کمینه گرایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
(یا: مینیمالیسم) جنبشی در هنر انتزاعی<ref>abstract art
(یا: مینیمالیسم) جنبشی در هنر انتزاعی<ref>abstract art


</ref> که در موسیقی به‌صورت ‌آهنگ‌های بسیار ساده‌شده تجلّی می‌یابد. هنر کمینه‌گرا در دهۀ ۱۹۵۰ در امریکا به‌منزلۀ واکنشی دربرابر اکسپرسیونیسم انتزاعی<ref>abstract expressionism </ref> پا گرفت، و با دوری‌جستن از رهیافت احساسی آن، به‌سوی غیرشخصی‌گرایی و شکل‌های بنیادینِ معمولاً هندسی، پیش رفت. بیش از هر هنری در قالب مجسمه‌سازی، به‌ویژه در آثار کارل آندره<ref>Carl Andre</ref>، کامل‌ترین نمود بیانی‌اش را یافته است؛ آندره از مواد و مصالح صنعتی برای ایجاد ترکیب‌بندی دقیق و مقیاس‌دار بهره می‌گیرد. در موسیقی، این جنبش از دهۀ ۱۹۶۰ در نوعی فرازهای بزرگ موسیقایی، اغلب تونال<ref> tonal </ref> یا دیاتونیک<ref>diatonic </ref>، و بسیار تکرارشونده، آشکار گردید، که برمبنای چند طرح موسیقاییِ «مینیمال» ساخته می‌شدند. ازجمله بزرگ‌ترین آهنگ‌سازان کمینه‌گرا عبارت‌اند از استیو رایک<ref>Steve Reich</ref> و فیلیپ گلس<ref> Philip Glass </ref>. کمینه‌گرایی الهام'''‌'''بخش گنجینه'''‌'''ای از نوشته'''‌'''های نظری دربارۀ هنر، به'''‌'''ویژه زیباشناسی شد، و تأثیر آن به قلمرو شعر و رقص گسترش یافت. کمینه'''‌'''گرایی نخستین جنبش هنری شاخصی بود که کاملاً توسط هنرمندان امریکایی بنا گردید. این واژه برگرفته از نوشتۀ منتقد هنری امریکایی، باربارا رُز<ref>Barbara Rose </ref>، بود که آثار هنری را هرس'''‌'''شده تا حد «‌مینیمم» توصیف می'''‌'''کرد. هنر کمینه'''‌'''گرا تمامی تصاویر بازنمایی'''‌'''شده یا مشابه موضوع کار را وامی'''‌'''نهد، و بر این باور مبتنی است که هنر باید همچون ریاضی، منطقی، ساده، و روشن باشد، و با ارزش'''‌'''های شخصی، اجتماعی، اخلاقی، و فلسفی دچار پیچیدگی نشود. بر این اساس آثار هنری از دگرگونی، تصویرپردازی، یا معنا عاری'''‌'''اند. نقاشی'''‌'''ها اغلب سبکی هندسی دارند، و نظام'''‌'''های خشک و سخت، و تصاویر منفرد و یک'''‌'''دست'''‌'''شده را به'''‌'''نمایش می'''‌'''گذارند. گواه حضور هنرمند، مثلاً ضربۀ قلم'''‌'''مو، معمولاً برای ایجاد هنری که شکاف بین الهام و امر روزمره را پر کند، محو و نابود می'''‌'''شود. علی'''‌'''رغم محدودیت'''‌'''های آشکار، هنر کمینه'''‌'''گرا انواع بسیاری از سبک'''‌'''ها، از تابلوهای تک'''‌'''رنگ<ref>monochrome </ref> آگنس مارتین<ref>Agnes Martin</ref>، تا سازه'''‌'''های برهم'''‌'''انباشتۀ تیرآهن'''‌'''ها اثر کارل آندره، را دربر‌می'''‌'''گیرد. کمینه'''‌'''گرایی با وانهادن توهّم فضایی که به آثار هنری بُعد، فضا، یا پرسپکتیو می'''‌'''بخشد، اهداف نوینی را در هنر، به'''‌'''ویژه مجسمه'''‌'''سازی، پیش'''‌'''نهاد. از میان هنرمندان برجستۀ این جنبش، کارل آندره، دَن فلیوین<ref> Dan Flavin </ref>، دونالد جاد<ref>Donald Judd </ref>، سل لویت<ref>Sol Le Witt </ref>، ریچارد سرا<ref>Richard Serra </ref>، و فرانک استلا<ref>Frank Stella</ref> درخور ذکرند.
</ref> که در موسیقی به‌صورت ‌آهنگ‌های بسیار ساده‌شده تجلّی می‌یابد. هنر کمینه‌گرا در دهۀ ۱۹۵۰م در [[امریکا، ایالات متحده|امریکا]] به‌منزلۀ واکنشی دربرابر [[اکسپرسیونیسم انتزاعی]]<ref>abstract expressionism </ref> پا گرفت، و با دوری‌جستن از رهیافت احساسی آن، به‌سوی غیرشخصی‌گرایی و شکل‌های بنیادینِ معمولاً هندسی، پیش رفت. بیش از هر هنری در قالب مجسمه‌سازی، به‌ویژه در آثار [[آندره، کارل|کارل آندره]]<ref>Carl Andre</ref>، کامل‌ترین نمود بیانی‌اش را یافته است؛ آندره از مواد و مصالح صنعتی برای ایجاد ترکیب‌بندی دقیق و مقیاس‌دار بهره می‌گیرد. در موسیقی، این جنبش از دهۀ ۱۹۶۰م در نوعی فرازهای بزرگ موسیقایی، اغلب تونال<ref> tonal </ref> یا دیاتونیک<ref>diatonic </ref>، و بسیار تکرارشونده، آشکار گردید، که برمبنای چند طرح موسیقاییِ «مینیمال» ساخته می‌شدند. ازجمله بزرگ‌ترین آهنگ‌سازان کمینه‌گرا عبارت‌اند از [[رایک، استیو|استیو رایک]]<ref>Steve Reich</ref> و [[گلس، فیلیپ|فیلیپ گلس]]<ref> Philip Glass </ref>. کمینه‌گرایی الهام'''‌'''بخش گنجینه'''‌'''ای از نوشته'''‌'''های نظری دربارۀ هنر، به'''‌'''ویژه زیباشناسی شد، و تأثیر آن به قلمرو شعر و رقص گسترش یافت. کمینه'''‌'''گرایی نخستین جنبش هنری شاخصی بود که کاملاً توسط هنرمندان امریکایی بنا گردید. این واژه برگرفته از نوشتۀ منتقد هنری امریکایی، باربارا رُز<ref>Barbara Rose </ref>، بود که آثار هنری را هرس'''‌'''شده تا حد «‌مینیمم» توصیف می'''‌'''کرد. هنر کمینه'''‌'''گرا تمامی تصاویر بازنمایی'''‌'''شده یا مشابه موضوع کار را وامی'''‌'''نهد، و بر این باور مبتنی است که هنر باید همچون ریاضی، منطقی، ساده، و روشن باشد، و با ارزش'''‌'''های شخصی، اجتماعی، اخلاقی، و فلسفی دچار پیچیدگی نشود. بر این اساس آثار هنری از دگرگونی، تصویرپردازی، یا معنا عاری'''‌'''اند. نقاشی'''‌'''ها اغلب سبکی هندسی دارند، و نظام'''‌'''های خشک و سخت، و تصاویر منفرد و یک'''‌'''دست'''‌'''شده را به'''‌'''نمایش می'''‌'''گذارند. گواه حضور هنرمند، مثلاً ضربۀ قلم'''‌'''مو، معمولاً برای ایجاد هنری که شکاف بین الهام و امر روزمره را پر کند، محو و نابود می'''‌'''شود. علی'''‌'''رغم محدودیت'''‌'''های آشکار، هنر کمینه'''‌'''گرا انواع بسیاری از سبک'''‌'''ها، از تابلوهای تک'''‌'''رنگ<ref>monochrome </ref> آگنس مارتین<ref>Agnes Martin</ref>، تا سازه'''‌'''های برهم'''‌'''انباشتۀ تیرآهن'''‌'''ها اثر کارل آندره، را دربر‌می'''‌'''گیرد. کمینه'''‌'''گرایی با وانهادن توهّم فضایی که به آثار هنری بُعد، فضا، یا پرسپکتیو می'''‌'''بخشد، اهداف نوینی را در هنر، به'''‌'''ویژه مجسمه'''‌'''سازی، پیش'''‌'''نهاد. از میان هنرمندان برجستۀ این جنبش، کارل آندره، [[فلیوین، دن (۱۹۳۳)|دَن فلیوین]]<ref> Dan Flavin </ref>، [[جاد، دونالد (۱۹۲۸ـ۱۹۹۴)|دونالد جاد]]<ref>Donald Judd </ref>، سل لویت<ref>Sol Le Witt </ref>، [[سرا، ریچارد|ریچارد سرا]]<ref>Richard Serra </ref>، و [[استلا، فرانک فیلیپ|فرانک استلا]]<ref>Frank Stella</ref> درخور ذکرند.


&nbsp;
&nbsp;

نسخهٔ ‏۹ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۴۳

کَمینه‌گرایی (minimalism)

فرانک استلا

(یا: مینیمالیسم) جنبشی در هنر انتزاعی[۱] که در موسیقی به‌صورت ‌آهنگ‌های بسیار ساده‌شده تجلّی می‌یابد. هنر کمینه‌گرا در دهۀ ۱۹۵۰م در امریکا به‌منزلۀ واکنشی دربرابر اکسپرسیونیسم انتزاعی[۲] پا گرفت، و با دوری‌جستن از رهیافت احساسی آن، به‌سوی غیرشخصی‌گرایی و شکل‌های بنیادینِ معمولاً هندسی، پیش رفت. بیش از هر هنری در قالب مجسمه‌سازی، به‌ویژه در آثار کارل آندره[۳]، کامل‌ترین نمود بیانی‌اش را یافته است؛ آندره از مواد و مصالح صنعتی برای ایجاد ترکیب‌بندی دقیق و مقیاس‌دار بهره می‌گیرد. در موسیقی، این جنبش از دهۀ ۱۹۶۰م در نوعی فرازهای بزرگ موسیقایی، اغلب تونال[۴] یا دیاتونیک[۵]، و بسیار تکرارشونده، آشکار گردید، که برمبنای چند طرح موسیقاییِ «مینیمال» ساخته می‌شدند. ازجمله بزرگ‌ترین آهنگ‌سازان کمینه‌گرا عبارت‌اند از استیو رایک[۶] و فیلیپ گلس[۷]. کمینه‌گرایی الهامبخش گنجینهای از نوشتههای نظری دربارۀ هنر، بهویژه زیباشناسی شد، و تأثیر آن به قلمرو شعر و رقص گسترش یافت. کمینهگرایی نخستین جنبش هنری شاخصی بود که کاملاً توسط هنرمندان امریکایی بنا گردید. این واژه برگرفته از نوشتۀ منتقد هنری امریکایی، باربارا رُز[۸]، بود که آثار هنری را هرسشده تا حد «‌مینیمم» توصیف میکرد. هنر کمینهگرا تمامی تصاویر بازنماییشده یا مشابه موضوع کار را وامینهد، و بر این باور مبتنی است که هنر باید همچون ریاضی، منطقی، ساده، و روشن باشد، و با ارزشهای شخصی، اجتماعی، اخلاقی، و فلسفی دچار پیچیدگی نشود. بر این اساس آثار هنری از دگرگونی، تصویرپردازی، یا معنا عاریاند. نقاشیها اغلب سبکی هندسی دارند، و نظامهای خشک و سخت، و تصاویر منفرد و یکدستشده را بهنمایش میگذارند. گواه حضور هنرمند، مثلاً ضربۀ قلممو، معمولاً برای ایجاد هنری که شکاف بین الهام و امر روزمره را پر کند، محو و نابود میشود. علیرغم محدودیتهای آشکار، هنر کمینهگرا انواع بسیاری از سبکها، از تابلوهای تکرنگ[۹] آگنس مارتین[۱۰]، تا سازههای برهمانباشتۀ تیرآهنها اثر کارل آندره، را دربر‌میگیرد. کمینهگرایی با وانهادن توهّم فضایی که به آثار هنری بُعد، فضا، یا پرسپکتیو میبخشد، اهداف نوینی را در هنر، بهویژه مجسمهسازی، پیشنهاد. از میان هنرمندان برجستۀ این جنبش، کارل آندره، دَن فلیوین[۱۱]، دونالد جاد[۱۲]، سل لویت[۱۳]، ریچارد سرا[۱۴]، و فرانک استلا[۱۵] درخور ذکرند.

 


  1. abstract art
  2. abstract expressionism
  3. Carl Andre
  4. tonal
  5. diatonic
  6. Steve Reich
  7. Philip Glass
  8. Barbara Rose
  9. monochrome
  10. Agnes Martin
  11. Dan Flavin
  12. Donald Judd
  13. Sol Le Witt
  14. Richard Serra
  15. Frank Stella