پیکرنگاری درباری: تفاوت میان نسخهها
DaneshGostar (بحث | مشارکتها) (جایگزینی متن - '\\1' به '<!--1') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
پیکرنگاری درباری <br> | پیکرنگاری درباری <br> | ||
<p>(یا: مکتب زند و قاجار) نقاشیهای بزرگاندازۀ رنگروغنی که بهمنظور نصب در کاخها و بناهای مجلل و آراستن فضای داخلی آنها نقاشی میشدند. این مکتب بین قرن ۱۲ تا ۱۴ق، تقریباً بین محمدزمان و | <p>(یا: مکتب زند و قاجار) نقاشیهای بزرگاندازۀ رنگروغنی که بهمنظور نصب در کاخها و بناهای مجلل و آراستن فضای داخلی آنها نقاشی میشدند. این مکتب بین قرن ۱۲ تا ۱۴ق، تقریباً بین محمدزمان و [[کمال الملک، محمد (تهران ۱۲۲۷ـ۱۳۱۹ش)|کمالالملک]]، نضج گرفت. پیکرنگاری درباری در زمان فتحعلیشاه بهاوج شکوفایی رسید و پس از درگذشت وی در ۱۲۵۰ق راه زوال پیمود. در مکتب زند و قاجار، روشهای طبیعتپردازی، چکیدهنگاری و آذینگری، با هم سازگار شده، و عینیّت اروپایی و ذهنیّت ایرانی درآمیختهاند. ویژگیهای تصویری پیکرنگاری درباری عبارتاند از ساختار اغلب متقارن براساس خطوط عمودی، افقی، و منحنی؛ سادهگرایی در پرداخت سایهروشن و مجسمسازی چهرهها و جامهها؛ تلفیق نقشمایههای تزیینی و تصویری؛ استفاده از رنگهای محدود؛ بازنمایی پیکر انسان با تجسم جلال، وقار و زیبایی آرمانی به مثابۀ مضمون اصلی، بدون توجه به شبیهسازی و نمایش خصوصیات روانی و فردی اشخاص ـ در این نوع نقاشی افراد اغلب بهواسطۀ اشیا معرفی میشدند؛ سطوح و نوارهای تزیینی الماس، مروارید، و زمرد؛ پر شدن فضای دوبعدی بهوسیلۀ اشیای فرعی همچون صراحی، جام، میوه، گلدان، و غیره؛ مشخصنبودن منبع نور؛ فاقد سایهبودن سوژهها؛ مسطحبودن لباس افراد؛ نمایش حیواناتی همچون [[اسب]]، [[شیر (جانوران)|شیر]]، [[آهو]]، و برخی حیوانات خانگی همچون گربه و پرندگان؛ استفادۀ همهجانبه از سنّت قرن ۱۱ق و اختلاط منظرهسازی سنّتی اروپایی یا مجلسبندی متقارن و یکنواخت، و شعور رنگشناسی ممتاز ایرانی در مناظر و عمارات و قامت اشخاص. در این مکتب تأثیرپذیری از غرب در منظرهها و بناهایی بازیافتنی است که گاه در پسزمینۀ پردهها دیده میشدند و تأثیرات محدودی از هندسه مناظر و مقدار مختصری سایهروشن و سهبعدنمایی دارند. مشخصات چهرۀ زنان عبارت بوده است از صورت گرد، چشمان بادامی خمار، ابروان پیوستۀ کمانی، بینی باریک و کوچک و دهان ظریف. مردان (شاهان و شاهزادگان) بهصورتی آرمانی با بدنی استوار و شانههایی پهن و ستبر و کمری باریک و چهرهای زیبا تصویر شدهاند، درحالیکه دستی به شال کمر و دستی دیگر بر قبضۀ خنجر دارند. مضمون این آثار لذات و زیباییهای میرای زمینی است، بهویژه شاهان، شاهزادگان و رامشگران درباری که تنها در برابر ارسی یا پنجرهای قرار گرفتهاند. مهرعلی برجستهترین نقاش فتحعلیشاه بود، که شمایلی از او را با تاج کیانی و عصایی مرصّع ترسیم کرده است. از دیگر نقاشان این مکتب میرزابابا، [[لطفعلی خان شیرازی صورتگر|لطفعلیخان شیرازی]]، آقا محمداسماعیل، حیدرعلی اصفهانی، آقا محمدباقر، آقا نجفعلی، آقا زمان، محمدحسن، سیدمیرزا، [[ابوالقاسم]]، شیخ عباسی، میرزا احمد، و عبدالله خان در خور ذکرند.</p> | ||
<br><!--13249300--> | <br><!--13249300--> | ||
[[رده:نگارگری و مجسمه سازی ایران]] | [[رده:نگارگری و مجسمه سازی ایران]] | ||
[[رده:سبک ها، اصطلاحات و اماکن]] | [[رده:سبک ها، اصطلاحات و اماکن]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۱۹
پیکرنگاری درباری
(یا: مکتب زند و قاجار) نقاشیهای بزرگاندازۀ رنگروغنی که بهمنظور نصب در کاخها و بناهای مجلل و آراستن فضای داخلی آنها نقاشی میشدند. این مکتب بین قرن ۱۲ تا ۱۴ق، تقریباً بین محمدزمان و کمالالملک، نضج گرفت. پیکرنگاری درباری در زمان فتحعلیشاه بهاوج شکوفایی رسید و پس از درگذشت وی در ۱۲۵۰ق راه زوال پیمود. در مکتب زند و قاجار، روشهای طبیعتپردازی، چکیدهنگاری و آذینگری، با هم سازگار شده، و عینیّت اروپایی و ذهنیّت ایرانی درآمیختهاند. ویژگیهای تصویری پیکرنگاری درباری عبارتاند از ساختار اغلب متقارن براساس خطوط عمودی، افقی، و منحنی؛ سادهگرایی در پرداخت سایهروشن و مجسمسازی چهرهها و جامهها؛ تلفیق نقشمایههای تزیینی و تصویری؛ استفاده از رنگهای محدود؛ بازنمایی پیکر انسان با تجسم جلال، وقار و زیبایی آرمانی به مثابۀ مضمون اصلی، بدون توجه به شبیهسازی و نمایش خصوصیات روانی و فردی اشخاص ـ در این نوع نقاشی افراد اغلب بهواسطۀ اشیا معرفی میشدند؛ سطوح و نوارهای تزیینی الماس، مروارید، و زمرد؛ پر شدن فضای دوبعدی بهوسیلۀ اشیای فرعی همچون صراحی، جام، میوه، گلدان، و غیره؛ مشخصنبودن منبع نور؛ فاقد سایهبودن سوژهها؛ مسطحبودن لباس افراد؛ نمایش حیواناتی همچون اسب، شیر، آهو، و برخی حیوانات خانگی همچون گربه و پرندگان؛ استفادۀ همهجانبه از سنّت قرن ۱۱ق و اختلاط منظرهسازی سنّتی اروپایی یا مجلسبندی متقارن و یکنواخت، و شعور رنگشناسی ممتاز ایرانی در مناظر و عمارات و قامت اشخاص. در این مکتب تأثیرپذیری از غرب در منظرهها و بناهایی بازیافتنی است که گاه در پسزمینۀ پردهها دیده میشدند و تأثیرات محدودی از هندسه مناظر و مقدار مختصری سایهروشن و سهبعدنمایی دارند. مشخصات چهرۀ زنان عبارت بوده است از صورت گرد، چشمان بادامی خمار، ابروان پیوستۀ کمانی، بینی باریک و کوچک و دهان ظریف. مردان (شاهان و شاهزادگان) بهصورتی آرمانی با بدنی استوار و شانههایی پهن و ستبر و کمری باریک و چهرهای زیبا تصویر شدهاند، درحالیکه دستی به شال کمر و دستی دیگر بر قبضۀ خنجر دارند. مضمون این آثار لذات و زیباییهای میرای زمینی است، بهویژه شاهان، شاهزادگان و رامشگران درباری که تنها در برابر ارسی یا پنجرهای قرار گرفتهاند. مهرعلی برجستهترین نقاش فتحعلیشاه بود، که شمایلی از او را با تاج کیانی و عصایی مرصّع ترسیم کرده است. از دیگر نقاشان این مکتب میرزابابا، لطفعلیخان شیرازی، آقا محمداسماعیل، حیدرعلی اصفهانی، آقا محمدباقر، آقا نجفعلی، آقا زمان، محمدحسن، سیدمیرزا، ابوالقاسم، شیخ عباسی، میرزا احمد، و عبدالله خان در خور ذکرند.