شوقی، احمد (۱۸۶۸ـ۱۹۳۲): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
شوقی، احمد (۱۸۶۸ـ۱۹۳۲)<br> | شوقی، احمد (۱۸۶۸ـ۱۹۳۲)<br> | ||
[[پرونده: 26148700-1.jpg | بندانگشتی|احمد شوقی]][[پرونده: 26148700.jpg | بندانگشتی|احمد شوقی]] | [[پرونده: 26148700-1.jpg | بندانگشتی|احمد شوقی]][[پرونده: 26148700.jpg | بندانگشتی|احمد شوقی]] | ||
<p>شاعر برجستۀ نئوکلاسیک، مترجم و نمایشنامهنویس مصری. آخرین شاعر بزرگ درباری و از مفاخر ادب عرب است. دانشآموختۀ مدرسۀ حقوق [[قاهره]] بود. در ۱۸۸۷ برای ادامۀ تحصیل در رشتۀ حقوق در دانشگاه [[مونپلیه]] به اروپا رفت. پس از بازگشت، استعداد خارقالعادهاش در شعر شکوفا شد و در ۱۸۹۱ به دربار خدیو عباس دوم راه یافت و تا زمان مرگ پرچمدار شعر نئوکلاسیک در مصر و جهان عرب باقی ماند. شوقی شایستۀ عنوان ملکالشعرا بود و نکوهش خردهگیران، که او را شاعر پادشاهان خواندهاند، از ارزش آثار او نمیکاهد. نخستین جلد دیوان او، ''شوقیات''، در ۱۸۹۸ منتشر شد، اما دو جلد از مجموعۀ اشعارش، به ترتیب، در ۱۹۲۶ و ۱۹۳۰، و دو جلد دیگر پس از درگذشت او (۱۹۳۶ و ۱۹۴۳) بهچاپ رسید. بهترین سرودههایش، در'' هجو'' لُرد کرامر و در ستایش مصر باستان و وصف محفلهای درباری است. وی از جنگ جهانی اول، تا ۱۹۱۹ در [[اسپانیا]] در تبعید بهسر برد. از شاعران بزرگی چون [[ابوتمام، حبیب بن اوس (ح ۱۸۹ـ ح ۲۳۲ق)|ابوتمام]]، [[بحتری، ولید بن عبید (سوریه ۲۰۶ـ۲۸۴ق)|بحتری]]، [[متنبی، احمد بن حسین (کوفه ح ۳۰۳ـ۳۵۴ق)|متنبی]] و [[ابوالعلای معری، احمد (۳۶۳ـ۴۴۹ق)|ابوالعلاء معرّی]] تأثیر فراوان پذیرفته است. به هنگام اقامت در [[فرانسه]]، با ادبیات این کشور آشنا شد و ''دریاچه'' اثر [[لامارتین، آلفونس ماری | <p>شاعر برجستۀ نئوکلاسیک، مترجم و نمایشنامهنویس مصری. آخرین شاعر بزرگ درباری و از مفاخر ادب عرب است. دانشآموختۀ مدرسۀ حقوق [[قاهره]] بود. در ۱۸۸۷ برای ادامۀ تحصیل در رشتۀ حقوق در دانشگاه [[مونپلیه]] به اروپا رفت. پس از بازگشت، استعداد خارقالعادهاش در شعر شکوفا شد و در ۱۸۹۱ به دربار خدیو عباس دوم راه یافت و تا زمان مرگ پرچمدار شعر نئوکلاسیک در مصر و جهان عرب باقی ماند. شوقی شایستۀ عنوان ملکالشعرا بود و نکوهش خردهگیران، که او را شاعر پادشاهان خواندهاند، از ارزش آثار او نمیکاهد. نخستین جلد دیوان او، ''شوقیات''، در ۱۸۹۸ منتشر شد، اما دو جلد از مجموعۀ اشعارش، به ترتیب، در ۱۹۲۶ و ۱۹۳۰، و دو جلد دیگر پس از درگذشت او (۱۹۳۶ و ۱۹۴۳) بهچاپ رسید. بهترین سرودههایش، در'' هجو'' لُرد کرامر و در ستایش مصر باستان و وصف محفلهای درباری است. وی از جنگ جهانی اول، تا ۱۹۱۹ در [[اسپانیا]] در تبعید بهسر برد. از شاعران بزرگی چون [[ابوتمام، حبیب بن اوس (ح ۱۸۹ـ ح ۲۳۲ق)|ابوتمام]]، [[بحتری، ولید بن عبید (سوریه ۲۰۶ـ۲۸۴ق)|بحتری]]، [[متنبی، احمد بن حسین (کوفه ح ۳۰۳ـ۳۵۴ق)|متنبی]] و [[ابوالعلای معری، احمد (۳۶۳ـ۴۴۹ق)|ابوالعلاء معرّی]] تأثیر فراوان پذیرفته است. به هنگام اقامت در [[فرانسه]]، با ادبیات این کشور آشنا شد و ''دریاچه'' اثر [[لامارتین، آلفونس ماری لوئی دو|لامارتین]] و'' قصههای لافونتن'' را ترجمه کرد. نسل جدید ناسیونالیستهای مصری، چون عقّاد، شُکری و مازنی، او و آثارش را نقد کردهاند. نمایشنامههای منظوم ''علیبیک کبیر'' (۱۸۹۳)، ''مرگ کلئوپاترا'' (۱۹۲۹)، ''لیلی و مجنون'' (۱۹۳۱) از دیگر آثار اوست.</p> | ||
<br><!--26148700--> | <br><!--26148700--> | ||
[[رده:ادبیات عرب]] | [[رده:ادبیات عرب]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۹ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۰۴:۳۶
| احمد شوقی | |
|---|---|
| زادروز |
1868م |
| درگذشت | 1932م |
| ملیت | مصری |
| تحصیلات و محل تحصیل | حقوق از قاهره و دانشگاه مونپلیه |
| شغل و تخصص اصلی | شاعر |
| شغل و تخصص های دیگر | مترجم، نمایشنامهنویس |
| سبک | نئوکلاسیک |
| آثار |
شوقیات نمایشنامههای: علیبیک کبیر (۱۸۹۳)، مرگ کلئوپاترا (۱۹۲۹)، لیلی و مجنون (۱۹۳۱) |
| گروه مقاله | ادبیات عرب |
شوقی، احمد (۱۸۶۸ـ۱۹۳۲)


شاعر برجستۀ نئوکلاسیک، مترجم و نمایشنامهنویس مصری. آخرین شاعر بزرگ درباری و از مفاخر ادب عرب است. دانشآموختۀ مدرسۀ حقوق قاهره بود. در ۱۸۸۷ برای ادامۀ تحصیل در رشتۀ حقوق در دانشگاه مونپلیه به اروپا رفت. پس از بازگشت، استعداد خارقالعادهاش در شعر شکوفا شد و در ۱۸۹۱ به دربار خدیو عباس دوم راه یافت و تا زمان مرگ پرچمدار شعر نئوکلاسیک در مصر و جهان عرب باقی ماند. شوقی شایستۀ عنوان ملکالشعرا بود و نکوهش خردهگیران، که او را شاعر پادشاهان خواندهاند، از ارزش آثار او نمیکاهد. نخستین جلد دیوان او، شوقیات، در ۱۸۹۸ منتشر شد، اما دو جلد از مجموعۀ اشعارش، به ترتیب، در ۱۹۲۶ و ۱۹۳۰، و دو جلد دیگر پس از درگذشت او (۱۹۳۶ و ۱۹۴۳) بهچاپ رسید. بهترین سرودههایش، در هجو لُرد کرامر و در ستایش مصر باستان و وصف محفلهای درباری است. وی از جنگ جهانی اول، تا ۱۹۱۹ در اسپانیا در تبعید بهسر برد. از شاعران بزرگی چون ابوتمام، بحتری، متنبی و ابوالعلاء معرّی تأثیر فراوان پذیرفته است. به هنگام اقامت در فرانسه، با ادبیات این کشور آشنا شد و دریاچه اثر لامارتین و قصههای لافونتن را ترجمه کرد. نسل جدید ناسیونالیستهای مصری، چون عقّاد، شُکری و مازنی، او و آثارش را نقد کردهاند. نمایشنامههای منظوم علیبیک کبیر (۱۸۹۳)، مرگ کلئوپاترا (۱۹۲۹)، لیلی و مجنون (۱۹۳۱) از دیگر آثار اوست.