دلوو، پل (۱۸۹۷ـ۱۹۹۴): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
</ref> بلژیکی. شهرتش بهسبب پردههای اسرارآمیزی است که از زنان برهنه در ویرانههای معماری دورۀ کلاسیک<ref>classical </ref> تصویر کرده است. در ابتدا از [[دالی، سالوادور (۱۹۰۴ـ۱۹۸۹)|دالی]]<ref>Dalí </ref>، [[جورجو، دکریکو|دِ کریکو]]<ref>de Chirico </ref>، و [[ماگریت، رنه (۱۸۹۸ـ۱۹۶۷)|ماگریت]]<ref>Magritte </ref> تأثیر پذیرفت، لیکن بعدها بهشیوهای فردی دست یافت که بازتابی بود از تمرکز او بر زمان، شهوانیت، و مرگ. پیکرهای برهنۀ آثارش حالت خوابگردانی را دارند که اغلب در جوار لکوموتیوهای متوقف مانده، اسکلتهای آدمیان، ماههای نیمه و آینهها تصویر شدهاند؛ چنانکه در پردۀ ''ونوس خفته''<ref>''Sleeping Venus ''</ref>(۱۹۴۴م) مشهود است. در تابلوهایش گاه زن یا مردی خوشپوش در میان برهنگان حضور مییابد، لیکن پرسوناژها بهندرت با یکدیگر در ارتباطاند، و هرگونه پیام شهوانی در حالتی از تعلیق باقی میماند. | </ref> بلژیکی. شهرتش بهسبب پردههای اسرارآمیزی است که از زنان برهنه در ویرانههای معماری دورۀ کلاسیک<ref>classical </ref> تصویر کرده است. در ابتدا از [[دالی، سالوادور (۱۹۰۴ـ۱۹۸۹)|دالی]]<ref>Dalí </ref>، [[جورجو، دکریکو|دِ کریکو]]<ref>de Chirico </ref>، و [[ماگریت، رنه (۱۸۹۸ـ۱۹۶۷)|ماگریت]]<ref>Magritte </ref> تأثیر پذیرفت، لیکن بعدها بهشیوهای فردی دست یافت که بازتابی بود از تمرکز او بر زمان، شهوانیت، و مرگ. پیکرهای برهنۀ آثارش حالت خوابگردانی را دارند که اغلب در جوار لکوموتیوهای متوقف مانده، اسکلتهای آدمیان، ماههای نیمه و آینهها تصویر شدهاند؛ چنانکه در پردۀ ''ونوس خفته''<ref>''Sleeping Venus ''</ref>(۱۹۴۴م) مشهود است. در تابلوهایش گاه زن یا مردی خوشپوش در میان برهنگان حضور مییابد، لیکن پرسوناژها بهندرت با یکدیگر در ارتباطاند، و هرگونه پیام شهوانی در حالتی از تعلیق باقی میماند. | ||
دِلوو در انتهئیت ـ هت<ref>Antheit-Hut </ref>، [[بلژیک]]، بهدنیا آمد. در آکادمی هنرهای زیبای بروکسل<ref>Acadâmie des Beaux-Arts, Brussels </ref> درس خواند، و سالها بهشیوۀ [[ | دِلوو در انتهئیت ـ هت<ref>Antheit-Hut </ref>، [[بلژیک]]، بهدنیا آمد. در آکادمی هنرهای زیبای بروکسل<ref>Acadâmie des Beaux-Arts, Brussels </ref> درس خواند، و سالها بهشیوۀ [[نئوامپرسیونیسم|نئوامپرسیونیستی]]<ref>Neo-Impressionist </ref> هنر آفرید. سپس با تأثیر از [[انسور، جیمز (۱۸۶۰ـ۱۹۴۹)|جیمز اِنسور]]<ref>James Ensor </ref> و دُسمِت<ref>de Smet </ref>، هنرمندان بلژیکی، با [[اکسپرسیونیسم (هنر)|اکسپرسیونیسم]]<ref>expressionism </ref> طبعآزمایی کرد. در میانۀ دهۀ ۱۹۳۰م با تشویق شماری از دوستان نزدیکش با تمام وجود به سوررئالیسم روآورد و بسیاری از کارهای پیشینش را ازبین برد. سوررئالیسم، دِلوو را قادر ساخت تا تصورّات خاطرهانگیز کودکی و نوجوانیاش را آزادانه تصویر کند، کیفیتی که در دوران نیمقرنی بلوغ هنریاش چندان تغییر نکرد. در دهۀ ۱۹۴۰م اسکلت انسان را به آثارش افزود ـ اشارهای به آثار [[انسور، جیمز (۱۸۶۰ـ۱۹۴۹)|جیمز انسور]]، و در نهایت به مضمون ''مرگ و دوشیزه''<ref>Death and the Maiden </ref> در فرهنگ شمال اروپا<ref>North Europe </ref>. شگفتانگیزترین حضور این بنمایه را میتوان در تابلوی ''مسیح در یک تصلیب''<ref>''Christ in a Crucifixion''</ref> (۱۹۵۲م) بازیافت. | ||
| | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۵۶
| پل دلوو Paul Delvaux | |
|---|---|
| زادروز |
انتهئیت ـ هت، بلژیک1897م |
| درگذشت | 1994م |
| ملیت | بلژیکی |
| تحصیلات و محل تحصیل | تحصیل در آكادمی هنرهای زیبای بروكسل |
| شغل و تخصص اصلی | نقاش |
| سبک | سوررئاليسم |
| آثار | ونوس خفته (۱۹۴۴م)، مسیح در یک تصلیب (1952م) |
| گروه مقاله | نگارگری و مجسمهسازی جهان |


دلوو، پل (۱۸۹۷ـ۱۹۹۴م)(Delvaux, Paul)
نقاش سوررئالیست[۱] بلژیکی. شهرتش بهسبب پردههای اسرارآمیزی است که از زنان برهنه در ویرانههای معماری دورۀ کلاسیک[۲] تصویر کرده است. در ابتدا از دالی[۳]، دِ کریکو[۴]، و ماگریت[۵] تأثیر پذیرفت، لیکن بعدها بهشیوهای فردی دست یافت که بازتابی بود از تمرکز او بر زمان، شهوانیت، و مرگ. پیکرهای برهنۀ آثارش حالت خوابگردانی را دارند که اغلب در جوار لکوموتیوهای متوقف مانده، اسکلتهای آدمیان، ماههای نیمه و آینهها تصویر شدهاند؛ چنانکه در پردۀ ونوس خفته[۶](۱۹۴۴م) مشهود است. در تابلوهایش گاه زن یا مردی خوشپوش در میان برهنگان حضور مییابد، لیکن پرسوناژها بهندرت با یکدیگر در ارتباطاند، و هرگونه پیام شهوانی در حالتی از تعلیق باقی میماند.
دِلوو در انتهئیت ـ هت[۷]، بلژیک، بهدنیا آمد. در آکادمی هنرهای زیبای بروکسل[۸] درس خواند، و سالها بهشیوۀ نئوامپرسیونیستی[۹] هنر آفرید. سپس با تأثیر از جیمز اِنسور[۱۰] و دُسمِت[۱۱]، هنرمندان بلژیکی، با اکسپرسیونیسم[۱۲] طبعآزمایی کرد. در میانۀ دهۀ ۱۹۳۰م با تشویق شماری از دوستان نزدیکش با تمام وجود به سوررئالیسم روآورد و بسیاری از کارهای پیشینش را ازبین برد. سوررئالیسم، دِلوو را قادر ساخت تا تصورّات خاطرهانگیز کودکی و نوجوانیاش را آزادانه تصویر کند، کیفیتی که در دوران نیمقرنی بلوغ هنریاش چندان تغییر نکرد. در دهۀ ۱۹۴۰م اسکلت انسان را به آثارش افزود ـ اشارهای به آثار جیمز انسور، و در نهایت به مضمون مرگ و دوشیزه[۱۳] در فرهنگ شمال اروپا[۱۴]. شگفتانگیزترین حضور این بنمایه را میتوان در تابلوی مسیح در یک تصلیب[۱۵] (۱۹۵۲م) بازیافت.