ژاک قدری مسلک و خواجه اش: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳: خط ۳:
<p>
<p>


رمانی از [[دیدرو، دنی (۱۷۱۳ـ۱۷۸۴)|دنی دیدرو]]، به زبان فرانسوی، منتشرشده در ۱۷۹۲ (ترجمۀ آلمانی) و ۱۷۹۶ (اصل فرانسوی). ژاک، جوان نیک‌نهاد و صادق با علاقه‌هایی کمابیش فلسفی، برای سرگرمی خواجه‌اش از داستان زندگی و عشق‌های خود حکایت می‌کند. روال داستان‌ها با پرسش‌های خواجه و حاشیه‌پردازی‌های عموماً فلسفی ژاک مدام به‌هم می‌خورد. در این میانه، جز داستان‌های مربوط به ژاک، داستان‌های دیگری نیز پرداخته می‌شود. غرض اصلی دیدرو، که با قضاوت‌های تند و ایجاد موقعیت‌های طنزآورانه همراه است، انگیختن شعور خواننده است. ژاک بر این باور است که هرآنچه برای او رخ داده، باید رخ می‌داده و رخ‌دادن آن به‌گونه‌ای دیگر ناممکن است. دیدرو در نوشتن این رمان بسیار از ''تریسترام شندی'' و نحوۀ روایت حاشیه‌پردازانه و طنزآورانۀ آن متأثر است. تأثیر [[رابله، فرانسوا (ح ۱۴۹۵م ـ۱۵۵۳)|رابله]] نیز بر این رمان مشهود است. ''ژاک قدری مسلک''، که به ویژه ستایش [[میلان کوندرا (۱۹۲۹)|میلان کوندرا]] را برانگیخت، واپسین اثر دیدرو و بزرگ‌ترین اثر روایی اوست. این رمان که به جریان اصیل رمان‌نویسی اروپایی تعلق دارد، در ردیف آثاری چون ''[[دن کیشوت|دون کیشوت]]'' و'' [[تریسترام شندی]]'' قرار دارد. مینو مشیری این اثر را با عنوان ''ژاک قضاقدری و اربابش'' به فارسی ترجمه کرده است.</p>
رمانی از [[دیدرو، دنی (۱۷۱۳ـ۱۷۸۴)|دنی دیدرو]]، به زبان فرانسوی، منتشرشده در ۱۷۹۲م (ترجمۀ آلمانی) و ۱۷۹۶م (اصل فرانسوی). ژاک، جوان نیک‌نهاد و صادق با علاقه‌هایی کمابیش فلسفی، برای سرگرمی خواجه‌اش از داستان زندگی و عشق‌های خود حکایت می‌کند. روال داستان‌ها با پرسش‌های خواجه و حاشیه‌پردازی‌های عموماً فلسفی ژاک مدام به‌هم می‌خورد. در این میانه، جز داستان‌های مربوط به ژاک، داستان‌های دیگری نیز پرداخته می‌شود. غرض اصلی دیدرو، که با قضاوت‌های تند و ایجاد موقعیت‌های طنزآورانه همراه است، انگیختن شعور خواننده است. ژاک بر این باور است که هرآنچه برای او رخ داده، باید رخ می‌داده و رخ‌دادن آن به‌گونه‌ای دیگر ناممکن است. دیدرو در نوشتن این رمان بسیار از ''تریسترام شندی'' و نحوۀ روایت حاشیه‌پردازانه و طنزآورانۀ آن متأثر است. تأثیر [[رابله، فرانسوا (ح ۱۴۹۵م ـ۱۵۵۳)|رابله]] نیز بر این رمان مشهود است. ''ژاک قدری مسلک''، که به ویژه ستایش [[کوندرا، میلان|میلان کوندرا]] را برانگیخت، واپسین اثر دیدرو و بزرگ‌ترین اثر روایی اوست. این رمان که به جریان اصیل رمان‌نویسی اروپایی تعلق دارد، در ردیف آثاری چون ''[[دن کیشوت|دون کیشوت]]'' و'' [[تریسترام شندی]]'' قرار دارد. مینو مشیری این اثر را با عنوان ''ژاک قضاقدری و اربابش'' به فارسی ترجمه کرده است.</p>
<br><!--24001700-->
<br><!--24001700-->
[[رده:ادبیات غرب]]
[[رده:ادبیات غرب]]
[[رده:رمان (اشخاص و آثار)]]
[[رده:رمان (اشخاص و آثار)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۴۲

ژاکِ قَدَری‌مَسلک و خواجه‌اش (Jacques le fataliste et son)

رمانی از دنی دیدرو، به زبان فرانسوی، منتشرشده در ۱۷۹۲م (ترجمۀ آلمانی) و ۱۷۹۶م (اصل فرانسوی). ژاک، جوان نیک‌نهاد و صادق با علاقه‌هایی کمابیش فلسفی، برای سرگرمی خواجه‌اش از داستان زندگی و عشق‌های خود حکایت می‌کند. روال داستان‌ها با پرسش‌های خواجه و حاشیه‌پردازی‌های عموماً فلسفی ژاک مدام به‌هم می‌خورد. در این میانه، جز داستان‌های مربوط به ژاک، داستان‌های دیگری نیز پرداخته می‌شود. غرض اصلی دیدرو، که با قضاوت‌های تند و ایجاد موقعیت‌های طنزآورانه همراه است، انگیختن شعور خواننده است. ژاک بر این باور است که هرآنچه برای او رخ داده، باید رخ می‌داده و رخ‌دادن آن به‌گونه‌ای دیگر ناممکن است. دیدرو در نوشتن این رمان بسیار از تریسترام شندی و نحوۀ روایت حاشیه‌پردازانه و طنزآورانۀ آن متأثر است. تأثیر رابله نیز بر این رمان مشهود است. ژاک قدری مسلک، که به ویژه ستایش میلان کوندرا را برانگیخت، واپسین اثر دیدرو و بزرگ‌ترین اثر روایی اوست. این رمان که به جریان اصیل رمان‌نویسی اروپایی تعلق دارد، در ردیف آثاری چون دون کیشوت و تریسترام شندی قرار دارد. مینو مشیری این اثر را با عنوان ژاک قضاقدری و اربابش به فارسی ترجمه کرده است.