات پرتوان رمانتیسم، بر ساموئل پالمر[۳۹] تأثیر نهاد. پالمر لحنی مؤکّد از ادراک عارفانه را با منظرهپردازیهایش درآمیخت. تصوّراتِ کابوسوار هنری فیوزلی[۴۰]، لحن محزونِ شیوۀ رمانتیسم را بازمیتابند. در نیمۀ دوم قرن ۱۸، کاریکاتورسازی رونق گرفت و پدیدآورندگان پیشتاز آن، ازجمله جیمز گیلری[۴۱]، تامس رولندسون[۴۲] و هوگارت، طنزی گزنده و خشن را در آثارشان بهکار گرفتند. در اواخر قرن ۱۸م جان فَلکسمَن[۴۳]، نمایندۀ اصلی مجسمهسازی نئوکلاسیسیسم[۴۴] بود.
قرن ۱۹. کانستبل و ترنر ژرفا و گسترۀ نوینی به منظرهپردازی بخشیدند، تا آنجا که منظرهپردازی پرطرفدارترین و مهمترین گونۀ نقاشی انگلیسی شد. جنبش احیاگران هنر پیشارافائلی که در دهۀ ۱۸۴۰م پا گرفت تا پایان آن قرن بر هنر انگلستان مسلّط ماند. اعضای این جنبش عبارت بودند از هولمن هانت۴۵، دانته گابریل روسّتی۴۶، و جان اِوِرت میلی۴۷ که کار خود را بر اجرای رنگین و پرتفصیل مضامین دینی، ادبی، و صحنههای زندگی روزمره متمرکز ساختند. شیوۀ پیشارافائلی که نخست مورد تمسخر قرار گرفت؛ چندی نگذشت که مقلّدان بسیاری یافت. در اواخر قرن ۱۹م، جنبش هنرها و صنایع دستی۴۸ به سرپرستیِ ویلیام ماریس۴۹ شکل گرفت، که جنبشی بود برای احیای صنایع دستی و طراحی زیبا. رونق مجدّدِ مصوّرسازی کتاب که در اوایل همان قرن بهوسیلۀ تامس استادارد۵۰ آغاز گردیده بود، با تأثیر از گروه احیاگران هنر پیشارافائلی و نهضت هنرها و صنایع دستی بهاوج شکوفایی خود رسید. در اواخر قرن ۱۹، هنر انگلستان از هنر نقاشان فرانسوی، بهویژه اِدگار دگا۵۱ و امپرسیونیستها، تأثیر گرفت. جیمز مکنیل ویسلر۵۲، هنرمند برجستۀ زادۀ امریکا، دغدغۀ داستانسرایی و نقاشی توصیفیِ خاص هنر ویکتوریایی را وانهاد، تا به ویژگیهای زیباشناسانۀ فرم، رنگ، و رنگسایه بپردازد. امپرسیونیستهای انگلیسی، در ۱۸۸۶م باشگاه هنر انگلیسی نو۵۳ را تأسیس کردند. نفوذ هنری فرانسه که با قوت تمام تا قرن ۲۰ در انگلستان ادامه یافت، بهخوبی در آثار نقاشانی همچون ویلسون اِستیر۵۴، جان سینگر سارجنت۵۵ (هنرمند امریکایی دیگری که در انگلستان فعّال بود)، والتر سیکرت۵۶ و اوگوستوس جان۵۷ مشهود است.
قرن ۲۰. در ۱۹۱۰ راجر فرای۵۸، منتقد انگلیسی، نمایشگاهی برگزار کرد، و هنرمندان انگلیسی را با پُست امپرسیونیسم و فوویسم۵۹ آشنا ساخت. گروه نقاشان کَمدِن تاون در ۱۹۱۱م پا گرفت تا به تشویق نقاشانی همّت گمارَد، که ادراکی نو از فرم و رنگ را در نقاشی از صحنههای روزمرۀ زندگیِ لندن بهکار میگرفتند. والتر سیکرت، چارلز جینر۶۰ و هارولد گیلمَن۶۱، شخصیتهای پیشگام این گروه بودند. نقاشان گروه بلومزبری، همچون دانکن گرانت۶۲، دورا کرینگتون۶۳، و ونسا بل۶۴، در پیشبرد همان اهداف گامهای بلندتری برداشتند. درست پیش از آغاز جنگ جهانی اول، نهضتی اختصاصاً انگلیسی توسط ویندم لِویس۶۵ پا گرفت، که ورتیسیسم۶۶ نامگذاری شد. لوویس از معدود هنرمندانی بود که مستقیماً از کوبیسم۶۷ و فتوریسم۶۸ تأثیر پذیرفت. نقاشیهای دیوید بامبرگ۶۹ و مجسمههای هنری گودیه بژسکا۷۰ و جیکُب اپستاین، از دستاوردهای جنبش ورتیسیسم بودند. در فاصلۀ دو جنگ جهانی هنرمندان انگلستان با شتاب، طیف گستردهای از سبکها و داعیههای هنری را عرضه کردند. مَتیو اسمیت۷۱ بهشیوۀ فوویستی کار میکرد؛ کریستوفر وود۷۲ (۱۹۰۱ـ۱۹۳۰م)، سیسل کالینز۷۳ (۱۹۰۸ـ۱۹۸۹م)، و لارنس استیون لوری۷۴ نوعی معصومیت کودکانه را در آثار خود پروراندند؛ استنلی اسپنسر۷۵ با بهرهگیری از نوعی واقعگرایی بسیار پرتفصیل درپی دستیابی به ادراکی ژرف از زندگی روزمره بود؛ بن نیکلسون۷۶ انتزاع ناب را در پیش گرفت؛ پل نَش۷۷، سری ریچاردز۷۸ (۱۹۰۳ـ۱۹۷۹)، و گراهام سادرلند۷۹ به سوررئالیسم گراییدند. سوررئالیسم در هِنری مورِ مجسمهساز نیز تأثیر نهاد. باربارا هپورت و بن نیکلسون، هر دو انتزاعگرا؛ جیکب اپستاین، که بهشیوۀ ورتیسیسم کار میکرد؛ اریک گیل۸۰ و فرانک دابسون۸۱، که بهشیوۀ شکلنما۸۲ هنرآفرینی میکردند. پس از جنگ جهانی دوم هنر انگلستان بهطور فزایندهای خاصیّت کثرتگرایانه یافت. سنّت پرتوان شکلنمایی به شیوههای مختلف ادامه پیدا کرد؛ ازجمله هنرمندان شکلنما عبارتاند از فرانسیس بیکن۸۳، که تصاویر کابوسوارش از پرتوانترین نمودهای یأس معنوی معاصرند؛ لوسین فروید؛ فرانک اوربک۸۴؛ جان برتبی۸۵؛ کیت وون۸۶ (۱۹۱۲ـ۱۹۷۶م)؛ کارِل ویت۸۷ (۱۹۰۸ـ )، و گروهی از نقاشان که همگی بهگونههای مختلف با هنر پاپ طبعآزمایی کردند، همچون ریچارد همیلتون۸۸، پیتر بلیک۸۹، دیوید هاکنی، و کیتاج۹۰. هنر انتزاعی هرگز پیروان پرشوری در انگلستان پیدا نکرد، و فقط در آثار معدودی از نقاشان تجلّی یافت؛ رایلی شخصیت سرآمد اُپ آرت۹۱ بود. از هنرمندانی که در شیوۀ هنر اجرا۹۲ کار میکنند، گیلبرت۹۳ و جورج، که خود را همچون «مجسمههای زنده» عرضه کردند، و بروس مکلین۹۴ (۱۹۴۴ـ ) درخور ذکرند
Holman Hunt
Dante Gabriel Rossetti
John Everett Millais
Arts and Crafts Movement
William Morris
Thomas Stothard
Edgar Degas
James McNeill Whistler
New English Arts Club
Wilson Steer
John Singer Sargent
Walter Sickert
Augustus John
Roger Fry
fauvism
Charles Ginner
Harold Gilman
Duncan Grant
Dora Carrington
Vanessa bell
Wyndham Lewis
Vorticism
cubism
Futurism
David Bomberg
Henry Gaudier-Brzeska
Matthew Smith
Christopher Wood
Cecil Collins
Laurence Stephen Lowry
Stanley Spencer
Ben Nicholson
Paul Nash
Ceri Richards
Graham Sutherland
Eric Gill
Frank Dobson
figurative
Francis Bacon
Frank Auerbach
John Bratby
Keit Vaughan
Carel Weight
Richard Hamilton
Peter Blake
Kitaj
op art
performance art
Gilbert
Bruce MCLean
- ↑ Low Countries
- ↑ Thomas Gainsborough
- ↑ Joshua Reynolds
- ↑ David Hockney
- ↑ Lucian Freud
- ↑ John Constable
- ↑ Turner
- ↑ Pre-Raphaelite Brotherhood
- ↑ Camden Town Group
- ↑ Bloomsbury Group
- ↑ Jacob Epstein
- ↑ Henry Moore
- ↑ Barbara Hepworth
- ↑ Damien Hirst
- ↑ Helen Chadwick
- ↑ Wars of the Roses
- ↑ Torrigiano
- ↑ Westminster Abbey
- ↑ Hans Holbein
- ↑ Nicholas Hilliard
- ↑ Isaac Oliver
- ↑ Flemish
- ↑ Peter Paul Rubens
- ↑ Anthony van Dyck
- ↑ Charles I
- ↑ baroque
- ↑ Restoration
- ↑ classicism
- ↑ High Renaissance
- ↑ William Hogarth
- ↑ Canaletto
- ↑ Richard Wilson
- ↑ Claude Lorrain
- ↑ Jacob van Ruisdael
- ↑ Meindert Hobbema
- ↑ George Morland
- ↑ William Blake
- ↑ etcher
- ↑ Samuel Palmer
- ↑ Henry Fuseli
- ↑ James Gillray
- ↑ Thomas Rowlandson
- ↑ John Flaxman
- ↑ neoclassicism