تأله: تفاوت میان نسخهها
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
تَأَلُّه (deification)<br/> (یا: خداگونه شدن) مسیر یا عملی که فرد را منزلت خدایی میبخشد. برای مثلاً در مصر و روم باستان، برخی از فرمانروایان پس از مرگشان خدا شمرده میشدند. تأله در جهان باستان متداول بود و فاصلۀ میان انسان فانی<ref>mortal human </ref> و خدای باقی<ref>immortal god </ref> را پر میکرد. در ادیان سرّی<ref>Mystery Religions </ref>، همچون مهرپرستی<ref>cult of Mithras </ref> و دیونوسوسپرستی<ref>cult of Dionysus </ref>، بهمعنی اتحاد با خدا بود که از طریق آیینهای پاگشایی محقق میشد. اسکندر مقدونی شئون الهی<ref>divine honours </ref> را پذیرفت، یولیوس سِزار<ref>Julius Caesar </ref> را اوگوستوس به مرتبۀ الهی رساند و این سنتی شد در میان دیگر قیصرها که در طول حیاتشان پرستش میشدند. چهبسا خویشان و نزدیکان آنان نیز به این افتخار دست مییافتند. در بسیاری از ادیان<ref>religions </ref> و اساطیر<ref>mythologies</ref>، تفاوت بسیار بین انسان و خدا وجود ندارد. در بودائیگری مهایانا<ref> Mahayana Buddhism </ref>، بُدهیسَتوا<ref>Bodhisattva </ref>ها کسانی هستند که به اشراق<ref>enlightenment </ref> رسیدهاند؛ اما بهجای ورود در نیروانا<ref>nirvana </ref> در دنیا ماندهاند تا در نیل به اشراق به دیگران یاری دهند. اگرچه دین بودا خدای متعالی ندارد، بدهیستواها منزلت خدایی<ref>godlike status</ref> دارند و اغلب پرستش میشوند و به آنها توسل جسته میشود. در دین هندو<ref> Hinduism </ref> نیز مرز پررنگی بین خدا و انسانهای مقدس وجود ندارد، زیرا بارقهای از ذات الهی در همۀ آدمیان موجود است. از اینرو مثلاً بزرگمردی مانند گاندی<ref>Gandhi </ref> را همچون خدایی میتوان در عبادتگاهی زیارت کرد. چینیها ارواح نیاکانشان را منشأ اثر در زندگی خویش میدانند و میکوشند آنان را همچون خدایان از خود خشنود سازند. «هشت نامیرا<ref>eight Immortals </ref>» در دائوباوری<ref>Taoism </ref> عامیانه، هم صفات و نواقص انسانی را دارند و هم قوای الهی<ref>godlike powers</ref> را. در اسلام نیز فرقۀ سبائیه که از تندروترین غُلات بودند، حضرت علی (ع) را دارای مقام الهی میشمردند و فرقههای دیگر دیگران را. اصولاً غلو و خداگونهانگاری یا صفات الهی بخشیدن به قدیسان و مقدسان و بزرگان دین، کم یا بیش پدیدهای شایع در تاریخ ادیان است. | تَأَلُّه (deification)<br/> (یا: خداگونه شدن) مسیر یا عملی که فرد را منزلت خدایی میبخشد. برای مثلاً در مصر و روم باستان، برخی از فرمانروایان پس از مرگشان خدا شمرده میشدند. تأله در جهان باستان متداول بود و فاصلۀ میان انسان فانی<ref>mortal human </ref> و خدای باقی<ref>immortal god </ref> را پر میکرد. در ادیان سرّی<ref>Mystery Religions </ref>، همچون مهرپرستی<ref>cult of Mithras </ref> و دیونوسوسپرستی<ref>cult of Dionysus </ref>، بهمعنی اتحاد با خدا بود که از طریق آیینهای پاگشایی محقق میشد. اسکندر مقدونی شئون الهی<ref>divine honours </ref> را پذیرفت، یولیوس سِزار<ref>Julius Caesar </ref> را اوگوستوس به مرتبۀ الهی رساند و این سنتی شد در میان دیگر قیصرها که در طول حیاتشان پرستش میشدند. چهبسا خویشان و نزدیکان آنان نیز به این افتخار دست مییافتند. در بسیاری از ادیان<ref>religions </ref> و اساطیر<ref>mythologies</ref>، تفاوت بسیار بین انسان و خدا وجود ندارد. در بودائیگری مهایانا<ref> Mahayana Buddhism </ref>، بُدهیسَتوا<ref>Bodhisattva </ref>ها کسانی هستند که به اشراق<ref>enlightenment </ref> رسیدهاند؛ اما بهجای ورود در نیروانا<ref>nirvana </ref> در دنیا ماندهاند تا در نیل به اشراق به دیگران یاری دهند. اگرچه دین بودا خدای متعالی ندارد، بدهیستواها منزلت خدایی<ref>godlike status</ref> دارند و اغلب پرستش میشوند و به آنها توسل جسته میشود. در دین هندو<ref> Hinduism </ref> نیز مرز پررنگی بین خدا و انسانهای مقدس وجود ندارد، زیرا بارقهای از ذات الهی در همۀ آدمیان موجود است. از اینرو مثلاً بزرگمردی مانند گاندی<ref>Gandhi </ref> را همچون خدایی میتوان در عبادتگاهی زیارت کرد. چینیها ارواح نیاکانشان را منشأ اثر در زندگی خویش میدانند و میکوشند آنان را همچون خدایان از خود خشنود سازند. «هشت نامیرا<ref>eight Immortals </ref>» در دائوباوری<ref>Taoism </ref> عامیانه، هم صفات و نواقص انسانی را دارند و هم قوای الهی<ref>godlike powers</ref> را. در اسلام نیز فرقۀ سبائیه که از تندروترین غُلات بودند، حضرت علی (ع) را دارای مقام الهی میشمردند و فرقههای دیگر دیگران را. اصولاً غلو و خداگونهانگاری یا صفات الهی بخشیدن به قدیسان و مقدسان و بزرگان دین، کم یا بیش پدیدهای شایع در تاریخ ادیان است. | ||
<br/> <!--14040600--> | <br/> <!--14040600--> | ||
---- | |||
[[Category:ادیان و فرقه های غیراسلام]] [[Category:عناصر، اصطلاحات و مفاهیم مشترک]] | [[Category:ادیان و فرقه های غیراسلام]] [[Category:عناصر، اصطلاحات و مفاهیم مشترک]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۰۳:۳۸
تَأَلُّه (deification)
(یا: خداگونه شدن) مسیر یا عملی که فرد را منزلت خدایی میبخشد. برای مثلاً در مصر و روم باستان، برخی از فرمانروایان پس از مرگشان خدا شمرده میشدند. تأله در جهان باستان متداول بود و فاصلۀ میان انسان فانی[۱] و خدای باقی[۲] را پر میکرد. در ادیان سرّی[۳]، همچون مهرپرستی[۴] و دیونوسوسپرستی[۵]، بهمعنی اتحاد با خدا بود که از طریق آیینهای پاگشایی محقق میشد. اسکندر مقدونی شئون الهی[۶] را پذیرفت، یولیوس سِزار[۷] را اوگوستوس به مرتبۀ الهی رساند و این سنتی شد در میان دیگر قیصرها که در طول حیاتشان پرستش میشدند. چهبسا خویشان و نزدیکان آنان نیز به این افتخار دست مییافتند. در بسیاری از ادیان[۸] و اساطیر[۹]، تفاوت بسیار بین انسان و خدا وجود ندارد. در بودائیگری مهایانا[۱۰]، بُدهیسَتوا[۱۱]ها کسانی هستند که به اشراق[۱۲] رسیدهاند؛ اما بهجای ورود در نیروانا[۱۳] در دنیا ماندهاند تا در نیل به اشراق به دیگران یاری دهند. اگرچه دین بودا خدای متعالی ندارد، بدهیستواها منزلت خدایی[۱۴] دارند و اغلب پرستش میشوند و به آنها توسل جسته میشود. در دین هندو[۱۵] نیز مرز پررنگی بین خدا و انسانهای مقدس وجود ندارد، زیرا بارقهای از ذات الهی در همۀ آدمیان موجود است. از اینرو مثلاً بزرگمردی مانند گاندی[۱۶] را همچون خدایی میتوان در عبادتگاهی زیارت کرد. چینیها ارواح نیاکانشان را منشأ اثر در زندگی خویش میدانند و میکوشند آنان را همچون خدایان از خود خشنود سازند. «هشت نامیرا[۱۷]» در دائوباوری[۱۸] عامیانه، هم صفات و نواقص انسانی را دارند و هم قوای الهی[۱۹] را. در اسلام نیز فرقۀ سبائیه که از تندروترین غُلات بودند، حضرت علی (ع) را دارای مقام الهی میشمردند و فرقههای دیگر دیگران را. اصولاً غلو و خداگونهانگاری یا صفات الهی بخشیدن به قدیسان و مقدسان و بزرگان دین، کم یا بیش پدیدهای شایع در تاریخ ادیان است.