نیوپلاستی سیسم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
نئوپلاستیسیسم (neoplasticism) | |||
[[File:39248400.jpg|thumb|ترکيببندي رنگهاي گوناگون، اثر پيت موندريان]] | [[File:39248400.jpg|thumb|ترکيببندي رنگهاي گوناگون، اثر پيت موندريان]] | ||
نامی که پیت موندریان<ref>Piet Mondrian | نامی که [[موندریان، پیت (۱۸۷۲ـ۱۹۴۴)|پیت موندریان]]<ref>Piet Mondrian | ||
</ref>، نقاش هلندی، بر شیوۀ هندسی سادۀ خشک نقاشی خود و در عین حال مفاهیم فراپشت آن نهاد. موندریان از سرآمدان دِ استَیَْل<ref>De Stijl | </ref>، نقاش هلندی، بر شیوۀ هندسی سادۀ خشک نقاشی خود و در عین حال مفاهیم فراپشت آن نهاد. موندریان از سرآمدان [[د استیل|دِ استَیَْل]]<ref>De Stijl | ||
</ref>، گروهی از نقاشان انتزاعگرا<ref>abstract</ref>ی مستقر در | </ref>، گروهی از نقاشان انتزاعگرا<ref>abstract</ref>ی مستقر در [[هلند]]، بود، و نخستینبار اصطلاح نئوپلاستیسیسم را در یک دوره مقاله بهکار برد، که در سالهای ۱۹۱۷ـ۱۹۱۸م در نشریۀ گروه، با نام ''دِ استَیْل''، بهچاپ رساند. موندریان سالها در [[فرانسه]] زندگی کرد و خودِ او معادل فرانسوی نئوپلاستیسیسم را ساخت. در نقاشیهایش فقط از شکلهای بسیار ساده، خطهای مستقیم و شکلهای چهارگوش، و چند رنگ محدود ـ رنگهای اصلیِ آبی، قرمز، و زرد، بهعلاوۀ سفید و سیاه و خاکستری ـ استفاده میکرد. معتقد بود که هنر باید «طبیعتزدایی» شود؛ با عناصر خالص میخواست شفافیت و توازنی را در هنر پدید آوَرد که یگانگی و هماهنگیِ عالم هستی را بازتابانَد. | ||
| |
نسخهٔ ۷ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۱۲
نئوپلاستیسیسم (neoplasticism)
نامی که پیت موندریان[۱]، نقاش هلندی، بر شیوۀ هندسی سادۀ خشک نقاشی خود و در عین حال مفاهیم فراپشت آن نهاد. موندریان از سرآمدان دِ استَیَْل[۲]، گروهی از نقاشان انتزاعگرا[۳]ی مستقر در هلند، بود، و نخستینبار اصطلاح نئوپلاستیسیسم را در یک دوره مقاله بهکار برد، که در سالهای ۱۹۱۷ـ۱۹۱۸م در نشریۀ گروه، با نام دِ استَیْل، بهچاپ رساند. موندریان سالها در فرانسه زندگی کرد و خودِ او معادل فرانسوی نئوپلاستیسیسم را ساخت. در نقاشیهایش فقط از شکلهای بسیار ساده، خطهای مستقیم و شکلهای چهارگوش، و چند رنگ محدود ـ رنگهای اصلیِ آبی، قرمز، و زرد، بهعلاوۀ سفید و سیاه و خاکستری ـ استفاده میکرد. معتقد بود که هنر باید «طبیعتزدایی» شود؛ با عناصر خالص میخواست شفافیت و توازنی را در هنر پدید آوَرد که یگانگی و هماهنگیِ عالم هستی را بازتابانَد.