معلولیت
معلولیت (Disability)
ناتوانی یا کمتوانیِ جسمی، ذهنی، روانی، اجتماعی یا چندجنبهای و همگانیِ حاصل از فقدان یا نقص عضو یا ناکارآیی دستگاهی. نابینایی، ناشنوایی، ناگفتاری، فقدان توان حرکتی، ناتوانی ذهنی و روانی، همواره وجود داشته، زیرا اندامها و دستگاههای بدن مثل خود انسان دچارِ سیر تولد، شادابی، و فرتوتی و مرگند؛ به علاوه بعضی از آغاز فاقد کارآیی جزئی یا عمومی (یا به تعبیری: ضعیف) هستند. از اینرو، در همۀ فرهنگها واژههایی برای بیان وضع نامطلوب اندامها و دستگاهها متداول بوده است. در فرهنگ و ادبیات فارسی از قدیم، معلول به معنای ناتوان استفاده میشده. البته کلمات دیگری چون بیماری، نقص، اختلال و عَجز نیز کاربرد داشته و در چند دهۀ اخیر واژههای مددجویی، مددخواهی، ناتوانی، آسیبمندی، آسیبدیدگی و ویژهتنی نیز متداول شده است. واژۀ معلولیت در یکصد سال اخیر رواج یافته و در دهههای گذشته تاکنون واژۀ اصلیِ بیانگر ناتوانی در متون حقوقی و رسمی بوده است. این واژه به صورت عمومی، پس از سال 1300ش و متعاقبِ شکلگیری مدرسه و آموزش و پرورش نوین، و نهادهای اجتماعی ویژۀ معلولان رواج یافته است. البته نامهای هر یک از هشت گروه دارندۀ اختلالهای بینایی، شنوایی، گفتاری، حرکتی، ذهنی، روانی، رشدی (یا ارتباطی) و اجتماعی هم در طول تاریخ تحولاتی داشته است.
تعریف قانونی
قانون حمایت از حقوق معلولان (مصوب 1396ش) معلولیت را اختلال و آسیب جسمی، حسی (بینایی، شنوایی)، ذهنی، روانی دانسته که مانع فعالیت عادی میگردد (مادۀ 1 - الف). اما کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت (مصوب 2006م در سازمان ملل متحد و الحاق ایران در 1387ش) معلولیت را نقصهای طولانیمدت فیزیکی، ذهنی یا حسی دانسته که مانع مشارکت طبیعی در جامعه میگردد (مادۀ 1). در هر دو تعریف، معلولیت ویژۀ افرادی است که به علت ژنتیکی، بیماری، حادثه یا مادرزادی کمبود یا نقصان عضو یا کارکرد معیوب حسی یا اندامی دارند. اما بعضی تحقیقات جدیدتر معلولیت را فراگیر نه استثناء دانسته و بر این باور است که همۀ افراد به گونهای ناتوانی داشته چون از تحقق اهداف و آرزوهای خود ناتوان هستند. بهداشت جهانی هر نوع اختلال و ناتوانی را معلولیت نمیداند، بلکه مواردی که ماندگار و تثبیت شده و زندگی عادی را سلب کرده، معلولیت میداند.